eitaa logo
کلید خوشبختی
3.4هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
24 فایل
ناشناس صحبت کن وداستان زندگیتو برام بفرست 👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17095372560219 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://eitaa.com/joinchat/889782424Cfa913f7dd2 ⛔️کپی از داستان‌ها حرام حتی برای مادر یا خواهر⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ روی هر لب نام زیبای تو وقتی بشکفد زندگی گل می دهد عطر نفس های تو غوغا می کند تو بیا یابن الحسن دنیا گلستان می شود 🌤 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱 کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱
روزتان مزین و معطر به عطر صلوات بر محمد و آل محمد به رسم ادب السلام علیک یابقیةالله فی ارضه السلام علیک یافاطمه الزهرا السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱 کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱
۲ با پسرن رفتیم خواستگاری تا قبل از دیدن دختره دو دل بود ولی وقتی دیدش و اومدیم بیرون از خونشون بهش گفتم نظرت چیه؟ گفت دمت گرم مامان عالیه اصلا همونیه که میخوام ذوق و علاقه ای که پسرم داشت منو وادار میکرد که پیگیر حواب اون خانواده بشم اونا هم موافقت کردن و برای بقیه مراسمات به خونشون رفتیم وقتی عقد کردن تازه فهمیدم که چه اشتباهی کردم خودم با دست های خودم پسرم رو دو دستی تقدیم دختر مردم کردم و دیگه راهی نداشتم جز تحمل نمیشد بهمش زد مسرم هر روز رابطه ش با اون دختر صمیمی تر میشد و بهم علاقه مند تر میشدن دخترم بهم میگفت که خود کرده را تدبیر نیست حالا بشین نتیجه کارت رو ببین که خودا داداش و دادی ی دختر غریبه، پسرم لحظه ای نبود که از زنش تو جمع ما تعریف نکنه ❌کپی حرام ⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میاد خاطراتم جلوی چشام من اون خستگیه تو راهو میخوام ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱 کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽داستانی جالب از شیخ عباس قمی 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱 کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چادر من میـــــراث خون دل های خیمـــه نشینـــان ظُهر عاشوراست😔 چادر سرکردنم به همین سادگی انتقام کربلاست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱 کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱⚜🔱
۳ از زندگی و شرایط بد دخترم خبر داشتم شوهرش معتاد بود و زندگی هر روز براش سخت تر میشد پسرمم هوش و هواسش دنبال زنش بود اصلا کاری به زندگی خواهرش نداشت ی بار بهش گفتم که حواست به زندگی خواهرت هست؟ برو سراغ شوهرش مجبورش کن بره ترک کنه پسرمم گفت به من ربطی نداره خواهرم اگر از زندگیش ناراضیه میتونه طلاق بگیره من تو زندگیشون دخالت نمیکنم، دهنم باز موند دختر من بدبخت و بیچاره شده اونوقت عروسم هر روز اوضاعش بهتر از قبل میشه از حسودی داشتم میترکیدم ی هر بار که میومد خونمون سعی میکردم ناراحتش کنم ولی اون هیچ واکنشی نداشت و فقط نگاهم میکرد هر چی تیکه و کنایه میتونستم بهش مینداختم ولی اون فقط نگاهم میکرد پسرم چون مشکل مالی نداشت فوری عروسی گرفت و رفتن سر زندگیشون ❌کپی حرام ⛔️
سلام ارباب خوبم✋🌸 نفسم تنگ شده بوی حرم می خواهم بده انصاف ڪه بیـن الحرمینت زیباسٺ آنچہ خوبانּ همہ دارند درایـنּ جا جمع اسٺ طرفی حضرٺ عشق و طرفی هم سقاسٺ
امام باقر عليه السلام: اِتَّبِعْ مَن يُبكيكَ و هُو لكَ ناصِحٌ، و لا تَتَّبِعْ مَن يُضحِكُكُ و هُو لكَ غاشٌّ از كسى كه تو را مى گرياند اما خيرخواه توست پيروى كن و از كسى كه تو را مى خنداند اما با تو رو راست نيست پيروى مكن المحاسن جلد2 صفحه440
اگر آرامش میخواهی ، مراقب مردم نباش ... اگر ادب میخواهی ، در کار کسی دخالت نکن ؛ اگر پند زندگی می خواهی ، در برابر آدمهای احمق سکوت کن ... !
❤️@ba_khoodabaash خروس و شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند . شب که شد خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد . هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد . روباهى که در ان حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت امده و به خروس گفت: بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم! خروس گفت : همان طورى که مى بينى بنده فقط مؤذن هستم ، پيش نماز پاى درخت است او را بيدار کن .. روباه که تازه متوجه حضور شير شده بود ، با غرش شير پا به فرار گذشت . خروس پرسید : کجا تشريف مى بريد؟ مگر نمى خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟ روباه در حال فرار گفت : دارم مى روم تجدید وضو کنم !
📕 یکی از بزرگان می گوید: بر مریضی که در حالت مرگ بود وارد شدم ، شهادتین را به او تلقین کردم ولی زبانش بدان نطق نمی کرد. وقتی به هوش آمد از او پرسیدم چرا شهادتین را نمی گفتی؟ گفت: ترازویی را بر دهانم گذاشته بودند، مرا از نطق به شهادتین منع می کرد. به او گفتم آیا کم فروشی می کردی؟ جواب داد: به خدا قسم نه، ولی وقتی چیزی را وزن می کردم عجله داشتم و نمی گذاشتم دو کفه ترازو با هم جفت شوند. این حال کسی است که ترازویش دقیق نیست ، پس حال آن کس که کم فروشی می کند چه گونه خواهد بود؟ حال آنکه در ترازو دزدی می کند چگونه می باشد ؟! به راستی این کار دزدی و خیانت و حرام خواری است، خداوند کسی را که چنین کند به آتش جهنم وعده داده است، جهنمی که کوه های سخت و محکم دنیا را به راحتی ذوب می کند.