eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
12.2هزار ویدیو
279 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ‌شهـــید حاج حمید مختاربند: 🌱ولایت مانند ستونی است که همیشه و در همه‌ بحران‌ها و مسائل پیش رو باید به او اقتدا کنیم و اگر در اقتدا به ولایت شک کردیم، همان کاری را انجام داده‌ایم که دشمن می‌خواهد و ایجاد شک و شبهه یعنی برانداختن تیرک خیمه‌ جمهوری اسلامی. @kodak_novjavan1399
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۹ 🌷 🇮🇷 مبارزات نواب به ثمر نشست . 🇮🇷 نزدیک بود 🇮🇷 که حکومت شاهنشاه سرنگون شود . 🇮🇷 که جاوید شاه ، پسر شاهنشاه ، 🇮🇷 با کمک آمریکایی ها ، 🇮🇷 بعد از کشتن شاهنشاه ، 🇮🇷 بر منصب حکومت نشست . 🇮🇷 و با چرب زبانی اش ، با مردم همدردی کرد 🇮🇷 و به آنها قول داد 🇮🇷 تا وضعیت معیشتی آنان را ، بهبود بخشد . 🇮🇷 جاوید شاه با این کارش ، 🇮🇷 مردم را از ادامه مبارزه و انقلاب ، 🇮🇷 منصرف کرد . 🇮🇷 از آنطرف هم دروازه زمین به فضا آماده شد . 🇮🇷 و فضائیان ، یکی یکی وارد زمین شدند . 🇮🇷 و هر کدام سلاح و قطعاتی به همراه داشتند . 🇮🇷 و با آن قطعات ، 🇮🇷 چند سفینه و تعداد زیادی سلاح ، 🇮🇷 از نوع فوق پیشرفته آماده کردند . 🇮🇷 و به طرف ایران حرکت کردند . 🇮🇷 آمریکایی ها ، از آمدن فضایی ها ، 🇮🇷 خیلی ذوق زده و خوشحال بودند . 🇮🇷 و امیدوار بودند که با کمک آنها ، 🇮🇷 بتوانند همه کشورها را استعمار کنند . 🇮🇷 و بر همه جهان ، حکمرانی کنند . 🇮🇷 اما ناگیتان ، پس از ورود به قصر ، 🇮🇷 اولین کاری که کرد ، 🇮🇷 به دوستان فضائی اش دستور داد ؛ 🇮🇷 تا آمریکایی ها را بکشند . 🇮🇷 چینپوی فضایی ، حلقات لیزری پرتاب کرد 🇮🇷 و با آنها ، آمریکائی ها و انگلیسی ها را ، 🇮🇷 شقه شقه و نابود کرد . 🇮🇷 سپس ناگیتان رویش را ، 🇮🇷 به طرف جاوید شاه کرد و گفت : 🔥 از امروز ایران مال ماست . 🔥 من پادشاه ایران هستم . 🔥 ولی شما می تونی به صورت ظاهری ، 🔥 به پادشاهی خودت ادامه بدی . 🔥 حالا می خوای با ما باشی ، 🔥 یا می خوای بمیری ؟! 🇮🇷 جاویدشاه کمی مکث کرد و گفت : ☀️ من نمی خوام بمیرم ؛ ☀️ با من و خانواده ام ، کاری نداشته باشید . 🇮🇷 ناگیتان به جاوید شاه و جنیان گفت : 🔥 خب پس برید برای یک جنگ حسابی ، 🔥 خودتونو آماده کنید . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
