"به نام حق" پاییزجوری دلگیر است... بسنده میکنی به صدای پیانو و فنجان قهوه... حال دلت فقط میدود به دنبال صدای خش خش برگهای زرد و نارنجی...🍁🍂 اصلا چه کیفی میدهد راه رفتن در خیابانهای خلوت... اصلا چه کیفی میدهد دستانت را باز کنی و باتمام وجوداستشمام کنی عطرباران نم زده را بروی دیوار گلی...❄️🌈 آسمان پاییز دلگیر که میشود توهم دلت میگیرد... امروز قلم به دست گرفتم تا بنویسم حرفهای مادرانه ام را... نه از پاییز وبارانش... اینطور بگویم بهتراست.. پاییز همیشه یکنفر را کم دارد... یکنفر که باشد که دلمان بخواهدپاییز را بلند بخوانیم... فقط یک نفر.. دلم گیر افتاده است در منجلاب بغضهای دنیا... گیر افتاده است میان صدای خندهای یک نفر به جای صدای پیانو... یک فنجان قهوه که سینه ام را گرم نمیکندکه هیچ...شکستن بغضهای سینه ام به دلم بال پرواز نمیدهد... نگاه آخرش را خوب یادم است...گرمی آخرین بوسه اش بر دستم،دلم را گرم میکند... اگر بود بیست وهفتمین تولدش را در پاییزغوغا میکردم... روزها میگذرد... نمیدانم روز مولودش درهوای بارانی چه کسی شمعهای کیک را به جای او فوت میکند... دنیای یک نفره ی من؛ دوسال از نبودنت جانم گذشت...🥀 دوسال مردتر تصورت میکنم اما تو مرا سالها پیرتر ببین جانم..💔 روز تولدت برعکس سالهای بودنت من به دیدار تو می آیم.. بجای در آغوش گرفتنت در کنار مزارت آرام آرام اشک میریزم...🥀🍂 اگر سالهای قبل همه نبودند، امسال همه به تولد تو می آیند و تونیستی... بازهم باید آرام اشک بریزم و در خاطراتِ قد کشیدنت غرق شوم... 💔 مرد شدنت راشاهد باشم اما فقط در دفترخاطراتم... 27سالگی ات را جشن بگیرم اما بدون بوسه ای بر پیشانی تو... مثل سال قبل به جای تو، قاب عکس زیبای تو درد قلبم را تسکین میدهد...😔 هرسال روز موعودت از خدا عاقبت بخیری ات را تمنا میکردم... حال عاقبت به شهادت شده ای و افتخار مادری... 27ساله شده ای بابک جانم... تولدت مبارک عزیز مادر...♥️ #مادرانه #شهید_بابک_نوری #به_قلم_زینب_بانو 98/7/10 موعودشهید:71/7/21 🌹_ @khoshtipasemani