کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
✍️ #داستان_دنباله_دار 🍃#کودتای_دل (قسمت 5 ) انگار یک رایحه ای پیچید توی ماشین و یک آرامشی پیدا کردم.
✍️ #داستان_دنباله_دار
🍃#کودتای_دل (قسمت 6 )
پیچک بغض مجال نداد و در گلوی میهمان پیچید. لحظه ای سکوت بینشان فاصله شد و نگاه همه به جز سحر به کف اتاق بود که میهمان «یا علی» گفت و برخاست: «ببخشید جسارت مرا، ولی خیلی خیلی حضورم طولانی شد؛ امیدوارم باز هم شما را زیارت کنم».
پدر که شتاب میهمان و برخاستنش؛ رشته افکارش را بریده بود؛ رضایت داد و برگه ها را داخل پوشه ای گذاشت و داد به میهمان.
میهمان در آستانه در رو برگرداند تا خداحافظی کند که پدر فرصت را غنیمت دانست و گفت: «در ضمن من از تولد حضرت ابراهیم و حضرت موسی که تقریبا شبیه تولد حضرت مهدی است از کتاب های زیادی فیش برداری کرده ام تا در فرصتی یک مجموعه داستان بر اساس این تولد های شگفت انگیز بنویسم…».
میهمان گفت: «ان شاء الله! خدا توفیقتان بدهد!» و دور شد.
🔵روایت دوم: میلاد حضرت ابراهیم خلیل الله
تاریکی است و ظلمات که نوری جان می گیرد و روشن و روشن تر تا اینکه به یکباره نور شدت می گیرد و خورشید و ماه را در می نوردد و آن دو را خاموش می کند و خود می ماند که نوریست بس خیره کننده و او فریاد می زند و می گریزد؛ از چیزی مثل نیشتر و درد می گریزد، اما همان نور که حالا ستاره است؛ به دنبالش اما او با فریاد و ترسی بی مهار همچنان در گریز است که ناگهان هراسان و ترس خورده بر می خیزد، یکه و تنها خود را می یابد؛ تمام بدنش را عرق خیس کرده است و دهانش گس و تلخ…. به این سو و آن سو نگاه می کند؛ اما آنچه در خواب دیده بود، در ذهنش رسوب دارد و او همچنان هراسان به آن می اندیشد.
بوی سوختگی پی و چربی چراغ های تالار، مشامش را پر می کند و می آزاردش. در نگاهش مشعل و چراغ ها کم سو و کم جان می سوزند و نسیمی ملایم، شعله هاشان را به بازی گرفته و بر سر تا سر تالار، شبحی از نور کم رمق، سایه افکنده است.
او اما با دستاری ابریشمین، عرق ها را از چهره می گیرد و نفس های عمیق می کشد و با چشمان بهت زده و ترس خورده اش می کاود: هیچ نمی یابد جز تالار عریض و طویلی که انتهای آن در تاریکی گم است. همان طور به حال دراز کش به آنچه دیده؛ می اندیشد، آنچه باز به خواب دیده و راحتش را آشفته و حال با رسوباتش در بیداری به رنج و درد پنهانی گرفتار است.
می خواهد برخیزد که لباس ها و رو اندازش، به دورش پیچیده و گلاویز با اویند و مانع می شوند. با فریاد و تقلا خود را خلاص می کند. صدای فریادش که در تالار خاموش طنین شده؛ باعث نزدیک شدن چند نور مشعل به او می شوند.
نگاه در نگاه مشعل داران می دوزد و بر سرشان فریاد می زند: «به آزر بگویید بیاید!»
دور می شوند مشعل داران و نور نیز با آنها می رود و او پاپوش ها را که کنار تختش است به پا می کند و در طول تالار قدم می زند؛ صدای گام هایش از صدای نفس هایش که به شماره افتاده است؛ آرامتر و کم صداتر است. می ایستد تا شاید از شدت آن بکاهد، اما بی فایده است. متوجه دستانش می شود که به رعشه افتاده؛ اضطرابش بیشتر می شود و او بی تاب باز فریاد می زند؛ فریاد بی مهارش در تالار طنین می شود. چشم می دواند: این بار آزر را مقابل خود می بیند با دو مشعل دار که در اطرافش ایستاده اند؛ آن دو را مرخص می کند و رو به آزر با صدا و بلند فریاد می زند: «مگر من نمرود پسر کنعان بن کوش خدای مردم نیستم؟»
- آری!
