eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
12.2هزار ویدیو
279 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ابراهیم رحلت آرام و شاد ابراهيم عليه‏ السلام‏ روزى عزرائيل نزد ابراهيم آمد تا جان او را قبض كند، ابراهيم مرگ را دوست نداشت، عزرائيل متوجه شد و عرض كرد: ابراهيم، مرگ را ناخوش دارد. خداوند به عزرائيل وحى كرد: ابراهيم را آزاد بگذار چرا كه او دوست دارد زنده باشد و مرا عبادت كند. مدتها از اين ماجرا گذشت، تا روزى ابراهيم پيرمرد بسيار فرتوتى را ديد كه آن چه مى‏خورد، نيروى هضم ندارد و آن غذا از دهان او بيرون مى ‏آيد، ديدن اين منظره سخت و رنج آور، موجب شد كه ابراهيم ادامه زندگى را تلخ بداند، و به مرگ علاقمند شود، در همين وقت، به خانه خود بازگشت، ناگاه يك شخص بسيار نورانى را كه تا آن روز چنان شخص زيبايى را نديده بود، مشاهده كرد، پرسيد: تو كيستى؟ او گفت: من فرشته مرگ (عزرائيل) هستم. ابراهيم گفت: سبحان الله! چه كسى است كه از نزديك شدن به تو و ديدار تو بى علاقه باشد، با اين كه داراى چنين جمالى دل آرا هستى. عزرائيل گفت: اى خليل خدا! هر گاه خداوند خير و سعادت كسى را بخواهد مرا با اين صورت نزد او مى‏فرستد، و اگر شر و بدبختى او را بخواهد، مرا در چهره ديگر نزد او بفرستد. آن گاه روح ابراهيم را قبض كرد. به اين ترتيب ابراهيم در سن 175 سالگى با كمال دلخوشى و شادابى، به سراى آخرت شتافت. در روايت ديگر از اميرمؤمنان عليه ‏السلام نقل شده فرمود: هنگامى كه خداوند خواست ابراهيم را قبض روح كند، عزرائيل را نزد او فرستاد، عزرائيل نزد ابراهيم آمد و سلام كرد، ابراهيم جواب سلام او را داد و پرسيد: آيا براى قبض روح آمده ‏اى يا براى احوالپرسى؟ عزرائيل: براى قبض روح آمده ‏ام. ابراهيم: آيا دوستى را ديده‏اى كه دوستش را بميراند؟ عزرائيل بازگشت و به خدا عرض كرد: ابراهيم چنين ميگويد، خداوند به اون وحى نمود به ابراهيم بگو: آيا دوستى را ديده ‏اى كه از ديدار دوستش بى علاقه باشد، همانا دوست، به ديدار علاقمند است. ابراهيم به لقاى خدا، اشتياق يافت و با شور و شوق، دعوت حق را پذيرفت و در سن 175 سالگى به لقاء الله پيوست. سند قرآنی این داستان وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً1وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً ) سوگند به فرشتگانی که جان کافران را به شدت ( از کالبدشان ) بیرون می کشند. 2) و به فرشتگانی که ارواح مؤمنان را به نرمی و آرامی بیرون آرند و به ستارگانی که از مشرق به آرامی بیرون آیند ( و به سوی مغرب روند ) . 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
🌷 معمای مذهبی 🌷 🕋 ۱. پیامبر بت شکن ؟! 🕋 ۲. فرستاده از جانب خدا ؟! 🕋 ۳. شتر قرآنی ؟! 🕋 ۴. سفر فضایی پیامبر اکرم ؟! 🕋 ۵. امام ششم ما ؟! 👈 باهوشا بسم الله @kodak_novjavan1399
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ از چه زمانی به فکر تربیت فرزندانمان باشیم؟ 🎤 🎥 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
✍گریه های بافضیلت: 🌷۱.گریه ازترس خدا: و اما البکائون من خشیتی،فانی افتش الناس ولا افتشهم........وسائل،ج ۱۵،ص۲۲۸ آنان که ازترس غضب من میگریند، روز قیامت تفتیش نمیشوند 🌷۲.گریه به خاطر گناهان: و طول البکاء علی خطیئته گریه زیاد بخاطرگناهان،نجات دهنده است. امام سجاد ع......ــ.تحف العقول۲۰۴ 🌷۳.گریه به خاطر مصیبت اهل بیت ع که باعث آمرزش وگریان نبودن درقیامت است........ بحار ج۴۴،ص۲۷۸ 🌷4.گریه برای کرنش دربرابرعظمت خدا،نشانه هدایت شدن است. وممن هدینا واجتبینااذاتتلی علیهم آیات الرحمن خرّواسُجَّداًوبُکِیّا....... 58مریم 🌷5.وتضحکون ولاتبکون وانتم سامدون.......... 60نجم میخندید وگریه نمیکنید،درحالیکه غافلید گریه ی عبادت،باعث نشاط است نه افسردگی ✅ @kodak_novjavan1399
🌸 " هـیـدرا " 🌸 🌸 قسمت بیست و ششم 🌸 🌟 با لبخند و خوش رویی ، 🌟 به زندانیان سوله اولی سلام کردم . 🌟 و احوالشان را پرسیدم . 🌟 به هر بهانه ای که شده ، 🌟 صحبت را با آنها باز می کردم . 🌟 و گاهی شوخی می کردم . 🌟 و به زور هم که شده ، آنها را می خنداندم . 🌟 فرمانروای سوله خواب بود . 🌟 که از شنیدن صدای خنده ما ، بیدار شد . 🌟 با نوچه هاش ، به طرف ما آمدند 🌟 با لبخند از جا برخاستم و سلام کردم 🌟 اما او با ناراحتی و عصبانیت ، 🌟 به من نگاه می کرد . 👽 گفت : با اجازه کی آمدی سوله من ؟! 🌷 گفتم : با اجازه مسئول تبعیدگاه 👽 گفت : مسئول و فرمانروای اینجا منم 👽 و تو بدون اجازه من ، 👽 حق نفس کشیدن هم نداری . 👽 می فهمی ؟! 🌷 گفتم : 🌷 راستش را بخواهی ، مسئول و فرمانروای من 🌷 و ارباب و حاکم و رهبر و امام من ، 🌷 یکی دیگه است ، نه تو . 🌷 کسی است که از تو بهتر ، زیباتر ، دلرباتر ، 🌷 مهربانتر ، با اخلاق تر و شجاعتر است . 🌷 و او را با هیچ چیزی عوض نمی کنم . 👽 گفت : من ، فروانروای این سوله ، 👽 تو و اربابت را ، به مبارزه دعوت می کنم . 🌷 گفتم : شرمنده نمی توانم قبول کنم 🌷 من أهل دعوا و دشمنی نیستم 👽 گفت : تو اختیاری نداری . 👽 یا قبول می کنی 👽 یا جنازه ات از اینجا بیرون می رود . 🌟 زندانی ها ، یک صدا می گفتند : 👽 قبول کن ، قبول کن ... 🌟 نگاهی به چپ و راستم کردم . 🌟 نگاهی به زندانی ها کردم . 🌟 سپس نگاهی به فرمانروای سوله کردم و گفتم : 🌷 حالا که اینقدر اصرار دارید ؛ 🌷 باشه قبوله ! 🌷 به شرط اینکه ، در بیرون سوله ، 🌷 و در فضای باز ، مبارزه کنیم . 🌟 ماجرای مبارزه من با این یارو ، 🌟 زود بین همه سوله ها پخش شد . 🌟 همه برای تماشای مبارزه ما ، 🌟 از سوله هاشون بیرون آمدند . 🌟 روی یک سکو قرار گرفتیم . 🌟 دور تا دور ما ، زندانی ها جمع شدند . 🌟 با اشاره یک نفر ، مبارزه آغاز شد . 🌟 بیشتر تماشاگران ، 🌟 رقیبم را تشویق می کردند 🌟 و یکصدا می گفتند : ساینا ، ساینا ، ساینا... 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی 🇮🇷 قسمت ششم : آهنگری کار نیست 🔮 @kodak_novjavan1399
📢 مراقب باشیم که خدا با هیچ فرد یا امتی، تعارف و پسرخالگی ندارد! ❌ در صورت انحراف و ناسپاسی، کنارمان میزند. 🌸👇باهم ببینیم: 🌴 آیات 40 تا 42 سوره معارج 🌴 🕋 إِنَّا لَقادِرُونَ 🕋 عَلى‌ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ 🕋 فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ⚡️ما تواناييم ⚡️بر اين كه بهتر از آنان را به جاى ايشان بياوريم  ⚡️پس آنان را به حال خود واگذار، ياوه بگويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده‌اند، ملاقات كنند. 🔹 خداوند با دلسوزی تمام، تا آخرین حد ممکن، امکانات هدایت و بیداری ما را فراهم می نماید! 🔹 ولی اگر خودمان لیاقت نداشتیم و امیدش را ناامید کردیم، رهایمان میکند بحال خودمان در میان رفاه و آسایش 🔹 تا مثل چارپایان، بخوریم و بخوابیم تاااااا.... قیامت که برق از سرمان پریده و بیدار شویم! 🔔 ولی چه دیر! @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا