🌹🍃السلام وعلیک یا حضرت #عشق
#امام_زمان_روزه_دارم 🌹🍃
🌸✨دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد...
🍃قدم یار به هر خانه صفا می بخشد ....
🌻بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست....
🍀خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد....
🍁از پس پرده ی غیبت هم اگر باشد ،باز....
🌺دست تو هرچه طلب کرد گدا می بخشد .....
🍂کو نگاه تو که جان بر تن ما می بخشد؟
#اللهم_عجـل_لولیڪ_الفـرج🌷🌱
❤️#جمعه_هاے_امام_زمانے❤️
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
از مݩ تا #تو راهی سٺ سَراسَر نور . . ✨🌱 #رفیقشهیدمـ♥ ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ @khoshtipasemani ☆~☆~》💖🌸《~☆
بٰاز میخندے و میپُرسۍ
که حالٺ بهتَر است؟؟💟🎈°•]
بٰاز میخَندم کِه خیلـی
گرچہ میدانے کِه نیسٺـ💔
#رفیقانہ
#شهیدبابڪنورے
#خاطــره🎞
پدر شهید :
من پنج تا سررسید دارم که هر پنج تا ، هرروز، هرچی تو جبهه گذشت رو در اونها مینوشتم ،
امروز باکی بودیم ، باکی نشستیم ،چه اتفاقی افتاد، چند نفر شهید شدند،شهدا بچهای کجا بودند و...
همه اینهارو در اون سررسیدها نوشتم.
بابک همه اینهارو مطالعه میکرد ، و از درون اون خاطرات سوالهای زیادی طرح میکرد، و سوالاتش تاجایی که توان داشتم جواب میدادم،بابک انسان کنجکاوی بود و هیچ چیز رو بدون تحقیق قبول نمیکرد، پژوهش میکرد.
بابک واقعا یک محقق بود،در خصوص خاطرات من در جبهه هم همینطور بود ، به شدت پژوهش میکرد.
#شهیدبابڪنورے♥️
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
.
از روزی که فهمید توجه نامحرم و
به تیپ و ظاهرش جلب کردهـ
با یه تغییر از این رو به اون رو شد..!
آقا ابراهیمِ هادی و میگماا :)
+ مجازی و حقیقی نداره..!
ماها این روزا چیکار میکنیم..،؟
#فقطیهنڪتہشهیدنشیمیمیری!
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
دیشب از خدا چے خواستے؟!
پول؟!
ماشین؟!
خونه؟!
عشق؟!
و...
اصــل نداشتہ هاے ما نبـــودن #مهدے ست ...💔
این جمعہ هم داره میگذره و بازهم بودنٺ اصل خواستہ هاے ماسٺ💔
دستهاى خالیم
دسـتاویز دلهاى پاکتان
ما را نیز در این
لحظات ناب از میهمانی خدا
نه به بهای لياقت
بلکه به رسم رفاقت دعا کنید
روزتون زیبا
طاعات و عباداتتون قبول
"التماس دعا"
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
#خاطره
دوست شهید بابک نوری
توی دوره های بسیج که برای ما گذاشته بودن باهم بودیم و کلاس های طولانی داشت.حدود شش ساعت تئوری و چند ساعت عملی.
یبار هم که هوا گرم بود گفتن تایم استراحته.
واعلام کردن آقایون هندوانه گرفتیم بیاید ببرید پخش کنید.
بابک و یکی از دوستان رفتن و آوردن گذاشتن وسط.
بابک با بغل دستیش گرم صحبت شد.
ما هرکدوم برای خودمون برداشتیم و مشغول خوردن شدیم.
دیدم بابک نمیخوره.گفتم:تو چرا برنمیداری؟؟؟
گفت:مگه نباید پیش دستی و چنگال بیاد؟!
گفتم:نه بابا فضا فضای خودمونیه. بادست بزن بالا.
خندید و شروع کرد به خوردن
واقعا اون روزا بهترین روزای عمرم بود...
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
بهترین حامی...
بهترین برادر...
و بهترینِ بهترین ها!
این روز ها غریبانه دل خوش کرده ایم به دعایت...😔
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