هدایت شده از صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
💔جمعه های دلتنگی
▫️ کاش تو زندگی اگه باختنی هم در کار باشه، دلباختن به مهدیِ فاطمه باشه…
ـــــــــــــــــ🍃🌸🍃ــــــــــــــــ
🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
🍃🌹#ختمصلوات ویژه تعجیل در فرج
✅با زدن روی لینک زیر تعداد صلوات خود را درج کنید👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/d7czt
اول خودت صلوات بفرست بعد منتشر کن☺️❤️
#امام_زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) ✨
#جمعه #ندبه #اربعین ِمهدوی
✍پيامبر اکرم صلىاللهعليهوآله:
هر كس راستگوتر است سخن مردم را بيشتر باور مى كند و هر كس دروغگوتر است مردم را بيشتر دروغگو مىداند.
📚 نهج الفصاحه ص ۲۷۲ ، ح ۵۹۱
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
اگه دقت کنی از وقتی اقای الماسی ازدواج کرده و در جمع دور همیهای ما شرکت میکنه زنداداشت مدام بدگویی داداشت رو میکنه قشنگ معلومه که یاد گذشته افتاده و از داداشت متنفر شده...
به شدت از زنداداشم بابت رفتارهاش کینه داشتم وقتی این رو از زبون اون خانم شنیدم دیگه آمپر چسبوندم...
همون شب وقتی به خونه برگشتیم به برادرم زنگ زدم و هرچی که شنیده بودم رو بهش گفتم...
داداش حرفامو باور نمیکرد اما من قسم میخوردم که با گوش خودم همهی بدگویی کردنهای زنداداشم رو نسبت به تو شنیدم ...
چون فکر میکردم اون خانم راست گفته به خودم این جرات رو دادم که قسم دروغ بخورم
ادامه دارد
کپی حرام
#خاطرات_شهید
●شب #اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
●موقع نماز صبح، از خواب #پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او #خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه #دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
✍ به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محسن_حججی🌷
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
دعوای زن و شوهر
من در خانه ای که زن و شوهر باهم دعوا و قهر می کنند نمیخوابم، چون برای من محسوس است که رحمت خدا از آن خانه قطع است!
🖌حاج اسماعیل دولابی(ره)
🌿حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند :
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند
.
📚 دلال الامامه و کنزالعمال ، ج 7، ص 225
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
🌱
🔮سعی كنيم هر روز از زندگيمونـو شاد و
مثبت باشيم...
🦋شرایط خـوب یا بد برای همه هست و
قــرار نیست برای همیشه ادامه داشته باشه.
☀️شاید امروز نه، ولی به زودی موفـق
ميشيم💪🎯
🎬همه ی چيزى که نیاز داريم باور خودمون
و ادامه دادنــه. سختی ها یه روز تموم میشن
و سختی های جدید جــاشون رو میگیره، اين
قانون زندگيه.👨⚖
🛐دستت رو بذار رو زانـو هات و بلند شو
و بــرو تو دل هدفات و رویاهات. مطمئن
باش یه روز تلاشهات بالاخره نتیجه میده😍
☘همه چى رو به راه ميشه ...
#انگیزه #شادی #مثبت
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
هدایت شده از صراط
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
※ در دل اگر که گندم ری کِشتهای نیا
خود را به پای درهم اگر کُشتهای نیا
※ نورش نصیب قلب منافق نمیشود!
دلبستهی مقام که عاشق نمیشود!
#حامد_زمانی
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
هدایت شده از فرهنگسازی حیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب_قانون_خدا
✅روایت شیر دختر تازه به تکلیف رسیده ای را بشنویم که، گفتگوی خود را با آقای خیرخواهی، که قصد کمک کردن به او را در حادثه تروریستی حرم مطهر #شاهچراغ (ع) داشت.
🌷قرار نیست که اگر ۲ تا تیر از تفنگ اومد، من #قانون_خدا رو زیر پا بگذارم...
#فرهنگساری_حیا
#حجاب_قانون_آرامش
🆔@farhangsaze_haya
با خودم فکر میکردم الان داداشم خانمش رو گوشمالی اساسی میده و دلم خنک میشه تا اینکه فردا صبح داداشم زنگ زد و گفت به خاطر تو با زنم دعوام شد و کتکش زدم
آش و لاش شده حالش بد شد رسوندمش بیمارستان چندتا از دندههاش شکسته باعث شده به قلبش اسیب بزنه
پشت تلفن تهدیدم میکرد و میگفت اگه دروغ گفته باشی بیچارهت میکنم...
تا اینکه چندروز بعد برادرم در محل کارش بعد از کمی پیگیری متوجه شده اقای الماسی خواستگار خواهر زنداداشم بوده و هیچ ارتباطی با زنداداشم نداشته و تازه فهمیدم اون خانمی که به من قصهی دوستی اون دونفر رو گفته بود داستان اشتباهی رو برای من تعریف کرده بود
ادامه دارد
کپی حرام
❓چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند ، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین (علیه السلام) تاختن؟!
☘ حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند...
☘ دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
🖋 نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
☘ حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🖋 بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت : آسيد مصطفى سلامٌ عليكم.
☘ گفتم : «سلام عليكم»
☘ گفت : «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
☘ گفتم : «بفرماييد».
☘ گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم : «بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🖋 آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
☘ گفتم : «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸 مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند : « آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را منهدم كند؟»
🔹 گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
☘ گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹 گفتم : من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
☘ گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود ، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء(علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
✔ آقا سید می گوید :
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
☘ گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸 گفتم : «البته اين قضيه يك جوابى دارد».
❓گفتند : «چى هست؟»
🔸گفتم : « روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
☘ اما در جريان متوكل ، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🖋 نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود ، از اول خود حضرت مى خواستند ، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🖋 آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان علیه السلام بوده اند)
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
#چادرانهـ 💖✨
چادر از انسان کوه میسازد
یک کوه پر ابهت....
کوه که باشی
ارامش زمین میشوی..
کوه که باشی
همنشین اسمان میشوی..
کوه که باشی
در اوجی..
کوه که باشی
دیگران را هم به اوج می رسانی...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
@khoshbakhtiii
🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
اما زمانی من بدبخت شدم که داداشم اومد سراغم و فریاد زد تو گفتی با گوش خودت شنیدی که زن من داشته در مورد دوستیش با الماسی و عشقی که به اون داشته و تنفرش از من و پشیمونیش بابت ازدواجش بامن گفته...
همبن الان بگو پیش کی گفته باید راست ودروغ این موصوع همین الان معلوم بشه...
و اینجا بود که راه فرار نداشتم و باعث شدم پیش برادرم و همسرم و حتی بین دوستان ابروم بره...
بین همکاران موضوع دعوا و درگیری من و برادرم طوری پیچید که همه فکر میکردند من نسبت به الماسی علاقهای داشتم و بخاطر حسادتم به زندگی خوش زنداداشم سعی در بدنام کردن او داشتم
نتونستم بفهمم شایعه ای که در موردم در کل شرکت پیچید وباعث شد همسرم طلاقم بده و حتی از اون شرکت استعفا بده کار کی بود و چه هدفی داشت
اما همون نقشه ای که برای زنداداشم کشیده بودم بطور کامل روی زندگی خودم پیاده شد...
و تازه فهمیدم گردی زمین یعنی چه...
پایان
کپی حرام