بنده خدایی برای خود خانه ‌ای ساخت و ازخانه قول گرفت تا وقتی زنده است به او باشد وبر سرش خراب نشود و قبل از هـر اتفاقی وی را آگاه کند مدتی از ساخت خانه گذشت یک ترک در دیوار ایجاد شد . مرد فوراً با گچ ترک را پوشاند. بعد ازمدتی جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مـرد با گچ ترک را پوشاند این اتفاق چندین باربرای خانه مرد تکرار شد. روزی ناگهان فروریخت. مرد با سرزنش قولی که گرفته بود رابه خانه یادآوری کرد خـانه گـفت هر بار خواستم هشدار بدهم و تو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقـبت نشنیدن هشدارها هر کدام از ما شاهد مرگ خیلی‌ها بودیم، از آشنایان گرفته تا غـریبه ، گاهی تابوت اونها رو هم تا خانه ابدی حمل کرده ایم، گاهی در این مراسم ها تصمیم می‌گیریم آدم خوبی باشیم ، حق این و آن را ضایع نکنیم، به کسی تهمت نزنیم ، مال و منال و پست و و مدیریت رو برا همین دنیا بگذاریم و با یک لباس ساده به خاک بریم ... عمرمون داره میره رفیقم 📚 نکته های ناب کـوتاه @kodak_novjavan1399
🕋 برای دنیاطلبان غفلت‌زده، زندگی دنیا را به بارانی تشبیه کن که از آسمان می‌فرستیم و با آن، گیاهان زمین می‌رویند و روی هم موج می‌زنند،؛ اما بعد از مدتی، خشک‌وخزان می‌شوند و بادها به هرسوپراکنده‌شان می‌کنند. 📖(۴۵ کهف) 💟امیرالمومنین علیه‌السلام: 🌱🔅کسی از دنیا شادمانی ندید، جز آن‌که پس از آن با اشک و آه روبرو شد؛ هنوز با خوشی‌های دنیا روبرو نشده است که با ناراحتی‌ها و پشت کردن آن مبتلا می‌گردد، شبنمی از رفاه و خوشی دنیا بر کسی فرود نیامده جز آن که سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن می‌کنند. 📚 تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام، ج۸، ص۴۸۶ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 داستان حضرت یونس 🌷 🌷🌷 قسمت چهارم 🌷🌷 🌟 حضرت یونس ، در شکم ماهی ، 🌟 به عبادت و بندگی خدا مشغول بود . 🌟 و به بزرگی و عظمت خدا اعتراف نمود . 🌟 و از خدا معذرت خواهی کرد 🌟 استغفار و توبه کرد . 🌟 خداوند نیز توبه حضرت یونس را پذیرفت 🌟 و به ماهی دستور داد 🌟 تا حضرت یونس را به ساحل ببرد 🌟 و او را در آنجا رها کند . 🌟 ماهی نیز همین کارو کرد . 🌟 یونس با حال گرفته و بیمار ، 🌟 از شکم ماهی بیرون آمد 🌟 و به بوته کدویی که در ساحل بود ، 👈 تکیه داد 🌟 از آن بوته کدو ، آب مکید 🌟 تا کمی گرسنگی اش برطرف شود . 🌟 وقتی بدن یونس قدرت پیدا کرد 🌟 و بیماری او رو به بهبودی رفت ؛ 🌟 خداوند ، کرمی را فرستاد 🌟 تا ریشه کدو را بخورد . 🌟 با خوردن ریشه ، 🌟 بوته کدو خشک شد . 🌟 یونس با دیدن خشک شدن بوته کدو ، 👈 خیلی ناراحت و غمگین شد . 🌟 خداوند بزرگ به یونس وحی کرد : 🌹 تو از خشک شدن بوته ای کوچک ، 🌹 اینقدر ناراحت و غمگین شدی 🌹 در حالی که برای رشد و پرورش آن ، 🌹 هیچ زحمتی نکشیده بودی . 🌹 ولی از نازل شدن عذاب ، 🌹 بر عده زیادی از مخلوقات من نگران نبودی . 🌟 حضرت یونس ، متوجه اشتباه خود شد 🌟 و از درگاه خدا تقاضای بخشش کرد . @kodak_novjavan1399 🌹 🌹