eitaa logo
کلید خوشبختی
3.2هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
28 فایل
ناشناس صحبت کن وداستان زندگیتو برام بفرست 👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17095372560219 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://eitaa.com/joinchat/889782424Cfa913f7dd2 ⛔️کپی از داستان‌ها حرام حتی برای مادر یا خواهر⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️ آسیب‌هایی که ضایع کردن همسر جلوی بچه‌ها بدنبال داره! 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
رفتم سمت سرویس تا بهش زنگ بزنم اونجا احتمالا سروصداش کمتر باشه ،شماره بابارو گرفتم همون بوق اول تموم نشده بود گوشی رو برداشت -- الو دختر گلم کجایی؟؟ -- الو بابا به مامان گفتم ، تولد یکی از دوستامه اومدم خونه شون مهمونی -- باشه عزیزم خوش بگذره ، میخوای تموم شد بیام دنبالت -- نه ممنون باباجون ،با اسنپ میام -- چیزی نیاز نداری ؟؟ -- نه ممنون بابا خداحافظی کردیم و گوشی رو قطع کردم .خواستم برم بیرون که دیدم سروصدای آهنگ ها خوابیدو صدای جیغ بچه ها بلندشد ،وای بیچاره شدم فکر کنم مأمورا اومدن.با دستای لرزونم در سرویس رو باز کردم و با دیدن مأمور خانمی که اون نزدیکی بود پاهام سست شد و انگار توان راه رفتن نداشتم ،خدایا بیچاره شدم حالا چیکار کنم ؟؟ آبروم پیش بابام اینا میره بیشتر بچه ها فرار کرده بودن و فقط تعداد کمی ازمون دستگیر شد ،نگاهی به افراد دستگیر شده انداختم ولی خبری از هدیه، سعیده وپارسا نبود.مارو بردن کلانتری اون محل و چون بار اولم بود میخواستن ازمتعهد بگیرن تا آزادم کنن ولی باید یکی از خونواده میومد تا بذارن برم هرچی فکر میکردم نمیدونستم با کدومشون بگم ،اصلا روم نمیشد بهشون زنگ بزنم. --چی شدخانم بالاخره به کی زنگ‌بزنم؟؟ خجالت زده سرمو پایین انداختم و گفتم -- داداشم شماره احمد رو بهشون دادم وبه درخواست اون آقایی که پشت میز نشسته بود بیرون نشستم تا زنگشو بزنه، وای خدایا آبروم رفت دیگه با چه رویی تو صورتشون نگاه کنم.خدایا دیگه از این غلطا نمی‌کنم خودت کمکم کن،به یه ساعت نکشید که احمد خودشو به کلانتری رسوند. ادامه دارد... کپی حرام.
﷽ 🌸 اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ و میان دلهایشان الفت و پیوند برقرارکرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است. 📗سوره انفال آیه۶۳ 🌹 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
❤ سلام بر آن خورشیدے ڪہ همہ مردمان تاریخ در انتظارش بوده اند.. و با طلوعش همگان زیر سایہ محبّتش یڪدل و یڪ نوا مے شوند.. سلام بر او و بر لحظہ هاے طلوعش.. 🌹 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
روزتان مزین و معطر به عطر صلوات بر محمد و آل محمد به رسم ادب السلام علیک یابقیةالله فی ارضه السلام علیک یافاطمه الزهرا السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا 🌹 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
وقتی منو دید باتعجب نگاهی بهم انداخت و با قدم های آرومی اومد سمتم یه لحظه فکر کردم میخواد منو بزنه سرمو پایین انداختم و شرمنده لب زدم -- ببخشید داداش ولی درجوابم حرفی زد که شرمندگیم بیشتر شد -- توخوبی هانیه جان؟ باشنیدن این حرفش بغضم شکست و قطره اشکی روی گونه ام چکید -- شرمندتونم داداش به اعتمادتون خیانت کردم اشکامو پاک کرد و گفت -- تو مارو ببخش که درحقت کوتاهی کردیم رفتیم داخل و بعداینکه ازم امضا گرفتن آزادم کردن،همراه داداش از کلانتری زدیم بیرون و سوار ماشینش شدیم و راه افتادیم سمت خونه ،از شدمندگی سکوت کرده بودم و حرفی برا گفتن نداشتم که احمد سکوت بینمونو شکست و گفت --آبجی کوچیکه من چیزی به بابا و مامان نگفتم، مثل یه راز بین خودمون میمونه ولی توئم قول بده دیگه سمت این مهمونی ها نری شرمنده سری تون دادم و گفتم --چشم داداش رسیدیم خونه ولی من هنوز خجالت زده بودم، احمد با دیدن حالم گفت --ناراحتی به چهره ات نمیادآبجی بخند تا مامان اینام شک نکنن زیرلب چشمی گفتم و رفتیم داخل ،بعد سلام کردن با مامان و بابا سریع رفتم سمت اتاقم در رو بستم وزیرلب گفتم -- خدایاشکرت که احمد آبرومو نبرد اینو گفتم و شروع کردم به حرف زدن با خدا و درددل باهاش.بعداینکه کلی باهاش حرف زدم توبه کردم و دیگه هیچ وقت سمت این کارا نرفتم وارتباطمو با هدیه و سعیده قطع کردم ،جریان پارسا رو به احمد گفتم و به پیشنهاد احمد شماره پارسا رو انداختم توی لیست سیاه ،سخت بود ولی من به کمک احمد تونستم و توبه ام رو نشکستم ،خداروشکر که چشام باز شد و قبل اینکه توی ناهار غرق بشم نجات پیدا کردم پایان. کپی حرام.
هدایت شده از  صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره‌ باز دل تنگم هوای مشهد الرضا کرد...💚 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
♥️ اگر براستی جویای پاکی هستید، خود را از پستیِ عیوب و گناهان پاک کنید. 📗منتخب میزان الحکمه-ح 3831 👈جنسِ عیوب و گناهان از پَستی است اگر کسی واقعاً دنبال پاکی هست راهی جز از بین‌ بردن عیوب و گناهانش ندارد این «دستور به پاک شدن»، نشان می‌دهد که از بین بردنِ عیوب و گناهان، «شدنی» است 🌹 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱
هدایت شده از  صراط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️ چرا نمیشه خدا رو دید؟ بزرگترین مانع برای لمس و فهم خدا، در وجود ما چیه؟ 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دیگر طاقت ها تمام شد آنوقت وقته فرج و گشایش است. یا فاطمه زهرا حال دنیا خیلی خرابه و طاقت ها طاق شده به حق این روزها از خدا فرج فرزندتان را طلب کنبد.😭😭 اخبار روز حجاب و عفاف👇 🆔@farhangsaze_haya
🌹🌹🌹🌹 رفتم توی سایت سازمان سنجش رمز عبورمو زدم و وقتی دیدم برای دانشگاه پزشکی تهران قبول شدم از خوشحالی لبخندی روی لبم نشست و زیرلب گفتم -- خدایا شکرت من محسن هستم خونمون تو یکی از شهرهای کوچیک اطراف تهرانه امسال سال اولی بود که برای کنکور سراسری شرکت می‌کردم نمی‌خوندم پدرِمن قبلا کارگر ساختمون بوده ولی به خاطر کارهای زیادی که انجام داده بود زانوهاش دیگه توانایی کار کردن نداشتن و الان ۳ سالی میشد که خونه نشین شده بود از اون موقع خرج و مخارج خونه روی دوشای منه من پسر بزرگ خونه هستم و دو تا خواهرم از خودم کوچیک‌تر دارم وباید هم مخارج درمان بابامو تامین میکردم و هم به مخارج خونه می‌رسیدم از اون طرف مدرسه خواهرامم بود ،، به خاطر همین مجبور بودم سخت کار کنم و در کنار کارهایی که انجام می‌دادم درس هامم می‌خوندم و خدا رو شکر خدا بهم کمک کرد و رتبه‌ام خیلی عالی شده بود و تونستم دانشگاه پزشکی تهران قبول شم . ادامه دارد ... کپی حرام.
هدایت شده از  صراط
4_5891102981440408893.mp3
11.33M
▪️فایل صوتی “حدیث کساء” » با صدای علی فانی چله حدیث کسا 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen