eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
8.1هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دانستنی های (ع) • 1.دوران زندگی امام کاظم(ع)به چند بخش تقسیم می شود؟دو بخش:1)دوران قبل ازامامت 2)دوران بعد از امامت. • 2 . معروف ترین لقب امام هفتم(ع)چیست؟کاظم(ع) • 3 . کاظم یعنی چه؟«کاظم» به معنای فرو برنده خشم و غضب است. • 4 . در میان ائمه(ع) کدام یک به باب الحوائج معروف است؟امام کاظم(ع) • 5 . مردم مدینه چه لقبی به امام موسی کاظم(ع) داده بودند؟زین المجتهدین • 6 . امام کاظم(ع) در چند سالگی به امامت رسیدند؟۲۱سالگی • 7 . دوران امامت امام موسی کاظم(ع) مصادف با چه طاغوت هایی بوده است؟ منصور دوانقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید • 8 . امام هفتم(ع) در عصر کدام خلیفه سال ها د زندان به سر می بردند؟هارون الرشید • 9 . غیر از حضرت مهدی(عج) مدت امامت کدام یک از ائمه(ع) از دیگر معصومین بیشتر بود؟امام موسی کاظم(ع) • 10 . معروف ترین و برجسته ترین فرزندان امام موسی کـاظــم(ع) چه نام دارند؟ امام رضا(ع) و حضرت معصومه(ع) • 11. امام موسی کاظم(ع) به کدام کشور ها سفر کرده است؟ایران و عراق 🔰 منبع : کتابک عترت کاری از نشر براق به کوشش محمد حسین قاسمی @kodak_novjavan1399 ‌‌‌‌
: دست های با برکت ! موضوع : دعا، نیایش به نام خدایی که به پرندگان و حشرات بال پرواز داد ! در یک باغ سرسبز و زیبا، با درختان و گلهای رنگارنگ، پرنده ها و حشرات زیادی با خوشی کنار هم زندگی می کردند . دسته های بسیاری از حشره های کوچک از صبح زود، شروع به کار و تلاش می کردند. زنبورک طلایی آهسته و بدون سر و صدا به هر طرف پرواز می کرد از روی این گُل برخاسته به سراغ گُل دیگری می رفت و از روی این شاخه به شاخه ی دیگری می پرید. پاها و شاخکهای نازکش، از گرده های گلها، زرد و نارنجی شده بود. زنبورک، همان طور که برای خودش آواز می خواند : هنگام سحر*گُل را از شادی* می کنم بغل*با بال زرین*می پرم هر سو*عسل می سازم*داخل کندو*هر صبح روشن*در فصل بهار*می بینی من را*گرم کار و کار و ... به نزدیک خانه ی باغبان که تَهِ باغ بود، رسید. پنجره ی اتاق باز بود و صدای باغبان خوش قلب، می آمد که داشت صحبت می کرد اما کسی داخل اتاق دیده نمی شد ! زنبورک جلوتر رفت و لبه ی پنجره نشست. باغبان نگاهش به آسمان بود و گاهی دستهایش را بالا می آورد ... زنبورک رفت تو فکر، باغبان چی میگه و با کی صحبت می کنه؟ زنبورک پَر زد و از آنجا دور شد،کنار بوته ی کَلَمی، حلزون دانا را دید، سلام کرد و گفت: ای حلزون پیچ پیچ، غذات چیه کلم پیچ؟! حلزون لبخندی زد و جواب سلامش را داد. زنبورک آنچه را در اتاق آقای باغبان دیده بود برای حلزون تعریف کرد. حلزون دانا گفت: باغبان مهربون، مشغول دعا کردن بوده ! - دعا یعنی چی؟ _ دعا یعنی خدا رو صدا زدن، با خدا صحبت کردن، دردِ دل و راز و نیاز با او . زنبورک جان ! وقتی تو از خدا کمک بخوای یا از او چیزی خواسته باشی، یعنی داری دعا می کنی. زنبورک به فکر فرو رفت بعد گفت: آیا درباره ی هر چیزی می تونیم دعا کنیم؟ حلزون دانا در حالی که یواش یواش از روی بوته ی کلم پایین می آمد ادامه داد: بله، همه می تونن هر وقت دوست داشته باشن با خدا صحبت کنن و هر چیزی رو از او بخواهن چون خواسته های کوچیک به دست همون کسی برآورده می شه که خواسته های بزرگ رو برآورده می کنه ! مثلا من برگ و کلم خوشمزه از خدا می خوام. عنکبوت دعا می کنه به وسیله ی تارهاش بتونه شکار کنه. مورچه ها دعا می کنن موقعی که بارون تندی می باره، لانه شان خراب نشه. کفشدوزک دعا می کنه تا موقع چیدنِ سبزی ها، وسط اونا نباشه تا از محل زندگیش دور نشه. کِرم دعا می کنه سیب آبدار و خوشمزه ای از درخت بیفته تا بتونه سوراخش کنه و بخورش و ... بله زنبورک جان ! دعا درباره ی همه چیز آزاده و پروردگار، صحبت همه ی آفریده ها رو می شنوه. در همین حال، ملخی لاغر و باریک و بلند، از لای بوته های خشک، مثل یک تکه چوب، جَست زد و به طرفشان آمد. زنبورک گفت : ملخک چرا این قدر خوشحالی؟ - آخه دعایی که مدتها می کردم برآورده شد. - مگه از خدا چی می خواستی؟ - یک بار موقع جهش، یکی از پاهام آسیب دید و درد می کرد نمی تونستم خوب بپرم اما؛ حالا دیگه پام درد نداره و راحت می تونم این ور و اون ور بپرم . نزدیک ظهر شده بود، باران نم نم می بارید و خورشید خانم وسط آسمان، با لبخندش، رنگین کمانِ خوش رنگی درست کرده بود. زنبورک طلایی، به سرعت به کندو برگشت، صدای ویز و ویز زنبورها، نشان از کار و تلاش زیادشان داشت. بابا زنبور اتاقکِ قشنگِ کندو را تمیز و برّاق کرده بود. بابا زنبور گفت: چی شده امروز شاد و سرحالی؟ زنبورک تمام ماجرا رو برای پدرش تعریف کرد. بابا زنبور گفت: چه چیزهای خوبی یاد گرفتی . راستی تو چه دعایی داری؟ - بابا زنبوره ! خدا که می دونه من چی میخوام پس به من بده دیگه، چرا باید دعا کنم و به خدا بگم؟ - زنبورک عزیزم ! خدا دعا رو دوست داره دعای آدمها، حیوانات، گیاهان و ... خودش گفته که منو صدا بزنین، با من حرف بزنین آنچه نیاز دارین به من بگین، این طوری لذت گفتگو با خدای مهربون رو میتونی بچشی، همون طور که از چشیدن شیرینی شهد گلها لذت می بری، تازه دعا کردن، ما رو به خدا نزدیک می کنه و دوستی بین ما و او محکم تر میشه . دعا در هر جا و در هر وقت که باشه مفیده . زنبورک دلش می خواست فریاد بزنه و بگه: خدایا خیلی دعا دارم که بهت بگم ! خُب بچه های امام رضایی، شما چه دعایی تو حرم می کنین؟ ... @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🏵يک روز نسيم خوش خبر💌مي آيد 💝بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد 🏵عطر گل عشق در فضا مي پيچد 💝مي آيي و انتظارسر مي آيد 🌤 💐الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💐 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨واسه 👈بعضی👉 مذهبیا تو فضای مجازی📲 اســــم هامون شد : منتظـــــر ...خـــادم ...ڪنیـــز ...سربـــاز.. مطالبمــــون شد : اشعـــار عاشقانہ ے مذهبے و متن هاے بدون مخاطب خـــاص و جـــــڪ ها بےمزه و مسائل خانوادگے و درد دل هاے شخصے و مطالب غیـــر مفیـد و ... ڪامنتامـون شد : شــــوخے با نامحــــرم🔥 و زبــــون بازے و تعریـــف و تمجیـد از جنـــس مخالف و استیڪراے آنچنانے و... دغــــدغــــہ هامون شد : قشنــــگے پروفایل و تعــــداد لایڪ و ڪامنتاے تحسیــن و تمجید و دلبــــرے از مخاطب خــــاص و... گروهامـــون شد : خلوتگاه شیـــــطان و چت هاے آزاد بین جنس مخالف و دل دادن و قلوه گرفتن وشـــوخی هاے بین دختر و پسر و... آروم آروم چتهامون با نامحـــــرم شروع شد ... با بحث هاے دینے و امر بہ معروف و ارشــــاد طرف مقابل و بهونہ هاے مختلف و... تا رسید بہ اصل دادن و ... خلاصـــــــہ ... جاے خوشـــــگذرونے و خود نمایے و مـــکان دوست یابے برا یہ سرے از افراد کہ در فضاے حقیقے این موقعیت براشون وجود نداشت و... اینقدر تو این فضا غرق شدیم ڪہ داریم از هدف اصلےمون دور مےشیم و بہ سمت توهـــــم و خیـــال ڪشیده مےشیم!! و مثلا داریم قدمی به سمت صاحب الزمان عج برمیداریم و کار مهدوی میکنیم...😞 🌟اللهم اهدنا الصراط المستقیم🌟 ⚠️التماس تفکر⚠️ @kodak_novjavan1399
💠 سوء ظن گاهی نسبت به خویشتن است، گاهی نسبت به دیگران، گاهی نسبت به خداوند. 💢 سوء ظن به خویشتن که در صورت عدم افراط، عامل تکامل است. 🔻 قال علی علیه السلام: «فهم لأنفسهم متّهمون و من أعمالهم مشفقون اذا زکیّ أحدهم خاف ممّا یقال له». 🛑 سوء ظن به مردم ممنوع است؛ 🔻«یا أیّها الّذین ءامنوا اجتنبوا کثیراً من الظّن». ⭕️سوء ظن به خدا؛ یعنی ناامیدی از رحمت الهی ممنوع است؛ 🔻«لا تیأسوا من روح اللّه انّه لا ییأس من روح اللّه الاّ القوم الکافرون». 💠حسن ظن نیز سه قسم دارد: ✳️حسن ظنّ به خویشتن ممنوع است؛ 🔹«الراضّی عن نفسه کثر الساخطون علیه». ❇️حسن ظن به مردم در شرایط مختلف تفاوت دارد. ✅حسن ظن به خدا لازم و ضروری است. 🔹 «من حسن ظنّه باللّه فاز بالجنّة»، «أنا عند حسن ظن عبدی المؤمن». •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازی در خانه با بچه های کوچک شاید باور نکنید که ظرف آبپاش یا شیشه‌شور و چند تا مقوای خالی دستمال کاغذی رولی هم می‌توانند از وسایل بازی با کودک در خانه به حساب بیایند. تصویر بالا یک ایده عالی برای بازی در خانه با کودک دو ساله یا حتی سه چهار ساله است. کافی‌ست تا برای جلوگیری از خیس شدن فرش یک ملحفه بزرگ پهن کنید و لوله‌های خالی دستمال کاغذی را بچینید و روی هر کدام یک توپ قرار دهید. آب پاش پر از آب را به دست کودکتان بدهید و از او بخواهید تا با پاشیدن آب به سمت توپ‌ها آن‌ها را به زمین بیاندازد. آماده باشید چون احتمالن با افتادن هر توپ باید یک جیغ ناشی از هیجان و خوشحالی او را نیز تحمل کنید! @kodak_novjavan1399
پسر با ادب یکی از روزهای خوب خدا،امام صادق(ع)دوستانش را به مهمانی دعوت کرده بود.«عماربن حیان» هم در بین آنها بود.عمار به دوستش گفت:چه روز خوبی است.ما چقدر خوش­بختیم که مهمان امام صادق(ع)هستیم.کاش پسرم اسماعیل را هم با خودم می­آوردم.او خیلی امام را دوست دارد.جایش در اینجا خالی است.امام صادق(ع)با یک سینی میوه به اتاق آمد.سینی را جلوی آنها گذاشت و در کنارشان نشست.عمار رو به امام صادق(ع)کرد و گفت:«می­خواستم اسماعیل را بیاورم.او پسر آرام و با ادبی است و خیلی شما را دوست دارد.به من هم خیلی نیکی می­کند.» امام صادق(ع)با همان لبخند به سخنان عمار گوش کرد و گفت:«من هم پسرت اسماعیل را دوست داشتم اما حالا که گفتی به تو نیکی می­کند او را بیشتر از قبل دوست دارم.» 💢 منبع:داستانهای بهشتی/خانم دکتر اعظم فعال @kodak_novjavan1399
شوخی ها وبازی های کودکان وامام .pdf
1.33M
🎈شوخی ها وبازی های کودکان وامام خمینی 🔆 ✔️در این اثر 12 خاطره کوتاه از شوخی ها وبازی های امام خمینی با نوه هایشان به شکل تصویری ،جذاب وخواندنی مناسب مقطع دبستان آمده است.♻️ ✍️نویسنده: محمد عامری 🌱نشر: رسول اکرم ✨منبع دریافت : سایت کتابخانه ملی کودکان ونوجوانان @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای من ، مهدی جان سلامی از ذره ای کوچک به روشن ترین خورشید ... سلامی از قلبی مضطرب به بزرگترین آرامش ... سلامی از چشمانی منتظر به زهرایی ترین یوسف ... سلامی از من که تنهاترینم به تو که مولای منی ، دردم را می دانی ، اندوهم را می بینی ، دلواپسی ام را شاهدی ، صدایم را می شنوی و ... دعایم می کنی ... ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادگیری احکام شرعی مورد نیاز... ☝️نظر همه مراجع @kodak_novjavan1399
گنجشک کوچکی را گربه  شکار  کرده نمی دونید با گنجشک گربه چه کار  کرده! سرش را از جا کنده با دندونای تیزش! کنده بال و پرش را با چنگالای ریزش شده غذای گربه گنجشکک بیچاره می دونم اون گنجشکک دیگه جونی نداره آهای آهای گنجیشکا خیلی مراقب باشید! مبادا امروز شما خوراک گربه  باشید! @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا