eitaa logo
بصیرت خوشاب
415 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
32 فایل
قیامِ کربلا، یک گزارشِ خبریِ ساده نبود؛ منشورِ حیاتِ آزادگان بود که تا قیامت می‌گوید: «زنده‌باد آن‌که معروف را فریاد زد، و مرده‌باد آن‌که منکر را در سکوتِ خود پناه داد!»
مشاهده در ایتا
دانلود
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با کاروان ۱۵   جنت الاعلا... خبرنگار: علی اکبر ملکی @khoshab1
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاشیه نگاری از زیارت ۱۶ پیاده روی در مسیر نجف به کربلا به نیابت از جاماندگان اربعین حسینی، به نیابت از مرزبانان و گام برداشتن به نیابت از شهدا ...  لبیک یا حسین(ع)... خبرنگار: علی اکبر ملکی @khoshab1
با کاروان ۵ نمایی تصویری از پیاده روی زائران حسینی در مسیر نجف به کربلا و خدمات رسانی به زائران حسینی خبرنگار و عکاس: علی اکبر ملکی @khoshab1
با کاروان ۶ نمایی تصویری از پیاده روی زائران حسینی در مسیر نجف به کربلا و خدمات رسانی به زائران حسینی خبرنگار و عکاس: علی اکبر ملکی @khoshab1
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با کاروان‌ ۷ گزارش ویژه پایگاه خبری بصیرت خوشاب از مسیر پیاده روی نجف به کربلا ۱۴مرداد ۱۴۰۴ خبرنگار و تصویر بردار : علی اکبر ملکی @khoshab1
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با کاروان‌ ۸ گزارش ویژه پایگاه خبری بصیرت خوشاب از خدمت رسانی پاکبان های شهرداری مشهد و سبزوار در نجف اشرف  خبرنگار و تصویر بردار : علی اکبر ملکی @khoshab1
با کاروان‌ ۹ جاده عاشقی خبرنگار و عکاس : علی اکبر ملکی @khoshab1
با کاروان ۱۲ ✍علی اکبر ملکی در میان این دریای خستگی و عشق، جزیره‌های نور می‌رویند: موکب‌ها. دست‌هایی مهربان، بی‌منت، از هر ملت و نژاد، چای گرمی به تو می‌دهند که انگار شفای هر درد است. غذایی ساده که مزه‌ی بهشت می‌دهد. پاهای تاول‌زده‌ات را با حوصله‌ای بی‌پایان پانسمان می‌کنند. اینجا تجلی "خدمت" است. هر موکب، یادآور خیمه‌های عاشوراست و هر خدمت‌گذار، سربازی وفادار در سپاهِ انسانیت و عشقِ حسینی. یک فنجان چای و یک لیوان آب خنک در گرمای سوزان تابش خورشید گویی از دستِ حضرت عباس(ع) به تو می رسد و نان و خرما، یادگارِ  حضرت زینب(س) است.   @khoshab1
با کاروان‌ ۱۳ وصال ✍علی اکبر ملکی سرانجام، در افقِ دوردست، گنبد. آن نورِ طلایی، آن نقطه‌ی اوجِ همه‌ی آرزوها. کربلا. دیدنش، گویی جان‌های خسته، بال می‌گیرند. گام‌ها تندتر می‌شود، اگرچه پاها سنگین‌تر. صداها به لرزه می‌افتد از شدت شوق. اشک‌ها جاری‌تر. این همان جایی است که خون بر شمشیر پیروز شد. همان جایی که عشق، مرزهای مرگ را درنوردید. رسیدن به آستان‌های مقدس امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)، پایانِ راه نیست، آغازِ وصال است. آغازِ گریه‌ای که سال‌ها در گلو حبس شده بود. آغازِ نجوایی با معشوقی که همه‌ی وجودت را فدایش می‌کنی. @khoshab1
با کاروان ۱۷ روضه بی صدا ! این مرد 👆در کربلا برای در امان ماندن کودک چند ماهه اش از فشار جمعیت او را بر سر دست گرفته بود.و شاید هم منظور دیگری داشت... ولی ناخودآگاه منو به یاد حضرت علی اصغر(ع) طفل شش ماهه ابا عبدالله الحسین(ع) که با تیر سه شعبه گلویش را در کربلا دریدن انداخت. و خونِ علی‌اصغر(ع) ، مُهرِ رسوایی بر چهره‌ی ستمگرانِ تاریخ شد. شهادتِ او فریادی بود که تا قیامت طنین‌انداز است: «ای دنیا! ببین ظلمت را؛ اینک تشنگی، گلوی کودکی را می‌درد که گناهش فقط "فرزند حسین(ع) بودن" بود!» شهادت او ثابت کرد که در کربلا، حتی معصومه‌ترین معصومان نیز از تیغِ بیدینیِ یزیدیان در امان نیستند. و امروز، هر قطره‌ی اشکی که برایش ریخته می‌شود، سندِ زنده‌ی مظلومیتِ اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) است. @khoshab1
نمایی از پیاده روی جاماندگان در شهرستان خوشاب https://www.aparat.com/v/enkeg2g @khoshab1