✨گره
🍃کورِ
✨ ظـهورِ
🍃 تو منم ،
✨میدانم...
#العجل💖💛💚🤲
#تلنگر
🌸 حرف بزن...
اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند.
🌸 گوش کن...
اما طوی گوش کن که مطمئن باشی، اگر خدایت از تو پرسید: گوشت چه چیزهایی شنیده، شرمسار نباشی.
🌸 نگاه کن...
اما طوری نگاه کن، که چشمهایت آیینهای از وجود خدا باشد، پر باشد از خدا و هر چه میبینی خدا را یادت بیاورد.
🌸 فکرکن ...
اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد، طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی.
🌸 عاشق زمینیها باش...
اما نه طوری که زمین گیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
حواسمون باشه .....
دیر یا زود سراغ ما هم خواهد آمد.....
آماده باشیم 👌👌
صدرکعتنمــٰازبخون..
صدتاڪارخوبانجامبده..
ولۍکسۍنتونہباهــاتحرفبزنه،
اخلاقنداشتہباشۍبہهیچدردۍنمیخوره!
مومنبــٰایدشادباشہ؛
اخلاقِخوبداشتهباشہ..! 💚
✍🏻 شهید محمدهادی امینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬غربال های تند و سنگین آخرالزمانی!؟
🎙استاد شجاعی
📔#حکایت
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود
یکی را شب برایم ذبح کرد
از طعم جگرش تعریف کردم
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد
گفتند:تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به اوهدیه دادم
گفتند پس تو بخشنده تری
گفت:نه.چون او هرچه داشت به من داد،اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💥 روم نمیشه با خدا حرف بزنم!
➖ چقدر دلم میخواد با خدا آشتی کنم...
ولی از بس گناه کردم، از بس خرابکاری داشتم،
از بس بهش قول دادم و زدم زیرش،
حتی خجالت میکشم باهاش حرف بزنم...
خجالت میکشم صداش کنم!
mp3.mp3
2.47M
ای آرزوترین بهار ... 🌸🌿
#امام_زمان عج ❣
خـ♡ـدایا
مرا ببخش بخاطر تمام لحظاتی که
بودی و حضورت را احساس نکردم
و نا امید بودم
ببخش همه را صدا زدم
و هر دری را زدم
جز نام تو و درگاه تو را
ببخشم برای تمام لحظاتی که
منتظرم بودی و من نبودم
ببخشم برای تمام گلههایی که کردم
و نفهمیدم گاهی از سر حکمت نمیدهی
و از سر رحمت دادی و تشکر نکردم
بر تو توکل میکنم
و طلب مغفرت مینمایم از تو
《اَللّٰهُمَّ اجْعَل عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً》
خدایا آخر و عاقبت کارهای
ما را ختم به خیر کن
💚برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات.💚
#شهیدانه 🕊••
شفاعتت میکنه اون شھیدیۍ که موقع گنـاه مےتونستۍ گناه کنۍ ولۍ به حرمت رفاقت باهاش کنـار گذاشتۍ ..!
#شهدا_شرمنده_ایم
★بہنامبزرگتاےگرامـےترینگرامیان..😍
●﴿بسماللہالرحمنالرحیم﴾●
#سلام_امام_زمانم💞
زمیڹ بہار را بہانہ ميڪند،
و زنده ميشود...
و مڹ براے زندگي
تو را بہانہ ميڪنم
و چشمـانم را ڪہ هر صبــح
براے زودتر دیدنت،
بیـدار ميشوند.
سلام بہانہ زندگيام طلوع ڪڹ🌸
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
مادر شهید بهشتی میگفتند:
من در طول مدت بارداریِ سید محمد، نُه مرتبه قرآن را ختم کردم. برای شیر دادن به سید محمد، وضو میگرفتم، رو به قبله مینشستم و هنگام شیر دادن قرآن میخواندم؛ اگر تلاوتم قطع میشد شیر نمیخورد.
#شهیدبهشتی
💚شهید امیر حاج امینی💚
(تولد: ۵ بهمن ۱۳۴۰)
(شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵)
📝زندگینامه:
✍️تاریخ ولادت امیر حاج امینی به سال ۱۳۴۰ برمیگردد. نظرعلی نام پدر شهید امیر حاج امینی میباشد و نام مادرش، رقیه است. شهید امیر حاج امینی تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و موفق به دریافت مدرک دیپلم شد.
✨او در جبهه بعنوان یک بسیجی حاضر شد. در سال ۱۳۵۶ پدر شهید امیرحاج امینی بخاطر ابتلا به سرطان درگذشت و در سال ۱۳۹۲ مادر بزرگوار این شهید به بیماری قلبی-عروقی دچار شد و فوت کرد.
برادر شهید امیر حاج امینی میگفت که بعد از شهادت امیر، نامه ای به ما دادند که توسط امیر در چند روز پیش از شهادتش نوشته شده بود:
“خدا را شاکرم که به این فیض عظیم الهی نایل شدم …..”
در آخرین دفعه بود که بچه ها یک به یک، به سمت جلو حرکت میکردند و برمی گشتند. در همین لحظه امیر تصمیم گرفت که داخل خط برود. یکی از بچه ها به او گفت:حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر در جواب به او گفت:نه! حرف نباشه، این دفعه نوبت من است…..
در این حین، خمپاره به پای او اصابت کرد و به شهادت رسید.🕊️
شادی روح شهدا، امام شهدا صلوات🤲
االلهمَّ صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنترل شهوت جنسی
🎙 حجتالاسلام عالی
#سبک_زندگی_اسلامی
1_1040365477.pdf
1.8M
🚨📗 فایلpdf
⭕️ عنوان کتاب: شبهات انتخابات
👈چرا رای بدهیم؟با این اوضاع مملکت چرا رای بدهیم؟
👈چرا رای بدهیم وقتی نظام خودش انتخاب میکند؟
👈چرا نظام، خود را به رفراندوم نمیگذارد؟
📖پرسش و پاسخ حجت الاسلام راجی در جمع اساتید، دانشجویان، طلاب و نخبگان کشور
🗳 | انتخابات
✏️نویسنده: حجت الاسلام راجی
📄 تعداد صفحات : ۶۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 موشن گرافیک احکام: وسط نماز خنده ممنوع!
🔸 احکامی که باید بدانیم
مذهبی بودم📿
کارم شده بود چیک و چیک!📸
سلفی و یهویی..🤳🏻
عکس های مختلف با چادر و روسری لبنانی!🧕🏻
من و دوستم یهویی توی کافی شاپ☕️
من و زهرا یهویی گلزار شهدا🥀
من و خواهرم یهویی سرخه حصار🎈
عکس لبخند با عشوه های ریز دخترکانه..😌
دقت میکردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکسها..😇
کامنتهایم یک در میان احسنت و فتبارک الله احسن الخواهر!👏🏼
دایرکت هایم پرشده بود از تعریف و تجمید ها😻
از نظر خودم کارم اشتباه نبود🙌🏿
چرا که داشتم حجاب؛حجاب برتر!✌️🏾
کم کم در عکسهایم رنگ و لعاب ها بالا گرفت تعداد مزاحم ها هم خدا بدهد برکت!😶
کلافه از این صف طویل مزاحمت...😞
یکبار از خودم جویا شدم چیست علت؟!🧐
چشمم خورد به کتابی..📚
رویش نشسته بود خروارها خاک غفلت..🕸
هاا کردم.. و خاکها پرید از هر طرف.. "سلام بر ابراهیم" بود عنوان زیر خاکی من...📚🤩
ابراهیم هادی خودمان..😊
همان گل پسر خوشتیپ..♥️
چارشانه و هیکل روی فرم و اخلاق ورزشی..💪🏻
شکست نفس خود را..✋🏻
شیک پوشی را بوسید و گذاشت کنج خانه.. ساک ورزشی اش هم تبدیل شد به کیسه پلاستیکی!💎
رفتم سراغ اینستا و پست ها📱
نگاهی انداختم به کامنت ها🙄
80 درصدش جنس مذکر بود!!!👱🏻♂
با احسنت ها و درودهای فراوان!🤠
لابه لای کامنتها چشمم خورد به حرفهای نسبتا بودار برادرها!🙌🏿
دایرکت هایم که بماند!
عجب لبخند ملیحی..😺
عجب حجب و حیایی...😼
انگار پنهان شده بود پشت این حرفهای نسبتا ساده 😏
از خودم بدم امد😖
شرمسار شدم از اینهمه عشوه و دلبری..😔
شهید هادی کجا و من کجا!💔
باید نفس را قربانی میکردم..😔
پا گذاشتم روی نفس و خواستم کمی بشوم شبیه ابراهیم ها...🎈
پست ها را حذف کردم و از خود شهدا کمک خواستم برای بهتر شدن 😍✨