#صرفا_جهت_لبخند ☺️
مامان من در سن 14 سالگی ازدواج کردن
یه روز بابام میره کرفس میخره و میاره
خونه تا مامانم برا نهار خورشت کرفس درست کنه.
اون زمان ها مامانم اینا تو خونه
خودشون کرفس نخورده بودن؛
مامان منم بلد نبوده درست کنه! 😄
بالاخره با خودش میگه چاره ای نیست و
میشینه دست به کار میشه که کرفسها
را پاک کنه؛
ساقه ها رو میده به گوسفندهای همسایه
و برگهای کرفس را خورشت میکنه 😅😆
بعد تازه خوشحالم بوده که خورشت کرفس درست کرده 😄
ظهر باباییم میاد و وقتی خورشتها رو میبینه، از خنده از حال میره 🤣🤣
مامانمم اونجا گریه میکرده 😆
حالا این سوتی مامانم سوژه شده 😀
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
#طنز
#صرفا_جهت_لبخند
تازه ازدواج کرده بودیم؛ من و شوهرم
هر دو دانشجو بودیم. کلاسم که تموم شد
با بچه ها تو ایستگاه اتوبوس منتظر بودیم .
یهو شوهرمو دیدم که داره میاد اونوقت
یه رنو مشکی داشت.😍
خوشحال شدم از بچه ها خداحافظی کردم وهمه بهم غبطه میخوردن که خوش به حالت شوهرت اومده دنبالت.🙂
رفتم جلوتر که سوار بشم😌
حتی دستگیره در ماشین رو هم گرفتم.
ولی اون یه دفعه پا گذاشت رو گاز و رفت!!!!😳
من😐 دوستام🤣.
اونوقتا هم موبایل نبود که بزنگم بهش .
بعدا که دیدمش😒
گفت من اصلا ندیدمت .😅
به خاطر دست انداز ماشینو سست کردم🤨
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
#صرفا_جهت_لبخند ☺️
مامان من در سن 14 سالگی ازدواج کردن
یه روز بابام میره کرفس میخره و میاره
خونه تا مامانم برا نهار خورشت کرفس درست کنه.
اون زمان ها مامانم اینا تو خونه
خودشون کرفس نخورده بودن؛
مامان منم بلد نبوده درست کنه! 😄
بالاخره با خودش میگه چاره ای نیست و
میشینه دست به کار میشه که کرفسها
را پاک کنه؛
ساقه ها رو میده به گوسفندهای همسایه
و برگهای کرفس را خورشت میکنه 😅😆
بعد تازه خوشحالم بوده که خورشت کرفس درست کرده 😄
ظهر باباییم میاد و وقتی خورشتها رو میبینه، از خنده از حال میره 🤣🤣
مامانمم اونجا گریه میکرده 😆
حالا این سوتی مامانم سوژه شده 😀
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt