🔴 #اطلاعیه ❌ عاشقان واکسن دقت کنید.... کسانی که خود را مطیع رهبری می دانند بدانید و آگاه باشید که چیزی به نام واکسن #برکت در بازار وجود ندارد #رگ گردن شما اگر باد کرده پیگیری کنید 4 میلیون واکسن برکت کجا رفت... به زور دارن به همه واکسن اشغال چینی می زنن... ای کسانی که حامی رهبر هستید و از واکسن حمایت کردید... دیدید چگونه حرف و عمل رهبری را زیر پا گذاشتن؟ #رگ دارید یا نه؟ حتی بچه های مذهبی هم دارن واکسن اشغال چینی می زنن ⛔️ یک بار دیگه مرور کنیم.. واکنش های رهبری نسبت به کرونا 🔹 تقویت سیستم ایمنی بدن و خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه ❌ 🔹استفاده از ظرفیت های طب سنتی در درمان کرونا ❌ 🔹 استفاده از واکسن داخلی و واکسن زدن رهبری ❌ 🔹 ممنوعیت واکسن های غیر مطمئن خارجی ( #آسترازنکا و #فایزر) ❌ 🔹 واکسیناسیون عمومی با واکسن ایرانی ❌ ⚡️🍂⚡️خسته نباشی بچه مذهبی... که هیچ یک از توصیه های رهبر رو عمل نکردی و همچنان نسبت به تزریق واکسن چینی اقدام می کنی و صدات در نمیاد مطالبه گر نیستی که واکسن ایرانی کجا رفت.... ☠️ هریک از اعضای خانواده شما خدای ناکرده فوت کرد به گردن رهبری و نظام نیندازید... چون عامل این جنایت اولا #جهل است و ثانی #وزارت_کشتار_جمعی و #ستاد_صهونیستی_کرونا

هر لحظہ چشم براه توام ... و بدان امید دارم که سرانجام بازآیی و بر چشمانم قدم گذاری و جان بخشی ... می آیی ... می دانم ... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ

✳️ آیا دلی هست که با فریاد «هل من ناصر» امام زمان بلرزد؟! 🔻 فرياد استنصار و طلب ياری #حسين (ع)، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش می‌رسد: «هل من ناصرٍ ينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله». فرياد استنصار #مهدی (ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسی هست كه مهدی آل محمد را ياری كند؟ آيا كسی هست عشق مرا در دل‌ها زنده كند؟ و انسان‌های بريده از مرا با من پيوند زند؟ 🔸 می‌گويند با شنيدن فرياد «هل من ناصر حسينی»، گهواره‌ی #علی_اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن «هل من ناصر مهدوی» نيز، دلی هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيمانی ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!

#تمثیل_و_داستان 💠 روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می‌گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. 🔶 در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. 🔷 مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن. 🔶 در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ. 📚 کیمیای سعادت، جلد اول