eitaa logo
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
2.3هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
5هزار ویدیو
91 فایل
🌺خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است. 🌺 خوشبختی وابسته به جهان درون توست. ✅برداشت با صلوات حلال ♥️ما را بدیگران معرفی کنید @khoshbghkt @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از نیازمندی های جدی زنان حس و میل *دیده شدن* است اگر این حس در خانه ارضا نشود، سبب ❌ نارضایتی همسر، ❌بی انگیزگی او و ❌شاید تلاش او برای جلب نظر اغیار گردد این مساله درباره دختران خانواده نیز وجود دارد 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💥 تکنیک شیشه ترشی❗️ 💠 وقتی می بینیم یک نفر در حال زور زدن هست تا مثلا درب شیشه ترشی یا خیارشور را باز کند، چه بسا ته دلمان می خواهد شیشه ترشی را از او بگیریم و خودمان آن را باز کنیم؛ چون فکر می کنیم ما توان باز کردن آن را داریم. اما وقتی همان شیشه ترشی زیر دستمان می افتد، کلی زور می زنیم تا درب شیشه را باز کنیم، ولی تازه می فهمیم که چقدر کار سختی است. 🔹 این مثال، اشاره جالبی است به مواقعی که از دور، مشکلات و گرفتاری های دیگران را نگاه می کنیم و به نظرمان آنقدر سخت نیست و خیلی ساده و قابل حل به نظر می آید، اما اگر خودمان در همان موقعیت فرد بودیم، می فهمیم که همان مشکلات به ظاهر ساده چقدر سخت و پیچیده هستند! 🔸 در بسیاری از مواقع با این تکنیک به صورت ذهنی می توان موقعیت و شرایط دیگران را بهتر درک کرد و تعامل سازنده و خوبی برقرار نمود. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🔘مدارات با همسر.... ✅حضرت علي عليه السّلام فرمودند: فَدَارِهَا عَلِيِّ کل حَالٍ واحسن الصُّحْبَةَ لَهَا فَيَصْفُوَ عيشک ؛ هميشه با همسرت مدارا کن، و با او به نيکي همنشيني کن تا زندگيت باصفا شود. 📚مکارم الاخلاق، ص ۲۱۸ 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله: 🍃دهه فجر، یادبود حیات دوباره ملت ایران و کشور عزیز ماست. مردم این ایام را جشن مى‏گیرند و حق دارند جشن بگیرند. دهه فجر انقلاب اسلامی ایران مبارک باد. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💞👩‍❤️‍👨پیام همسرداری👩‍❤️‍👨💞 *نحوه برخورد صحیح با مادر شوهر* بهتر است مادر همسرتان را دوست داشته باشید یا سعی کنید ارتباط خوبی را با او برقرار کنید. اینکه شوهرتان بیش از حد به مادرش وابسته است دلیلی بر بد بودن مادر شوهرتان نیست. فرهنگ ما به گونه ای است که زنان بعد از مادر شدن تمام روابط عاطفی خودشان را در فرزندشان خلاصه می‌کنند. به همین دلیل گاهی بعد از ازدواج فرزندانشان، هم دختر و هم پسر تحمل دوری از مادرشان را ندارند و گاهی توقع سر زدن و دیدار آنها را بیش از حد متعارف دارند. ولی اگر این وابستگی بیش از حد باشد. می‌توانید به مرور زمانی کاری کنید که تبدیل به یک دلبستگی شود. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🌹هر دو بدانیم ✅ چگونه دلسردی از همسر و زندگی را از بین ببریم؟!!! 👈 مهمترین مهارت این هست که بتوانید از تکنیک هدیه دادن استفاده کنید. 👈 نیاز نیست که هدیه بزرگ باشد، یا حتما آن را خرید کرده باشید، گاهی یک نوشته چند خطی از ابراز محبت می‌تواند همسرتان را خوشحال و غافلگیر کند. 👈 از علاقه به همسرتان بنویسید. با ظرافت و غافلگیری می‌توانید صحنه زندگی را متفاوت کنید، تنوع بخشی باعث نشاط فزاینده در زندگی شماست. ✅ هدیه دادن راهی است که زندگی را تنوع می‌بخشد. با هدیه همسرتان را غافلگیر و هیجان‌زده کنید 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
خوشا آن کس که نیکی حاصل اوست پیاپی عشق یزدان در دل اوست خوشا آن کس که بعد ترک دنیا بهشت جاودانی منزل اوست شبتون بخیر🌙 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💓✨دوشنبه تون عالی و بینظیر 🍁✨و پراز افکار مثبت 💓✨امروزتون شاد 🍁✨لحظه هاتون قشنگ 💓✨زندگیتون پربرکت 🍁✨عاقبتتون تابناک @metiokh
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗فرشته ای برای نجات💗 قسمت102 سرمیز شام به غیر از تعارف هایی که به شهرزاد میشد کسی حرفی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗فرشته ای برای نجات💗 قسمت103 تو راه برگشت کله پاچه گرفتم و رفتم خونه...... همه دور میز نشسته بودم. با ذوق و نشاط گفتم --سلـــام صبح همگی بخیر. مامان و بابا با تعجب و لبخند جواب دادن و آرمان با کنجکاوی گفت --سلام صبح بخیر. میگم داداش تو دیشب تو هال خوابیدی؟ سعی کردم خونسرد باشم گفتم --نه چطور؟ --آهان شایدم من خواب دیدم آخه نصف شب تشنم بود اومدم آب بخورم تو نبودی. ظرف کله پاچه رو با چندتا کاسه گذاشتم رو میز و نشستم رو صندلی. --حتمـــاً خواب دیدی! نگاهم به شهرزاد افتاد که داشت به حالت چندش به ظرف نگاه میکرد. شیطنتم گل کرد --شهرزاد خانم بفرمایید. مامانم دوتا زبونارو گذاشت تو کاسه و یکم آبشو ریخت روش و گذاشت جلوی شهرزاد --بخور مامان جان. همینجور که داشتم با لذت واسه خودم و آرمان لقمه میگرفتم حواسم به شهرزاد بود. با خوردن اولین لقمه دستشو گرفت جلو دهنش و از سرمیز بلند شد. مامان نگران رفت دنبالش و هی میپرسید --خوبی مامان جان؟ چیشد یهو؟ مامان و شهرزاد برگشتن سرمیز و شهرزاد خجالت زده گفت --ببخشید واقعاً. مامانم لبخند زد --اشکالی نداره ! منم کله پاچه خور نبودم. به بابام و بعد به من اشاره کرد --این دوتا منو کله پاچه خور کردن. هم من هم بابا باهم خندمون گرفت........... رفتم تو اتاق و همین که خواستم لباسم رو عوض کنم موبایلم زنگ خورد. --الو یاسر؟ --سلام حامد سریع بیا مرکز یه مورد فوریه. خیلی سریع ماشینو از حیاط بردم بیرون و با سرعت به طرف مرکز حرکت کردم...... همین که رسیدم کلتم رو برداشتم و با لباس شخصی همراه با یاسر و ساسان و چند نفر دیگه سوار ماشین شدیم. --مورد چیه یاسر؟ --خودکشی متهم. رسیدیم و خیلی سریع از ماشین پیاده شدیم. نیروهای آتشنشانی هم اومده بودم اماجمعیت هنوز اونقدر زیاد نبود و دوتا سرباز مردم رو متفرق میکردن. دستمو جلودار نور خورشید روی پیشونیم گذاشتم و به لبه ی دیوار نگاه کردم. --چــــی؟ ساسان هم با تعجب به من خیره شد و نگاهش رنگ نگرانی گرفت. یاسر تو بلند گو گفت --خانم محترم خواهش میکنم بفرمایید پایین. با جیغ یه چیزی گفت که چون ارتفاع زیاد بود متوجه نمیشدیم. یاسر من و ساسان و یه افسر خانم رو فرستاد تا بریم بالا. سوار آسانسور شدیم و رفتیم طبقه ی آخر. در پشت بوم قفل بود. صدا خفه کن کلت رو وصل کردم و با گلوله قفل رو زدم و رفتیم رو پشت بوم. افسر خانم خیلی آروم رفت پشت سرش و با یه حرکت کتفشو گرفت و انداختش رو زمین و به دستاش دستبند زد نازی شروع کرد جیغ زدن --ولــــــم کــــن! ولـــــم کن! فحش های رکیکش باعث شد رفتم جلو و با فریاد گفتم --احترام خودتون رو نگه دارین. جرمتون به اندازه کافی سنگین هست. با بهت به من خیره شد --تو....تو....تو حامد؟ با حرص خندید --نکنه توهم.. به ساسان اشاره کرد و با جیغ گفت --یه عوضی لنگه همون ساسان بی همه چیزی که فقط اومده بود جاسوسی کنه.... بی توجه به حرفش به افسر زن گفتم --ببریدش لطفاً. همینطور که داشت میرفت با جیغ و گریه گفت --من دوست داشتم حــــامد! تو لیاقتشو نداشتیــــی! من و ساسان پشت سرشون میرفتیم و نازی همچنان فحش میداد...... افسر خانم نازی رو سوار یه ماشین کرد و بردنش مرکز. و من و یاسر و ساسان موندیم واسه صورت جلسه که البته کار یاسر بود. متوجه عوض شدن حال ساسان شدم. سرش پایین بود و هیچ حرفی نمیزد...
448.6K
پاسخ استاد کاظمیان👆👆👆 پرسش👇👇 موضوع: موقت به امید ازدواج دائم سلام وقت بخیر من دختر ۲۴ ساله ای هستم که با یک مردی حدود یک‌سال آشنا شدم ایشون به من گفتند که با همسرم مشکل دارم و می‌خوایم جدا بشیم و بعد قول ازدواج با من رو دادند و الان حدود یک‌سال ارتباط داریم و رابطه جنسی هم باهاشون داشتم به نظرتون این رابطه را ادامه بدهم یا نه یا اینکه ازدواج با این اقا درسته؟ تشکر 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt