این متن رو حدود یه ماه پیش تند تند نوشتم داشتم ادیتش میکردم که بفرستم گروه هنرجویان یهو زلزله امد😱 الفرااار🏃‍♂🏃‍♂ از طبقه سوم خونمون با بچه ها بدو بدو رفتم خونه مامانم اینا طبقه اول گفتم زلزله امدهههه 😱 گفتن نه ما متوجه نشدیم اشتباه می‌کنی😕 🤦‍♀ لحظه آخری عکس نوشته ام رو فرستادم تو گروه و بعد مشخص شد بلههه پس لرزه بوده از اون روز تا حالا حدود پنج شش بار تو این یه ماهه مشهد زلزله امده آخریش هم دیروز صبح بود که با تکون خوردن ساختمون از خواب پریدیم واقعاً چی شده😳🤔 قبلنا انقدر پشت سر هم زلزله نمی امد😐🙊 #خاطره @Khoshneviskade

یه روز تو دوران بچگی یه بنده خدایی امده بود خونمون و تعریف میکرد: که من چشم خوردم ،هر چی بلا سرم میاد از همین چشم خوردنه !😓 عصر اون روز رفتم تو محله 🚶‍♀🚶‍♀و به هر کسی که فکر میکردم یه جوری اذیتم کرده چشمک زدم😉 تازه به یکی هم اشتباهی چشمک زدم گفتم اوه اوه خدا اشتباه شد !😱 دوباره چشمک زدن رو تکرار کردم که خنثی بشه 😅🤦‍♀ آخه چی با خودم فکر کرده بودم که این کارو انجام دادم 😂😂🤦‍♀ همینه که میگن بچگی هم عالمی داره!!😁😊 #خاطره📝 #طنز #دوئل @Khoshneviskade

نزدیک روز معلم هست یاد یکی از اساتید زمان دانشگاهم به نام آقای «مرتضی موسوی گرمارودی» افتادم ایشون برادر آقای «علی موسوی گرمارودی» شخصیت هنری که شعرهاشون توی کتاب های درسی هست یه روز استادمون قبل اینکه امتحان بگیرن، تعریف میکردن که برادرم استاد ادبیات یکی از بهترین دانشگاه های تهران در مقطع فوق لیسانس بودن اما یه دفعه و بدون هیچ اتفاقی استعفا دادن😳😱 ایشون ادامه دادن از برادرم علی آقا پرسیدم که آخه برای چی از استادی استعفا دادی ؟!🤔 جواب دادن که امتحان بچه های مقطع فوق لیسانس ادبیات رو تصحیح میکردم یکی از دانشجوها به جای عبارت «راجع به» نوشته بود «راجبِ»😳 من این اشتباه رو از دانشجویی در این سطح که خودش در حال آموزش دادن هست نتونستم تحمل کنم و از درس دادن دانشگاه انصراف دادم 😅🤦‍♂ استادم گفت حالا شما که میخواین امتحان بدید به ما رحم کنید، دقت کنید و غلط املایی ننویسید😁 (راستی شاید شما هم با کتاب های خوشنویسی استاد مرتضی موسوی گرمارودی آشنا باشید ماشاءالله خانواده هنرمندی هستن☺️ خدا محافظشون باشه💚) روز معلم پیشاپیش مبارک 😍❤️ #خاطره #پست_موقت @Khoshneviskade

«اندر مزایای خوشنویسی و خوشخطی»😍👇 دیروز برای رای دادن به بخشی که مامانم پای صندوق های رای گیری بود رفتم بخاطر شلوغی، رای خودم رو تند تند نوشتم🖊 یه عکس گرفتم و بدون اینکه اونجا به کسی نشون بدم ،انداختم توی صندوق رای گیری 🗳😊 امروز مامانم برام تعریف میکرد وقتی آخر شب رای ها رو میشمردن مسئولین اونجا شروع کردن از خوشخطی یک برگه رای تعریف کردن و عکس گرفتن مامانم هم گفته که ببینم چه خطی هست برگه رو که دیده گفته این خط دخترمنه☺️ مامانم میگفت نماینده فرمانداری پرسیده بین بالای هزار تا رای چطوری دستخط دخترتون رو شناختید اشتباه میکنید حتما، آخه چطوری انقدر خوشخط نوشته؟!🧐 مامانم هم به ناچار کانالم رو باز کرده و دیده که عکس رو گذاشتم کانال، بهشون نشون داده تا ثابت شده برگه برای من بوده😅 #خاطرات_خوشنویسی #خاطره #انتخابات @Khoshneviskade