فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 همه چیز دست اوست
🔸 استاد عالی
@kodak_novjavan1399
👌 تلنگری زیبا برای همه ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاممم😍
صبح اولین روز از سال جدید بر شما مبارڪ🌸
#گیف
༺ @kodak_novjavan1399
💠 امام صادق (ع) فرمودند :
✍🏻 هيچ نوروزی نيست مگر آن كه ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله و سلم] هستيم
چرا كه نوروز از روزهای ما و شيعيان ما است.
📚مستدرك الوسائل، ج 6، ص 352
#حدیث_روز
#نوروز
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
✨
🔰 روایت نوروزی
🌷امام صادق علیه السلام فرمودند:
✍🏻 نوروز، روزى است که خداوند متعال، در آن روز، از ارواح بندگانش پیمان گرفت که او را به یگانگى بپرستند و براى او شریکى قرار ندهند، و به پیغمبران و امامان معصوم علیهمالسلام ایمان آورند.
✍🏻 این روز، روزى است که طوفان حضرت نوح علیهالسلام فرونشست و کشتى آن حضرت بر کوه «جودى» قرار گرفت.
✍🏻 نوروز روزى است که رسول خدا صلى الله علیه وآله بتهاى کافران قریش را در مکّه شکست و پیش از آن حضرت ابراهیم علیهالسلام نیز، در این روز بتهاى کافران را درهم شکست.
✍🏻 در این روز، رسول خدا صلى الله علیه وآله به اصحاب خود امر کرد که با على علیهالسلام به عنوان امیرمؤمنان بیعت کنند (اشاره به این است که روز عید غدیر مصادف با ایام نوروز بوده است).
نوروز، روزى است که قائم آل محمّد علیهالسلام ظاهر خواهد شد.
✍🏻 آنگاه فرمود: هیچ روز نوروزى نیست مگر آن که ما در آن روز انتظار فرج مىکشیم، زیرا از روزهاى ما و شیعیان ما است. آن روز را، مردم عجم حفظ کردند و حرمت آن را نگه داشتند، ولى شما مردم عرب آن را ضایع ساختید
📚زادالمعاد؛ علامه مجلسی
#نوروز
#عید_نوروز
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399
📚 رفت و آمد با خویشاوندان بی حجاب و اهل گناه
@kodak_novjavan1399
✍نتیجه بیخبری از قرآن
⁉️ به کدام وعدهی خدا تردید داشتند که دست به زنده به گور کردن جوجهها زدند؟؟🐣🐥
⁉️ آیا آنها نمیدانستند که رزق و #روزیِ هر دو(انسان و حیوان) به دست خداست؟ 🐥👤
👇👇👇
🕋 وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّة لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللّهُ يَرْزُقُها وَ إِيّاكُمْ(عنکبوت/۶۰)
✨چه بسا جنبندهاى كه قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را #روزى میدهد.
💯☝️و همان خدا به حال و روز بندگانش آگاه است و هر زمان که #صلاح بداند #روزیِ انسان را کم و یا زیاد میکند؛↶
🕋 إِنَّ رَبَّک یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشاءُ وَ یقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیرا(اسراء/۳۰)
✨به یقین، پروردگارت #روزی را برای هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ میدارد؛ او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست.
⁉️ آیا آنها نمیدانستند در این شرایط میتوانند #یتیم و #تنگدست را یاری کنند؟🥚🍳
❗️بیجهت نیست که خدا گله دارد؛
👇👇👇
🕋 كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ
🕋 وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ
🕋 وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا(فجر/۲۰)
✨بلكه شما #يتيم را گرامى نمىداريد.
✨و يكديگر را بر اطعام #مستمندان ترغيب نمىكنيد.
✨و #مال را بسيار دوست داريد
⁉️ آیا آنها نمیدانستند نعمتی را که خدا به آنها داده، خاک کردند؟🐣🐥
✅ پس لازم است که به آنها بگوییم:🔔
🕋و إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ(ابراهیم/۷)
✨به یاد بیاورید آن زمانی را که پروردگارتان اعلام کرد:
✨ همانا اگر #شكر كنيد، نعمتهای شما را زیاد میکنم،
✨و اگر #كفران كنيد البتّه عذاب من سخت است.
✨✨✨
🤔 نمیدانم آنها از کلام خدا چه چیزهایی را نمیدانستند❗️
🤔 اما شاید هم دلیل کار آنها و همینطور دلیل کلاهبرداریهای خیلی از مردم، در این کلام امام علی(ع) باشد؛
👇👇👇
💢اِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزٌ شَتَّی یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ
👈 #بخل و #ترس و #حرص، غرایز مختلفی هستند که یک ریشه☝️دارند و آن #سوء_ظنّ به خداست.😱
📚 نهج البلاغه، نامه۵۳
✨✨✨
✅ اگر کسی به خدا حُسن ظنّ داشته باشه و قدرت و وعدههای خدا رو باور داشته باشه💯
❌ هیچ وقت براى جمع کردن مال، انقدر #حرص نمیزنه که به جایی برسه که؛↶
❗️به هیچ کس و هیچ چیزی فکر نکنه،😈
👈جز پول💰
@kodak_novjavan1399
39.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون شجاعان
🇮🇷 این قسمت : قله فتح
@kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت دهم 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 نزدیک اذان صبح بود .
🇮🇷 فرامرز ، با صدای باز شدن در هال ،
🇮🇷 و بیرون آمدن مادرش ،
🇮🇷 از خواب پرید و بیدار شد .
🇮🇷 و با نگاهش ، مادرش را تعقیب می کرد .
🇮🇷 مادر فرامرز ، در حیاط خانه نشست ؛
🇮🇷 و مشغول خواندن قرآن شد .
🇮🇷 آیات را با ترجمه ، تلاوت می کرد .
🇮🇷 و پس از خواندن هر آیه ، کمی مکث می کرد
🇮🇷 تا در مورد آن آیه ، فکر کند .
🇮🇷 فرامرز ، دوباره ،
🇮🇷 یاد ماجرای سه شب پیش افتاد .
🇮🇷 آن شبی که ، قرآن را از دست مادرش گرفت
🇮🇷 و آنرا به یک طرف پرتاب کرد .
🇮🇷 سپس با خودش گفت :
🐈 نکنه به خاطر اینکه به قرآن بی احترامی کردم
🐈 این بلا ، سرم اومد .
🇮🇷 تا اینکه مادرش به این آیه رسید :
🌹 به یقین ، بسیاری از جن ها و انسانها را ،
🌹 برای دوزخ و جهنم آفریدیم ؛
🌹 چون آنها ، دلها و عقلهایی دارند ؛
🌹 که با آن ، فکر و اندیشه و فهم نمی کنند .
🌹 و چشمانی دارند ، که با آن نمی بینند ؛
🌹 و گوشهایی که با آن نمی شنوند ؛
🌹 آنها مثل حیوان و چهارپایان هستند ؛
🌹 بلکه پست تر و گمراه تر از حیوان اند ؛
🌹 اینان همه غافلند .
🇮🇷 فرامرز ، از شنیدن این آیه ،
🇮🇷 ناگهان ، دلش لرزید .
🇮🇷 و با خودش گفت :
🐈 پست تر از حیوان ؟
🐈 آنها مثل حیوان اند ؟
🐈 و حتی پست تر از حیوان ؟!
🐈 یعنی من حیوانم ؟
🐈 یعنی من بدتر از حیوانم ؟
🐈 یعنی من غافلم ؟
🐈 وای خدایا من چقدر بدبختم .
🐈 خدایا من چقدر غافل بودم .
🐈 تو راست میگی
🐈 تو به من چشم دادی ، گوش دادی ،
🐈 قلب دادی ، مغز و فکر دادی ، سلامتی دادی
🐈 ولی من باهاشون ، گناه کردم .
🐈 می دونم خیلی آدم بدی بودم .
🐈 دوباره انسانم کن تا جبران کنم .
🐈 خدایا کمکم کن تا خودمو پیدا کنم .
فرامرز به گریه افتاد .
ناگهان اذان گفت ،
و مادر فرامرز نیز ، گریه اش گرفت .
و برای پسرش و عاقبت به خیری اش ،
خیلی دعا کرد .
فرامرز گربه ای ، از دیوار ، پایین آمد .
و گریه کنان در خیابان قدم می زد .
گرسنگی به او فشار آورد .
مجبور شد پا روی غرورش بگذارد .
و از سطل آشغال به دنبال غذا بگردد .
در حال خوردن غذا بود .
که ناگهان صدای دختری را شنید .
که درخواست کمک می کرد .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
@kodak_novjavan1399
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی
🇮🇷 قسمت دهم : حرف مردم
@kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۱۱ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 فرامرز ، از خوردن دست کشید
🇮🇷 به اطرافش نگاه کرد ؛
🇮🇷 اما کسی را ندید .
🇮🇷 برگشت تا ادامه غذایش را بخورد .
🇮🇷 که باز صدای کمک خواهی آن دختر آمد .
🇮🇷 به سر کوچه رفت .
اما هیچ دختری را آن اطراف ندید .
🇮🇷 ناگهان یک گربه را دید
که از کوچه بغلی بیرون آمد .
🇮🇷 سپس یک گربه دیگر به رنگ سیاه را دید
🇮🇷 که به دنبال گربه اولی می دوید .
🇮🇷 فرامرز ، با دقت نگاه کرد .
🇮🇷 متوجه شد که صدای کمک خواهی دختر ،
🇮🇷 صدای آن گربه جلویی است .
🇮🇷 که گربه سیاه ، او را تعقیب می کند .
🇮🇷 فرامرز ، مردد بود
🇮🇷 که به طرف آنها برود یا نه .
🇮🇷 پس از کمی مکث ، تصمیم گرفت
🇮🇷 که برای نجات آن دختر گربه ای برود .
🇮🇷 فرامرز دوید و جلوی گربه دختر ایستاد
🇮🇷 و از گربه سیاه خواست
🇮🇷 تا به گربه دختر ، آسیبی نرساند .
🇮🇷 اما گربه سیاه گفت :
♨️ تو دخالت نکن بچه ، برو پی کارت .
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 بچه دیگه بزرگ شده
🐈 این تویی که باید بری پیِ کارِت .
🇮🇷 گربه سیاه ، که اهل کنایه و شوخی نبود
🇮🇷 با جدیّت گفت :
♨️ کدوم بچه بزرگ شده ؟!
♨️ اصلاً تو کی هستی ؟!
🇮🇷 فرامرز گفت :
🐈 به من میگن فرامرز
🐈 یعنی فراتر از مرز
🐈 هر جا دلم بخواد می رم
🐈 و هر چه دلم خواست انجام میدم
🇮🇷 فرامرز یاد وضع خودش افتاد .
🇮🇷 که خدا اونو به گربه تبدیل کرد .
🇮🇷 و آرام زیر لب گفت :
🐈 البته این خداست که فراتر از مرزه نه من
🐈 این خداست که هر کاری می تونه بکنه نه من
🇮🇷 فرامرز ، اشکش سرازیر شد و گفت :
🐈 از تو می خوام ،
🐈 که دست از سر این دختر برداری
گربه سیاه گفت :
♨️ اگر برندارم چی ؟!
فرامرز گفت :
🐈 اونوقت اون روی سگم بالا میاد
گربه سیاه گفت :
♨️ سگت ؟! کدوم سگ ؟ کجاست ؟
♨️ مگه تو سگ داری ؟!
🐈 فرامرز گفت : آره ، خیلی هم خطرناکه
گربه سیاه با ترس گفت :
♨️ خب ... من فعلا میرم ، کار دارم
♨️ ولی بعداً می بینمت .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399