eitaa logo
کانون جوانان بسیج شاهرود
1.8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
28 فایل
این کانال جهت انعکاس اخبار،اطلاع رسانی ها و برنامه های فرهنگی کانون جوانان بسیج راه اندازی گردیده است. همراه گرامی جهت ارسال نظرات خود به آی دی زیر مراجعه نمایید: ارتباط با ادمین @Kjb_shahrood
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅ «آبنبات هل‌دار» داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لب‌ها می‌نشاند و علامت سوال‌های زیادی را در ذهن ایجاد می‌کند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانواده‌ی پنج‌نفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آوری است که او آن‌ها را ایجاد می‌کند. انجام‌دادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی. برادرِ محسن، محمد، خانواده را راضی می‌کند تا به جبهه برود. او در یکی از عملیات‌ها به اسارت گرفته می‌شود و اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما محور اصلی داستان است. ┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅ 💡با ما همراه باشید در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/joinchat/850984972Caea25c79d4
📚 ┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅ «آبنبات هل‌دار» داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لب‌ها می‌نشاند و علامت سوال‌های زیادی را در ذهن ایجاد می‌کند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانواده‌ی پنج‌نفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آوری است که او آن‌ها را ایجاد می‌کند. انجام‌دادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی. برادرِ محسن، محمد، خانواده را راضی می‌کند تا به جبهه برود. او در یکی از عملیات‌ها به اسارت گرفته می‌شود و اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما محور اصلی داستان است. ┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅ 💡با ما همراه باشید در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/joinchat/850984972Caea25c79d4
📚 ┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅ «آبنبات هل‌دار» داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لب‌ها می‌نشاند و علامت سوال‌های زیادی را در ذهن ایجاد می‌کند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانواده‌ی پنج‌نفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آوری است که او آن‌ها را ایجاد می‌کند. انجام‌دادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی. برادرِ محسن، محمد، خانواده را راضی می‌کند تا به جبهه برود. او در یکی از عملیات‌ها به اسارت گرفته می‌شود و اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما محور اصلی داستان است. ┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅ 💡با ما همراه باشید در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/joinchat/850984972Caea25c79d4