خوشتیپ آسمانی
#150 _بله برای اینکه همین سوال رو ایجاد کنه در دل تاریخ که امت هنوز دو ماه از فوت پیامبرش نگذشته چه
#151
ژانت بلند شد رفت برای همه آبمیوه آورد
کمی از آبمیوه م خوردم و بعد بالاخره طوری که فکر میکردم بهتره شروع کردم:
یادتونه گفتم تمام خلقت بر اساس محبت و علاقه و عشق خدا به موجودات بنا شده و خدا این عشق رو بین ما هم جاری کرده؟
_آره خب
_خب علاقه حقیقی و غایی و نهایی، مختص خداست که مثبت بی نهایته و چون بی پایان و نامحدوده و همیشه چیز جدیدی برای کشف کردن داره شبیه شنا کردن توی دریا
نه مثل لذت های مادی شناخته شده سیری پذیره و نه زدگی ایجاد میکنه
هرچی هم توش عمیق بشی شدت بیشتری پیدا میکنه
اما مسئله همون پنهان شدن خداست!
واقعیت اینه که ما خدا رو نمیبینیم و با حواس پنجگانه درک نمیکنیم
خدا هدف رو پیدا کردن خودش قرار داده و نشانه هایی طراحی کرده به عنوان راهنما و جهت یاب که مسیر حصول به خودش رو هموارتر میکنن و جهت رو نشون میدن
بهتر بگم، هدف یافتن و عاشق شدن و حل شدن در خداست و این دنیا بستری برای این هدفه و با هدف دیگه ای توجیه نمیشه موجودیتش
اما انسان که خدا رو نمیبینه سختشه که عاشق خدا بشه!
برای همین خدا وجه الله رو طراحی کرده
یعنی کسی که هم انسانه و موجودات درکش میکنن و میتونن ببیننش و هم تجلی گاه صفات خداست
هر صفتی که در خدا هست در ابعاد کوچکتر در این فرد هم هست
پس کسی که عاشق این انسان ها که نماد و تجسم اون صفات هستن میشه در واقع عاشق اون صفات خداگونه و در نهایت عاشق خدا شده
و برعکس کسی که با اونها دشمنی کنه و دوستشون نداشته باشه به این معناست که با اون صفات زاویه داره و درونیاتش با جهت الهی همسو نیست
چون این افراد چیزی از خودشون ندارن تماما آینه ی خدانما هستن که خدا خالص کرده برای مجسم کردن خودش در ابعاد کوچک و متجلی شدن*
آیه تطهیر یادتونه؟
فلسفه معصومیت همینه
پس خدا این امکان رو خلق کرده تا ما راحتتر پیداش کنیم به عنوان آدرس و نشونه*
و از همین جهته که واسطه بین خدا و مخلوقات هستن و ما هم چون ذاتا کشش داریم به خدا چون مبدا و خاستگاه ماست، ذاتا این افراد رو هم دوست داریم پس یک امر ذاتیه
و الگو قرارشون میدیم چون اونها حالت ایده آل همون صفات ما هستن و ما هم دوست داریم اون صفات رو درونمون کامل کنیم
پس فاکتوری که عنصر اصلی و پایه اعتقاد یعنی ولایت رو جامیندازه و برپا میکنه محبته
میخوام بگم اون عشق حقیقی که همه عالم به دنبالشن اینجاست!
حالا ما توی مکتبمون کسی رو داریم که در خلق عشق در طول تاریخ بشر بی نظیره
کسی که بیشترین اشعار احساسی جهان در وصف او سروده شده، بیشترین نواها در وصفش ساخته و پرداخته شده، بیشترین قطرات اشک که پاک ترین و ارزشمند ترین تبلور احساسات انسانی هستن برای او ریخته شده
کسی که بزرگترین اجتماع بشری به بهانه او و برای دیدن مزار و بارگاه او شکل گرفته متشکل از 25 میلیون نفر با نژاد ها و حتی مذاهب مختلف!
هیچ انسانی روی کره زمین تا این حد عشق و محبت تولید و متصاعد نکرده تا امروز!
کسی که آدمها حاضرن بخاطرش از جیب خرج کنن
بیشترین نذری ها و غذاهای رایگان بخاطر او و از طرف او به مردم هدیه میشه
خب به نظر شما این طبیعیه؟
یک نفر دیگه توی دنیا میتونید مثال بزنید در طول کل تاریخ، که این حجم از محبوبیت رو درک کرده باشه؟
اگر هست مثال بزنید
خب به نظر شما علتش چیه؟
ژانت صورتش رو با کنجکاوی جمع کرد: منظور تو...؟!
_امام حسین امام سوم شیعیان
فوری گفت: همه اینایی که گفتی واقعی بود؟
_بله
_خب... چرا تا این حد محبوبه؟!
_منم همینو پرسیدم ازتون
چی میشه که یک انسان تا این حد متمایز میشه
چرا در مورد کس دیگه ای به این حجم رخ نداده؟!
سکوت شد و باز خودم شکستمش:
خیلی خب خودم توضیح میدم
امام حسین فرزند دوم امیرالمومنین و حضرت زهرا و نوه پیغمبر بود
بعد از شهادت امام حسن مجتبی امام دوم شیعیان، ایشون به امامت رسید و تا زمانی که معاویه خلیفه بود سکوت کرد چون پیشتر بر سر جبر سیاسی اجتماعی امام حسن مجتبی با شخص معاویه مصالحه کرده بود*
ولی وقتی معاویه مرد و پسرش یزید خلیفه شد علم قیام برداشت تا حاکمیتی که غصب شده بود رو پس بگیره و خلافت حقیقی اسلامی رو برای بشر احیا کنه
کتایون به حرف اومد: خب چرا؟ شما میگید که امام بوده و حکومت اسلامی شایسته امام صالحه پس چرا از اول مبارزه نکرد؟
_ دلیل مصالحه امام مجتبی رو که گفتم جبر سیاسی اجتماعی بود
از یک طرف سرحدات روم آماده مبارزه با کلیت حکومت اسلامی بود