eitaa logo
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
2.3هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5هزار ویدیو
91 فایل
🌺خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است. 🌺 خوشبختی وابسته به جهان درون توست. ✅برداشت با صلوات حلال ♥️ما را بدیگران معرفی کنید @khoshbghkt @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
👒💓👠 سیاست های زنانه 👌اگر با شوهرتان مشکلی دارید آنرا مطرح کنید تا زودتر حل شود.. 💔یک زن افسرده حال و غمگین باعث می شود تا آن زن دیرتر به منزل برود.. ❤️ در عوض یک زن شاد و خوشرو و خوش برخورد باعث می شود تا شوهرش برای رفتن به منزل کند… 💏کلا در خانه محیطی جذب کننده برای همسر خود فراهم آورید تا مردان هیچ کجا به جز منزل و در کنار شما احساس نکنند 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
س🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 چهارشنبه تون شاد 🌺صبح بوی زندگی 🌼بوی راستگویی 🌸بوی دوست داشتن 🌺و بوی عشق و مهربانی می‌دهد 🌼دوستان خوبم ; 🌸هر کجا هستید باشید ... 🌺آسمانت آبی 🌼دلت از غصهٔ دنیا خالی 🌸لطف خدا شامل حالتون و 🌺روزتون سراسر خوشحالی
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 💌 تعریفی از درک دوسویه 🎥 کلیپ بالا درمورد هم فازی احساسی با شما صحبت خواهد کرد حتما مشاهده کنید 👆👆 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
امام صادق _علیه السلام_ هر کس عزبی (مجرد) را زن دهد، خداوند در روز قیامت به او به دیده لطف بنگرد. به نقل از کتاب بحارالانوار 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
حضرت امیر علی _علیه السلام_ از بهترین شفاعت‌ها، شفاعت بین دو نفر در امر ازدواج است تا این که خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند. به نقل از کتاب تهذیب 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ همسرانه 🧡شما به عنوان یك مرد ممكن است ترجیح بدهید در كنار همسرتان نشسته و با او صحبت كنید اما او اغلب ترجیح می‌دهد با شما رودررو باشد. تماس چشمی در حین مكالمه باعث افزایش علاقه بین شما به عنوان یك زوج خواهد شد. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💥 ازدواج با فرد پول دار دارای نقص عضو❗️ کاربر: 💠 سلام : خواستگاری دارم که از من ۹سال بزرگتره وگفته شده که یه نقص جزئی دارن. به نظرتون قرار آشنایی بذاریم یا بخاطر نقص جزئی ردش کنم؟(نمیدونم که مشکل جزئی چیه) در ضمن ایشون تحصیلاتشون سیکله و گفتن در حال ادامه دادن هستن خودم دارم کارشناسی میخونم. اینم بگم که من از اون دخترام که دوس دارم طرفم هم ماشین داشته باشه و هم خونه(ایشونم هم خونه و ماشین رو دارن) خواستگارهایی که واسم میان کار دارن تحصیلات هم دارن اما خب خونه و ماشین ندارن. میخواستم بدونم که قرار آشنایی بذارم یا نقص جزئیش و تحصیلاتش یا اختلاف سنی که بینمون هس میتونه مشکل ساز باشه. ⭕️ پاسخ مشاور: استاد اسماعیلی با عرض سلام خدمت شما از اینکه به ما اعتماد کردید و سوال خودتان را مطرح کردید و توفیق داریم از تخصصمان برای حل مشکل شما کمکی کنیم، بسیار خوشحالیم و خدای مهربان را شاکریم؛ برای مشاوره دقیق تر لازم هست که مشخصات کاملتری از خودتون و خواستگارتون بفرمایید مثل سن ، شرایط فرهنگی و خانوادگی وسایر ملاک هایی که دارید. برای ادامه مشاوره این موارد رو کامل بفرمایید. با توجه به مواردی در این سوال اشاره کردید باید چند نکته را دقت کنید: 1️⃣ مساله تفاوت های بین شما: هم تفاوت سنی و هم تفاوت تحصیلاتی و هم تفاوت در سلامت جسمانی : که این موارد ریسک ازدواج رو بالا می بره ولی مهم اینه میزان تاثیرگزاری منفی این آیتم ها بستگی به شخصیت و سایر ملاک های شما داره . مثلا اگه واقعا براتون تحصیلات و پرستیژ اجتماعی طرف مقابل مهم نیست و بعدا حرف های اطرافیان و مقایسه کردن ها تاثیری در شما نداره اهمیتش کم میشه ولی باید در نظر بگیرید که ممکنه بعد از مدتی این مساله برای شما بولد بشه و با بالاتر رفتن سطح تحصیلی و اجتماعی شما هم سخت تر بشه! 2️⃣ مساله ملاک های شما برای ازدواج : قطعا هر کسی برای ازدواج ملاک هایی داره که برای خودش هم محترم هستند. .ولی بد نیست که به دور از فضای هیجانی و با ملاک های منطقی و واقعی، مواردی را که در ملاک هاتون برای ازدواج ذکر کردید، دوباره بررسی کنید و امتیاز دهی کنید. مثلا خونه و ماشین داشتن خوبه ولی آیا اینقدر مهم هست که بقیه موارد رو پوشش بده ؟ مثلا اگه خواستگارتون خونه و ماشین داشته باشه ولی با شما تفاهم شخصیتی نداشته باشه بهتره یا اینکه خونه یا ماشین نداشته باشه ولی از نظر شخصیتی و تحصیلی و ... متناسب باشید ؟ یعنی اگه همه مزایا در یک نفر جمع نباشه شما کدوم رو ترجیح می دید؟ ❇️ پیشنهاد می کنم برای این مورد یا هر مورد دیگری، حتما قبل از اقدام نهایی ، مشاوره حضوری پیش از ازدواج داشته باشید.برای مشاوره بیشتر و بررسی ملاک هاتون و بررسی مصداق های خواستگاری می تونید با ما مشاوره داشته باشید. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
✍️ #داستان_دنباله_دار 🍃#جزیره_خوشبختی (قسمت پنجم) هنوز تاریکی شب کاملاً فرا نرسیده بود که آن ها با
✍️ 🍃 (قسمت ششم) در نقطه ای نگاهش خشکید، آنچه را می دید باور نداشت. اشک شوق در چشمانش حلقه بست و رنگ مرده نا امیدی از سیاهی دیدگانش رخت بربست و شوق و اشک چون خورشید در چشمانش می درخشید و این بار سرشک سوزان شور و شعف بر پهنه صورت شادمانش سُرسره بازی می کرد. سر از پا نمی شناخت و دلش به سوی آنچه دیده بود، پر می کشید. با عجله از صخره ها پایین آمد و شروع به دویدن کرد تا به دشتی رسید که مانندش را حتی تصور نمی کرد و بناهایی بلند و مرتفع که در میان آن دشت خودنمایی می کردند. مراد ناباورانه چشمانش را به آنچه که در پیش رویش بود، می گرداند و از حیرت انگشت به دهان مانده بود و با خود می گفت: آه، خدای من، این باور کردنی نیست. بهشت موعود همین جاست. همان بهشتی که خداوند به بندگان پاکش وعده داده است. با احتیاط جلوتر رفت. سعی می کرد در موازات درختان و بوته های بلند مخفی بماند. هرگز منازلی به زیبایی آنچه می دید، ندیده بود منازلی که از دور خالی به نظر می رسیدند. ساعتی را به تماشای آن ها گذراند تا آن که صدای سم اسبانی به گوشش رسید. وحشت زده اطرافش را نگاه کرد. بوته ای انبوه از گل یاس به چشمش آمد. با چند گام بلند خود را به آن رساند و در پشت بوته ها مخفی شد. سواران از راه رسیدند و در مقابل آن منازل باشکوه توقف کردند و با پیاده شدن از اسب به داخل ساختمان ها رفتند. امّا طولی نکشید که هر کدام با وسایلی از انواع فرشهای گرانبها و سفره های رنگارنگ و بشقابهای منقّش برگشتند و با کمک همدیگر آن ها را بر روی سبزه ها گستردند و پس از آن به تهیه غذا مشغول شدند. چون غذا آماده شد، آن ها را بر روی سفره ها چیدند. در این بین سواران دیگری از راه رسیدند که لباسهای آنان