نمرود به آزر نزدیک می شود و خیره در چشمان او باز فریاد می زند: «مگر من به این مردم، یعنی بندگانم خیر نمی رسانم؛ دردها و مشکلاتشان را برطرف نمی کنم….
فقر ایشان را بی نیاز نمی کنم؟ مگر من نیرومند و ثروتمند نیستم و بر آنان حکومت ندارم؟»
- آری، چنین است!
می رود به سمت تختش و روی آن می نشیند و سرش را میان دست هایش می گیرد و آرام و کم صدا زمزمه می کند: «پس چرا با این همه شوکت و عظمت، خواب و قرارم را از کف داده ام و هر گاه که چشم بر هم می گذارم همان نور را می بینم که شدت و قدرت یافته تر از قبل می خواهد همه هستی مرا ببلعد و محوم کند؛ همه هستی ام را!»
🍃ادامه دارد ان شاء اللَّه🍃
#یا_زهرا
آقایان عزیز احساساتتان را به زبان بیاورید
#مرد برای اینکه اثبات کند زنش را دوست دارد
از بلندترین کوه بالا میرود
در عمیق ترین دریا شنا میکنند
در صحرا بی آب و علف میرود
نه یک شغل بلکه 3 شغل دارد
تا برای ابراز علاقه به همسرش چیز بخرند
ابراز علاقه مرد در خریدن است
فکر میکند اگر امروز گل سر برد خونه فردا گل بردم خونه و پس فردا پیراهن بردم یعنی وای چقدر همسرم را دوست دارم
ولی خانومها این را دوست داشتن نمیدانند
خانومها میگویند دوست داشتن یعنی مرد ابراز احساسات بکند به من توجه کند و من را ببینی
بنابر این خانومها شاکی اند که چرا مرد ابراز احساسات نمیکند و مرد شاکی است که من خودم را کشتم ولی زنم هنوز طلبکاره
پس خانوم اگر همسر شما برای شما چیز خرید بداند دارد به تو ابراز احساسات میکند
✔ آقا یادت باشد کارهای که میکنی زن ابراز احساسات نمیداند فقط کافی است به او بگویی عزیزم تا هزار برابر آن چیزی که خریدی کار کند
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
#آقایان_بدانند
آقايان شايد بارها شنيدهاند كه وقتی از خانمی میپرسند چه شوهری میپسندی، میگويند:
«مردی كه بتوانم به او تكيه كنم!»
❎ بايد يادتان باشد منظور زنان از «تكيه كردن»، سينه سپركردن و قوی بودن برای دعوای سر کوچه و چهره خشن و بزن بزن نيست، اصلاً و اصلاً اينگونه نيست!!!
✅ آنان نیازمند «امنیت روحی» هستند نه «امنیت جسمی».
آنان نیازی به یک قلدر ندارند،
بلكه آنان با توجه به روحيهی لطيفشان، دوست دارند با تمام وجود باور کنند که در کنار آنها همواره یک حامی صادق است که آنان را از لحاظ روحی و روانی و عاطفی، حمایت و پشتیبانی میکند.
👈 خصوصا احترام به زن در محافل خصوصی و عمومی بالاخص: فاميل، اقوام، دوستان، نزديكان
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
#لطافت_زنانه
💕هوای همسرت رو داشته باش
یه چیزی که برای خیلی از مردهای ایرانی جذابه اینه که دوست دارن خانم هاشون به فکرشون باشن، خصوصاً به فکر شکم و غذا
درست کردن غذاهای خوشمزه و استفاده از هنر سفره آرایی رو فراموش نکنین.
البته قرار نیست همیشه غذا اعیونی و خیلی خیلی عالی باشه
هر از گاهی سفره رو ساده تر بچینین که وقتی حسابی به غذا رسیدین و یه چیز خاص گذاشتین به چشم بیاد.
✅ اگه همیشگی و دائمی سنگ تموم بزارین هنرتون عادی میشه و مردتون فکر میکنه که باید همینجوری باشه و دیگه زحمتهاتون خیلی به چشمش نمیاد
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
از خدا پرسيد: «خوشبختي را کجا ميتوان يافت؟»
خدا گفت: «آن را در خواستههايت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.»
با خود فکر کرد و فکر کرد: «اگر خانهاي بزرگ داشتم بيگمان خوشبخت بودم.»
خداوند به او داد.
«اگر پول فراوان داشتم يقيناً خوشبختترين مردم بودم.»
خداوند به او داد.
اگر... اگر... و اگر...
اينک همه چيز داشت اما هنوز خوشبخت نبود!
از خدا پرسيد: «حالا همه چيز دارم اما باز هم خوشبختي را نيافتم.»
خداوند گفت: «باز هم بخواه.»
گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم.»
خدا گفت: «بخواه که دوست بداري...
بخواه که ديگران را کمک کني...
بخواه که هر چه را داري با مردم قسمت کني...»
او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب ديد لبخندي را که بر لبها مينشيند و نگاههاي سرشار از سپاس به او لذت ميبخشد.
رو به آسمان کرد و گفت: «خدايا خوشبختي اينجاست؛
در نگاه و لبخند ديگران...
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ راهکار حفظ خانواده در آخرالزمان
👤استاد مسعود عـــالی
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
#طنز 😂😂😂
آخرش برف آمد و ما هم شدیم داماد زود
آنقدر خوشحال گویا بر درختی داده کود
دست هایش را گرفتم بوسه بر رویش زدم
بس صفا کردیم گرچه بوسه هایش سرد بود
کاش میشد تا بیاید خانه ام روشن کند...
من به خانه او خیابان ، این ندارد هیچ سود
گر میآمد نیمه شب شانه به مویش می زدم
گوسفندی ذبح میکردم ، کمی اسفند دود
حیف شد تنها نگارم صبح فردا آفتاب...
میکند آبش که تنهایی رود او سوی رود
یا الهی یا رسان یک زوجه پاک همچو برف
یا عذابم کن مرا مانند قوم عاد و هود
"عاصی"
❤️😄
کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
✍️ #داستان_دنباله_دار 🍃#کودتای_دل (قسمت 6 ) پیچک بغض مجال نداد و در گلوی میهمان پیچید. لحظه ای سکوت
✍️ #داستان_دنباله_دار
🍃#کودتای_دل (قسمت 7 )
و سر بلند می کند و باز رو به آزر بانگ می زند: «چرا؟ چرا؟ چرا؟ …. مگر من دستور به اجرای اوامر منجمان ندادم؟ …. مگر هر طفل پسر به دنیا آمده را نکشتیم؟ مگر زنان را از مردان جدا نکردیم؟ تا آن طفلی که ویرانی دولتم به دست اوست تولد نیاید…. پس چگونه است که آن طفل تولد یافته و از مکانش بی اطلاعیم و من آرام و قرار ندارم آزر؟!»
و خاموش می ماند.
آزر که مجال یافته؛ پیش می آید و نرم و ملایم می گوید: «آری چنین است …» اما همانجا می ماند به نظاره نمرود که سر به زیر افکنده و چشم بسته در درد و آتشی پنهان و ناپیدا شعله ور است. آزر در اندیشه می شود و در سکوت به یاد می آورد و با خود واگویه می کند: «آری! درست است…. منجمان خواب شما را ناگوار و بد فرجام تعبیر کردند، اما به خیال خود، با دور اندیشی و علاج واقعه قبل از وقوع ما خواستیم از وقوع آن واقعه شوم پیشگیری نماییم به طوری که تمام زنان را از مردان جدا کردیم تا از تولد آن طفل در سرزمین بابل پیش گیری کنیم، اما بی ثمر و بی حاصل بود، چون آن طفل تولد یافت؛ این را منجمان گفتند، اما من با چشمان خود دیدم…. آخر آن طفل پسر برادر خودم بود نمرود! فرزند برادرم و همسرش که در غار زایمان کرد از ترس ماموران…».
نمرود متوجه آزر می شود که سخت در اندیشه است؛ معترض به او بانگ می زند: «باز هم که تو با خود حرف می زنی آزر! من تو را خواستم تا بیایی و بر این دردم درمان باشی، اما آمده ای و همچون دیوانگان با خود زمزمه داری؟!…. بگو منجمان و حکیمان به دربارم بیایند؛ با نقل و قول آنان است که اندکی آرام می شوم، برو که چهره عبوس و گرفته تو مرا خوش نمی آید…. برو!»
دور می شود آزر و در همان حال در گذر از تالار به یاد می آورد که اول بار با شنیدن سخن همسر برادرش؛ ناباورانه به خدا بودن نمرود شک کرد، اما بروز نداد و هیچ نگفت و با همسر برادرش به آن غار رفت و دید که به دور از چشم نمرود و مامورانش، طفلی از همسر برادرش تولد یافته….
همان زمان خواست برود و به نمرود بگوید، اما برادرش مانع شد؛ ولی او مصمم بود که بگوید و رفته بود؛ چندین و چند بار رفته بود، اما نگفته بود؛ نیرویی پنهان مانع می شد و آزر توجیه می کرد که اگر این طفل همان طفل باشد؛ خودم مانع خواهم شد که علیه نمرود دست به کاری بزند… .
بیرون قصر، نوری داشت کم کم جان می گرفت که آزر تصمیم گرفت به خانه نرود و رفت به سمت غار تا برای چندمین بار طفل برادرش را ببیند و اطمینان یابد که او پسر است!
به نزدیک غار که رسید، از اسب پایین آمد و نگاهی به اطراف افکند و دور تا دور از نظر گذراند، اما هیچ ندید و نیافت. اسب را به درختی بست و با مشعلی که با خود آورده بود روانه شد. از میان سنگلاخ ها راه جست و رفت تا به ورودی غار رسید. باز هم به پشت سرش نگاه کرد و از همانجا تمام آنچه در تیررس نگاهش بود را کاوید، اما هیچ نبود و با اطمینان وارد غار شد.
مشعل را به محض ورودش به سیاهی غار، روشن کرد و رفت و رفت تا به صدایی رسید که هر لحظه به آن نزدیک و نزدیک تر می شد.
صدا از آن کسی نبود جز نوجوانی که به یک باره مقابل آزر ایستاد.
آزر خیره به آنچه دیده بود؛ لختی درنگ کرد آنگاه ترس خورده و حیرت زده راه آمده را پیش گرفت و شتابزده از غار خارج شد در حالی که زمزمه می کرد: «معجزه…. معجزه…. شده! طفل دیروز امروز نوجوانی شده است».
و با مشعل به بیرون غار دوید و از نظر نوجوان محو شد.
🔵روایت سوم: میلاد حضرت موسی کلیم الله
فرعون در بالکن قصرش رو به نیل واگویه دارد: «اگر تو نبودی موسی نبود، اگر موسی نبود، ذلت و خواری من نبود و همچنان تاب نگاه کردن داشتم؛ به کسی که در زندگیم ظاهر شد و در این قصر، در کنار من و همسرم رشد کرد و حالا اژدها دارد که از آن سخت در هراسم، ای نیل! سخت در هراس….»
چشم بر هم می گذارد و در تاریکی محو پشت پلک هایش در عمق تاریکی ها قصرش را می بیند که در آتش می سوزد و آتش همچنان پیش می آید؛ به سوی او و می خواهد او را فرا گیرد که چشم می گشاید؛ هیچ نیست جز صدای آرام گذر نیل که از مقابل قصرش می گذرد و دور می شود، . . .
🍃ادامه دارد ان شاء اللَّه🍃
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
🌹سیاستهای یک زن موفق در ارتباط با خواهر شوهر ⬇️
⭕مرز بین دخالت و حمایت رو مشخص کنید
اول باید تعریف حمایت و دخالت برای شما و خواهر شوهرتون مشخص شه، به این معنی که ممکنه اون از روی محبت و حمایت نظراتی پیرامون زندگی شما بده، اما شما تصور کنید اون در حال دخالت کردن در امور زندگی زناشویی شماست. چراکه حمایت جنبه مثبت داشته و فرد قصد کمک داره، اما در دخالت کردن شما دوست ندارید در کارتون نظر داده بشه.
⭕رفتار با خواهر شوهر در کمال احترام
سعی کنید احترام رو رعایت کنید. در واقع احترام گذاشتن باعث میشه شما احترام متقابل هم دریافت کنید
⭕مشخص کردن مرز بین کنترل و نظارت
باید برای داشتن ارتباط موثر بین شما و خواهر شوهرتون، مرز بین کنترل و نظارت هم مشخص شه
⭕گاهی نادیده بگیرید
اگه خواهر شوهرتون رفتار مناسبی نداشته و یا در زندگی زناشوییتون دخالت میکنه، بهتره سعی کنید از این مسئله عبور کنید.
عبور کردن از یک مسئله نباید طوری باشه که اون حس کنه شما احمق هستید، بلکه سعی کنید گاهی هم محترمانه بهش پاسخ بدین و بدون بحث و جدل و دامن زدن به موضوعات کوچک ازش عبور کنید
⭕از ابتدای ازدواج و آشنایی با خانواده همسر، احترامشون از جمله خواهر شوهرتون رو حفظ کنید.
⭕بدون چشم داشت و حس طلبکارانه بهم محبت کنید.
⭕از همسرتون در مقابل خواهر شوهرتون انتقاد نکنید.
⭕اگه با خواهر شوهرتون مشکل دارید، بدگوییش رو پیش مادر شوهرتون نکنید و ازش نخواید بین شما قضاوت کنه.
⭕رازهای شخصی و خصوصیتون رو به خواهر شوهرتون نگید.
⭕سعی کنید در برخی مناسبتها برای خواهر شوهر هدیهای بخرید.
⭕حرفهای خواهر شوهر رو به همسرتون منتقل نکنید، چرا که فقط مشکلات رو یادت می کنید.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
اگر فرد جذابی بودم شاید هیچوقت طردم نمیکرد..
بعد از یک رابطه ممکنه این جمله خیلی توی ذهنت تکرار بشه و اذیتت کنه
یادت باشه یک فرد بالغ و سالم در رابطه دو حالت داره: یا کسی براش جذابه و زمان میده تا علاقه بینشون شکل بگیره
و یا حسی به اون فرد نداره پس با احساساتش بازی نمیکنه و رابطه رو شروع نمیکنه
اما اینکه یک نفر یک روزایی باهات خوبه و یک موقع هایی طردت میکنه یا اوایل رابطه خیلی بهت هیجان و احساس نشون داده اما بعدش بی دلیل سرد شده و رهات کرده نشونه اینه که این شخص هنوز به بلاغ عاطفی نرسیده و تکلیفش با خودش مشخص نیست
پس این جدایی ربطی به جذابیت تو نداره چون برای بعضی از ادم ها اگه جذاب ترین فرد دنیا هم باشی فقط در حد نیازشون باهات خوب هستن
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܠܢ̣ܟܿـــࡅ߭ܥツ
🌷ســـــ😊✋ـــلام
🌼به آبان ماه خوش آمدید
🌷امیدوارم
🌼دلخوشی وشادی
🌷مهمون خونه هاتون
🌼سلامتی و آرامش
🌷در وجودتون
🌼خدا هر لحظه همراهتون
🌷وآبان ماهتون
🌼مثل عسل شیرین باشه
🌷 #سلام_صبح_زیباتون_بخیر https://eitaa.com/joinchat/76611604C83e630e59e
اسم مادربزرگم لیلا ست اما همیشه پدربزرگم بهش مقدس میگه ... تاحالا یه بارم نشنیدم که بگه لیلا ... غروب که طبق معمول اقاجونم مشغول خوندن مفاتیح بود گفت :« مقدس، جانماز منومیاری ،وقت اذانه ... »
یهویی بی مقدمه از اقاجونم پرسیدم :چرا به عزیز میگیمقدس ؟! نفس عمیقی کشید و گفت: همسایه دیوار به دیوار هم بودیم وقتی میومد اب برداره از چشمه همیشه حواسم دنبالش بود یه جوری تنظیم میکردم که ببینمش ... کلی خواستگار داشت ، منم کار میکردم تا خرج خواهر و برادرام رو در بیارم ...سربازی هم نرفته بودم..تاحالا باهم حرف نزده بودیم... اصلا رومون نمیشد .. یه روز که مشغول تعقیبش بودم حواسم یه لحظه پرت شد و گمش کردم ... اومدم برگردم اب کوزه رو ریخت رو سرم و فرار کرد.... از اونجا یک دل که نه صد دل عاشقش شدم ... براش نامه نوشتم که دلش با من هست یا نه ... از شرایطم گفتم که خیلی سخته و چندسالی طول میکشه تا هم قد بقیه خواستگاراش بشم و هنوزم سربازی نرفتم ...نامه رو گذاشتم داخل حفره کوچیک درخت نزدیک چشمه ...فرداش که رفتم دیدم یه نامه دیگه اونجاست و نوشته بود: اگر با دیگران بودش میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی...من همه جوره به پات میمونم ...همین دو جمله همدم شبای سرد و سخت نگهبانی من بالای برج بود ... قسم خوردم هرجور شده به دستش بیارم ،کلی سختی کشیدم ... انقدر رفتم و اومدم تا خانوادش رو راضی کردم ...ما بالاخره کفتر جلد خونه دل هم شدیم ... از اون به بعد بهش گفتم مقدس ... هروقت پیش میومد که دعوا کنیم وقتی میگفتم مقدس یه پتک به سرم میخورد که عشق اون بود که باعث شد تو الان به اینجا برسی .. اون بود که به خاطرت با همه دنیا جنگید ... بهش گفتم مقدس تا یادم بمونه این عشق ارزشمنده و حرمت داره ...
#بیتا_آرمان_نیا
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
❓چرا باید قبل از خواستگاری معیارهامون رو برا انتخاب همسر مشخص کرده باشیم؟
✅معیارها تصویر شخصیت همسرمون رو تو ذهنمون مجسم میکنه تا بتونیم موقع فکر کردن درباره یه شخص خاص، این دو تا تصویر رو با هم مقایسه کنیم و ببینیم چه قدر برهم منطبقن. 👌
‼️مشکل عمدۀ جوونا اینه که فقط میدونن نیاز به ازدواج دارن و ازدواج هم باید با جنس مخالف باشه.🤦♀🤦♂
معیارایی که بعضی از جوونا برا ازدواج دارن به قدری ناکارآمده که بودن و نبودنشون خیلی تفاوتی نداره.🙄
🔴 اینا وقتی وارد زندگی میشن، تازه میفهمن که همسر خوب باید چه ویژگیایی داشته باشه. برا همین تطبیق واقعی بین اون چیزی که هست و اونی که باید باشه، بعد از ازدواج شکل میگیره.😲🤭
✅✅ با کمی آموزش و در نظر گرفتن مهارتای انتخاب همسر میتونیم این تطبیق رو به صورت واقعی قبل از ازدواج انجام بدیم.😇
❌نداشتن معیارهای مناسب برا انتخاب همسر یا ناکارآمد بودنشون باعث میشه که شما هر کسی رو که به دلتون نشست انتخاب کنید، چون معیار تعیین کنندهای برا انتخاب ندارین.😱
🔶 به عنوان مثال کسی میگه: «معیار اصلی من ایمانه»، ولی تعریف مشخصی از ایمان نداره و معیارش ناکارآمده. این فرد اگر کسی رو پسندید، میگه: «اون شخصِ با ایمانی هست». مثلاً اگر این فرد نماز هم نخوند میگه: «اصل اینه که دل انسان پاک باشه». 😐
❌پس در این جا داشتن و نداشتنِ معیارِ ایمان، چندان تفاوتی ایجاد نمیکنه چون تعریف مشخصی ازش نداره و ناکارآمده.☝️
#نیمه_دیگرم
#انتخاب_همسر
#محسن_عباسی_ولدی
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
#همسرداری
اولین قانونی که شما و همسرتان در تلخترین لحظات زندگی مشترکتان باید به آن پایبند باشید، قانون «منع توهین» است.
نه شما و نه شریک زندگیتان، حتی در بدترین لحظات و در اوج عصبانیت هم حق ندارید به خانواده هم توهین کنید و از بدگویی به خانواده هم به عنوان راهی برای کنترل شریک زندگی یا انتقام گرفتن از او استفاده کنید.
اگر همسرتان با شما بد حرف زده، چرا باید همه حرفهای ناخوشایندی که مادرش قبلا به شما زده بود را به رخش بکشید و در آخر هم بگویید «تو هم بچه همان مادری!»، مگر در همه روزهایی که شریک زندگیتان خوشایندترین جملات را در مقابلتان به زبان میآورد به او یادآوری میکنید که خوب حرف زدن و مهربانی کردن را از چه کسی یاد گرفته است⁉️
پس بهخاطر عصبانیت، حرفی را نزنید که حرمتها را از بین ببرد و شکافی را میان شما ایجاد کند که بعدا از پس ترمیم کردنش برنیایید.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
💞💍💞
💓مهمترین ملاكهای ازدواج
هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیكتر باشند تركیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان كفویت عنوان شده است كه در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.
💖به طور خلاصه ملاك های ازدواج كه باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:
1- ایمان و دینداری: پایبندی به ارزش های دینی بدون شك یكی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی است.
2- اصالت خانوادگی: شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می كند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.
3- سن: تناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. كارشناسان خانواده، حدود 2 تا 6 سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.
4-تحصیلات: تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و كسب علم و دانش به خودی خود یك مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فكری افراد نقش بسزایی دارد.
5- وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده: تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یك اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.
6-زمینه های فرهنگی: ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوك، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
✴نكته ای كه یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینكه ملاك های فوق هیچ یك به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد كه هیچ كسی كامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
فاصله آدم ها را از هم جدا نميكند،
اما واژه ها چرا!
قدرت "ارتباط كلامى" را در روابط تان
دست كم نگيريد.
لطفا درمواقع ناراحتی هیچ صحبتی نکنید و بگذارید برای وقت مناسب؛
#آیین_همسرداری
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt