eitaa logo
کلید خوشبختی
3.4هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
24 فایل
ناشناس صحبت کن وداستان زندگیتو برام بفرست 👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17095372560219 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://eitaa.com/joinchat/889782424Cfa913f7dd2 ⛔️کپی از داستان‌ها حرام حتی برای مادر یا خواهر⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ندای رضوان
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️ بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از ندای رضوان
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️ بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از ندای رضوان
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️ بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از ندای رضوان
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️ بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از ندای رضوان
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️ بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از ندای رضوان
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️ بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم می‌گرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه بعد یه ساعت دیدم .. 😰ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194