به رنگ سفید و سبز بود و از چهره هایشان نور می تابید. از اسب فرود آمدند و دور سفره نشستند و به غذا خوردن مشغول شدند. با ورود دسته دوم سواران، مراد تمام حواسش را در سیمایی جمع کرده بود که چون خورشید می تابید و همه در برابر او سر فرود می آوردند، ناگهان همان مرد نورانی رو به دوستانش نمود و فرمود: حصه ای از این طعام را بردارید برای مردی که غایب است! پس از آن که دست از خوردن غذا کشیدند، دوباره همان مرد نورانی مراد را به نامش صدا کرد. مراد با شنیدن نامش مبهوت ماند و با خود گفت: آن مرد مرا از کجا می شناسد و چگونه متوجه حضورم در پشت بوته های یاس شده است؟ من که تا کنون چنین کسی را در عمرم ندیده ام. امّا چاره ای نداشت خود را از پشت بوته ها بیرون کشید و با شرمندگی در برابر آن ها قرار گرفت. آن جماعت با احترام او را در جمع خود پذیرفتند و بر سر سفره نشاندند. مراد با اشتهای زیادی غذا می خورد. طعم غذاهای بهشتی را می داد. غذاهایی که وصفش بارها و بارها، دهان به دهان نقل شده بود. در هنگام خوردن غذا گوشه چشمی هم به آن جماعت داشت. کمتر چنین مردمان نیکو صورتی را دیده بود. خصوصاً مردی که با قامتی میانه، سبزه گون به نظر می آمد و هاله های نور وجود مبارکش را در برگرفته بود. انگار قرص ماه می تابید. از خوردن آن غذاها سیر نمی شد، امّا ادب او را وادار به عقب نشینی کرد. چند روزی را در آن جمع مهمان بود، تا این که آن کسی که به ماه شبیه تر بود به او فرمود: اگر می خواهی با ما در این جزیره بمانی، بمان و اگر خواستی نزد اهل خود برگردی، کسی را با تو می فرستم که تو را به بلادت برساند. مراد، به یاد سلیمه افتاد. به یاد نگاه های نگرانش، به یاد جابر و جعفر که تکیه گاهی جز او نداشتند. از سویی نمی خواست از بهشتی که برایش مهیا بود، دل بکند و از محبّت مردی که در برابرش چون خورشید می درخشید، دور باشد. لحظه سختی بود و جدال بزرگی در درونش در گرفت. امّا پیروز میدان، دلتنگی هایی شد که از دوری خانواده اش به دل داشت. با شرمساری در پاسخ آن بزرگوار گفت: هر چند جدایی از شما دشوار است و دلم می خواهد تا آخر عمر زیر چتر محبت های شما باشم. امّا باید وظیفه ای را که در مقابل خانواده ام دارم به انجام برسانم. و در حالی که اشک در چشمانش حلقه بسته بود گفت: اگر اجازه بدهید به دیارم بر می گردم. هنگام شب به دستور آن مرد نیکو جمال، مرکبی حاضر ساختند و مراد همراه یکی از آن مردمان به سوی دیار خود راه افتاد. چون ساعتی راه رفتند صدای پارس سگ ها به گوش آن ها رسید. آن همراه رو به مراد کرد و گفت: این صدای سگ های شماست که به گوش می رسد. 🍃ادامه دارد ان شاء اللَّه🍃 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
‍ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🥀 "شـما يـک بانـوی لطيفـی نه يـک جنگجـو...!" 💖 باید از جنگیدن با مرد اجتناب کرد، نه از این بابت که او قوی تر است بلکه به خاطر حراست از شأن و منزلت خود...! ❌ هیچ چیز به اندازه‌ی زن شوریده‌حال و دیوانه، بی‌جاذبه و ناخوشایند نیست، زنی که به جای قدرت زنانه، از قدرت زبانش استفاده می‌کند شهره‌ی آفاق است. ❌ جنگیدن، زن را نزد مرد و نزد خودش زشت و ناخوشایند می‌کند. 💖 به زنی باهوش و قوی نیاز است تا مردش را خلع سلاح کند، نه با خشم بلکه با عشق. 💖 مردان خصوصیات زنانه را به دلیل نرمی و لطافت زن قبول می‌کنند و نه به دلیل قدرت او... 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt