اگر دختر خودش بود و اینطور رفتار می کردند برای چهارتا عکس چندرغاز پول، باز هم در اتاقش را می بست.
اما فقط نفس عمیقی کشید و گفت:
- کار بالاتر از صدتا زن وده تا مرده! در عرصه جامعه دارن گسست بدی بین خانواده ایجاد میکنن.
کمترینش بلاییه که دارن سرزن میارن جلوی دوربینا و توی فضای مجازی! زن رو در حد یه کالا پایین میارن! تو خودت راضی میشی که زن و دختر نازت این مدل از خودشون عکس بذارن؟
چشمان مرد از این حرف سینا جمع شد. دهانش که باز شده بود تا حرفی بزند همان طور باز ماند... نه رد داد نه تأیید. مات گوش میداد.
سینا از همین حال مرد استفاده کرد و گفت:
- فردا موقع نماز بهت میگم که باید چه کار کنی؟
مرد لب گزید.
تردید نه فقط در حرکاتش که در تمام جانش جریان داشت. خودش مدتی بود که متوجه رفتارهای غیرمتعارف بين اساتید و دخترهای مجموعه شده بود.
حتی دخترهای جدیدی که به دنبال شهرت سراغ مؤسسه آمده بودند و بعد از مدتی تمام حیا و شخصیت شان خرد میشد را میدید؛ اما ترجیح داده بود که در اتاقش را ببندد و به این فکر کند که هیچ کس نمی تواند کسی را به کاری وادار کند.
حتما خودشان دلشان این بردگی را می خواهد پس کاری از دستش ساخته نیست.
اما الآن می دید که ...
سینا نگذاشت که بیشتر از این غیبتش در مؤسسه طول بکشد. بلند شد
- من و شما هم دیگه رو نه می شناسیم و نه حرفی شنیدی!
عادی برخورد کن.
الان هم از مغازه روبه رو برای دخترت به عروسک بخر که طولانی شدن رفت و آمد امروزت توجیه داشته باشه !
سینا زودتر از مرد عرض خیابان را رد کرد و به چشمان او که بی اراده دنبالش
میامد توجهی نکرد.
باید کمی زمان داده می شد تا بتواند آنچه در مؤسسه دیده و ندیده گرفته بود و حالا داشت برایش تحلیل می شد را بازخوانی کند.
حالت راه رفتن مرد تا مؤسسه مثل کسی بود که پتک خورده باشد توی سرش هوش و حواسش همراهیش نمی کرد. دنیا را رنگ دیگر میدید.
کور و کر نبود اما این قدر فروغ با او محترمانه برخورد می کرد و این قدر حقوق خوبی می دادند و امکانات فراهم بود که ترجیح داده بود چشم ببندد و کارش را انجام بدهد.
تا فردا وقت داشت جواب بدهد.
جواب چه را؟
چه می شد؟
چه می کرد؟
عرض خیابان را بی احتیاط رد کرد، عروسکی را در بهت خرید و مثل هر روز مقابل دكه روزنامه فروشی نایستاد.
سینا تا وقتی که مرد وارد خانه نشد با امیر تماسی نگرفت. مرد چند دقیقه پشت در ایستاد و یکی دو بار تمام کوچه را با نگاهش بالا و پایین کرد، با تأمل زنگ را زد.
طوری نگاه به ساختمان و در و دیوار می کرد که انگار بار اولش است این جا می آید. گوشیش که زنگ خورد طول کشید تا صدایش را شنید و وقتی سینا را ته کوچه دید که با موبایل اشاره می کند، بالاخره از سستی درآمد و وصل کرد و صدای سینا را شنید:
- قرارمون توی مسجد نیست. خودم تماس میگیرم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
May 11
در قانون عشق ما باید بدهیم و ببخشیم بی آنکه در عوض چیزی حتی یک تشکر ساده بگیریم.
شخصی می گفت من چیز زیادی بخشیدم و در عوض فقط یک نگاه توهین آمیز دریافت کردم.
بیایید به فرد ندهیم، به شخص ندهیم، بلکه آن شخص را به عنوان تصویری از خدا بدانیم و آنچه را که به او می دهیم به خدا بدهیم.
آن شخص فقط به عنوان یک صندوق پست است. وقتی که نامه ای را پست می کنید، مهم نیست که صندوق پست کهنه است یا نو، فقط نامه را در آن می اندازید و اطمینان دارید نامه به مقصد خواهد رسید.
مقصد ما خداست، با چنین اعتقادی ببخشید و بدهید آنگاه متبرک خواهید شد.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هرچقدر بهت بگم بازم کمه که هر موقعیتی که برات اتفاق می افته برای رشدت لازمه.
هیچ اشتباهی وجود نداره. همهی چیزهایی که پشت سر گذاشتی و تمام چیزهایی که قراره برات اتفاق بیوفته تماماً برای رشد معنویت لازمه.
اگر به نظرت درست نیست بدون که این ذهنته که داره واکنش نشون میده. این واکنش ایگو است؛ و راه کنار اومدن با این هم فقط «مشاهده» است.
خودتو با جروبحث و دعوا و تلاش برای تغییر دادن چیزها درگیر نکن. فقط مشاهده کن.
اگر بتونی بدون برانگیخته شدن مشاهده کنی اونوقت اون امتحان رو پاس کردی و دیگه نیاز هم نیست که برات تکرار بشه؛ اما اگه عصبانی بشی، ناراحت بشی یا بخوای تلافی کنی یا مدام بهش فکر کنی و نفرت و خصومت داشته باشی حتی اگه از اون شرایط دورهم بشی باز بارها و بارها با چنین وضعیتی روبهرو میشی تا زمانی که یاد بگیری واکنش نشون ندی.
#رابرت_آدامز
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
دعوا در دوران عقد.mp3
2.96M
💢پاسخ:
🛑موضوع: دعوا در دوران عقد
استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده»
💢⚜️ پرسش :
🛑موضوع: دعوا در دوران عقد
سلام. من و همسرم ۲ سال هست که عقد کردیم ولی با هم خلی دعوا میکنیم .ممنون میشم اگه راهنمایمون کنید
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
#روانشناسی_وموفقیت
سیاست_زنانه
💞 تجربه و تغییر مثبت در زندگی
⛔️دروغ ممنوعه
جلوی شوهرتون هرگز به کسی دروغ نگید،چون اونو فوق العاده نسبت به خودتون بی اعتماد و بدبین میکنید...
مثلا خانومی جلوی شوهرش پشت گوشی به دوستش میگه خونه نیستم در صورتی که خونه هستن...😱
شوهر این خانوم هم دیگه هروقت از ایشون تلفنی بپرسه "کجایی" ممکنه تو ذهنش این بگذره که نکنه خانومم داره بهم دروغ میگه....🤔
پس با دست خودتون شوهرتونو نسبت به خودتون بدبین نکنید...
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
#روانشناسی_وموفقیت
👱 #سیاست_مردانه
❌شوخي هاي زشت❌
⛔️خانم میپرسد: "تا این وقت شب کجا بودی؟" و شما پاسخ میدهید: "خونه دومی".
⛔️یا همسر شما میگوید: "اگر یک ماه آشپزی نکنم چیکار میکنی؟" میگویید:"خب طلاقت میدم!". بعد هم غش غش میخندید و در پاسخ ناراحتی همسرتان میگویید :"بابا شوخی کردم" همسر شما هم ناراحت میشود و شما او را "بیجنبه" خطاب میکنید.
⛔️اما واقعا او بیجنبه نیست بلکه شوخی شما بسیار زشت و زننده است. بنابراین هرگز چنین شوخیهایی نکنید چون به راحتی جنجال به پا میکند.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
🍃❤️🍃💞🍃❤️🍃💞🍃
❤️🍃❤️
🍃💞
❤️
#همسرداری_وزناشویی
❌ #باورهای_اشتباه
باورها و رفتارهای غلط ازدواج به سه طریق در ما شکل میگیرد
👈 تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
👈خواندن رمان های عاشقانه
👈عدم وجود آموزش درباره عشق
⚠️ ما آگاهانه یا ناآگاهانه اساس تصمیمات خود را در ازدواج بر پایه این 5 افسانه میگیریم ؛
🚫 عشق حقیقی بر همه چیز فائق میشود.
🚫اگر عشق،"عشق حقیقی" باشد،همان لحظه که فرد را دیدید،خواهید فهمید.
🚫تنها یک عشق واقعی در دنیا وجود دارد.
🚫"همسر مطلوب" شما را از همه لحاظ ارضا میکند.
🚫جاذبه ی جنسی،همان عشق است.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
#همسرداری_وزناشویی
مردها در زندگی حکم یک فوتبالیست را دارند که دوست دارد همیشه قهرمان باشد .
وقتی گل بزند تشویقش کنند
تعریفش کنند
بهش افتخار کنند
وقتی هم گل نمیزند
بگویند نزدیک بود گل بزنی
وقتی هم گل میخورند بگویند
هنوز وقت اضافه ای هم هست !!
⛔️آن زمانی که یک جور رفتار میکنی که یعنی عرضه ی بازی را نداشتی ، سوت پایان را زده ای ...
بهتر بگویم .. ناک اوتش کرده ای!!!
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt