خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋
🍃🌸
#خاڪهاےنرمـکوشڪ
#پارتسیودو
کارشان تا ساعت ۱۱ طول کشید هنوز داشتند نوار گوش میدادند برق سردر حیاط روشن بود و زن همسایه با همان قرار و مدار گذاشته بود که هرشب ساعت ۱۰ برق سر در حیاط را خاموش کنیم زن عصبانی و بی ملاحظه ای بود دلم شور این را می زد که سر و صداش در نیآید تو حیاط می پاییدم که یکهو سر وکله اش پیدا شد راست رفت طرف کنتور برق نه برد و نه آورد فیوز را زد بالا زود هم آمد زیر زمین و گفت:شما میخواین تا صبح بشینین و هرجور نواری گوش کنین؟؟!
صداش بلند بود،عبدالحسین رسید و گفت: مگه ما مزاحمتی داریم براتون حاج خانوم؟
سرش را انداخته بود پایین و به زن همسایه نگا نمیکرد،زن صاحبخانه گفت:چه مزاحمتی ازین بدتر؟!
فک کردم شاید منظورش روشنی برق است رفتم بیرون و گفتم:عیبی ندارع ما فیوز میزنیم بالا و این لامپ رو خاموش میکنیم،خواستم برم پای کنتور نگذاشت یک دفعه گفت: ما دیگه طاقت کارهای شما نداریم،
: کدوم کار ؟
:همینکه شما با شاه گرفتین.
بنددلم انگام پاره شد نمیدانم از کجا فهمیده بود موضوع را. عبدالحسین بهم گفت: بیا پایین، رفتیم تو را بستیم دیگر چیزی نگفتیم صبح می خواست برود وسایل کارش را برنداشت
پرسیدم: مگه نمی خوای سر کار بری
گفت:نه می خوام برم خونه پیدا کنم اینجا دیگه جای ما نیست.
#ادامهدارد...
#کپیممنوع⛔️
🦋🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
@khoshtipasemani
🦋🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