#داستانهای_قرآنی
🌹قسمت ششم
لقمان حکیم
🍀لقمان به فرزند خود گفت: مركب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مركب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان كرد. در این حال گروهی كه در مزارع خود مشغول كار بودند آنها را نظاره كردند و به زبان اعتراض گفتند: عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و كودك معصوم را پیاده به دنبال می كشد.
🍀سپس لقمان خود از مركب پیاده شد و پسر را سوار بر مركب كرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مركب سوار است. حقا كه در تربیت او غفلت شده است.
🍀در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مركب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل كرده اند و هیچ یك زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند. در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مركب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهكده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نكوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مركب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند.
چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اكنون بدان كه هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امكان پذیر نیست؛ پس خشنودی خداوند و رضای وجدان را مد نظر قرار ده و به تحسین و تمجید یا توبیخ و نكوهش دیگران توجهی نكن.
لقمان همواره رعایت اعتدال و میانه روی را از شروط كامیابی و موفقیت در امور زندگی می دانست و رعایت این اصل را در كلیه شئون زندگی لازم و ضروری می شمرد و معتقد بود افراط و تندروی می تواند لذت ها را به آلام و عادت ها را به آلودگی تبدیل كند. لقمان برای درك صحیح این موضوع، با بیانی جالب و منطقی، فرزند خود را چنین نصیحت كرد:
#ادامه دارد...
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
1.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_ثاء🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
@kodak_novjavan1399
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_واو🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
🆔 @kodak_novjavan1399
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_حاء🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
@kodak_novjavan1399
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_ذال🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
@kodak_novjavan1399
3.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_کاف🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
🆔 @kodak_novjavan1399
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_ضاد🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
@kodak_novjavan1399
3.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_صاد🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
@kodak_novjavan1399
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_ظاء🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
🆔 @kodak_novjavan1399
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 🍀 صحیح خوانی و زیبا خوانی #نماز ؛ #حرف_عین🍀
#استاد_مستفیذ #احکام
✍روزی یک حرف از حروف👌
#ادامه دارد...... ان شاءالله
🆔 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
قسمت اول زندگينامه زكريا و يحيي ع
🌻🌻🍃🌻🍃
حدود نود سال از عمر زکریا گذشته بود . موهایش سفید ، نیروی بدنش رو به ضعف و فرسودگی گذاشته و کمرش خمیده بود ولی هنوز فرزندی نداشت . در عین حال که زکریا مردی وارسته و بی اعتنا به قیود مادی بود ، از نداشتن فرزند غمگین به نظر می رسید .
☘🌷☘🌷☘🌷🌷
او فکر می کرد که آفتاب عمرش بر لب بام رسیده و دفتر زندگانیش نزدیک به آخر است . به زودی چشم از این جهان می پوشد و پسر عموهای نالایق او نمی توانند رهبری قوم را به عهده بگریند و آنان را به انجام امور مذهبی وادارند و بالنتیجه زحمات او نابود می شود مردم از راه حق منحرف می گردند
🌟🌴🌟🌴🌟🌴
این فکر شب و روز در مغز زکریا بود ولی او خود را تسلیم اراده و مشیت خداوند می دانست و اطمینان داشت که در این کار حکمتی نهفته و اسراری است که وی از آن پی خبر است .
🌸🌸🌾🌸🌾🌸
یکی از روزها وقتی زکریا وارد بیت المقدس شد یکسره به حجره مریم رفت . او سرپرستی مریم را متعهد شده وبه کارهای او هم رسیدگی می کرد .
وقتی قدم به آن حجره گذاشت دید مریم به نماز و عبادت مشغول است و در کنار حجره او ظرفی پر از میوه دیده می شود .
🕸🌺🕸🌺🕸🌺
زکریا از دیدن میوه ها دچار بهت و حیرت شد زیرا اولا در حجره مریم کسی رفت و آمد نداشت و قفل آن حجره را فقط زکریا باز می کرد و می بست و ثانیا میوه ها مربوط به فصل تابستان بود و او آنها را در فصل زمستان می دید ، لذا از مریم پرسید :
💞✨💞✨💞✨
این میوه ها از کجا است ؟ ! مریم گفت : اینها از پیشگاه خداوند صبح و شام برای من می رسد و خداوند به هر کسی خواهد بی حساب روزی می دهد .
🍃💥🍃💥🍃💥
گفتار مریم و مشاهده نعمتهای خداوند و الطاف و عنایات حضرت زکریا را در وضع جدیدی قرار داد و و او را در فکر عمیقی فرو برد
#ادامه داستان در قسمت بعد ...
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
🌹قسمت اول
داستان قرآنی اصحاب سبت
✨🌴 و اسئلهم عن القریه التی کانت حاضره البحراد یعدون فی السبت اذتاتیهم حیتا نهم یوم ستبهم شرعا . . .
( سوره اعراف : 164 )
✨🌴 موسی بن عمران به بنی اسرائیل تعلیم فرموده بود که درایام هفته یک روز را به عبادت خدا اختصاص دهند و کارهای دنیائی و خرید و فروش راتعطیل کنند .
✨🌴 روزی که برای این کار تعیین شد ، روز جمعه بود ولی بنی اسرائیل خواستند که روز عبادت آنها روز شنبه باشد و به همین جهت روز شنبه روز عبادت بنی اسرائیل و روز تعطیل آنها شد .
✨🌴 روزهای شنبه ، موسی بن عمران ، در مجمع بنی اسرائیل حاضر می شد و آنها را موعظه می کرد و پند می داد .
✨🌴 سالها به این ترتیب گذشت و بنی اسرائیل روز شنبه را محترم می شمردند . و آن را مخصوص عبادت خداوند می دانستند و در آن روز کسی دست به کاری از کارهای دنیا نمی زد و فقط به عبادت و ذکر و تسبیح و تقدیس پروردگار می گذشت .
✨🌴 موسی از دنیا رفت و تغییراتی در زندگی بنی اسرائیل بوجود آمد و تحولاتی ایجاد شد ، اما این روش ( احترام از روز شنبه ) در میان بنی اسرائیل همچنان ادامه داشت .
✨🌴 دوران پیامبری داود فرا رسید و در آن زمان جمعی از بنی اسرائیل که در قریه ( ایله ) در کنار دریا سکونت داشتند احترام روز شنبه را از بین بردند و بر خلاف فرمان موسی در آن روز دست به صید ماهی زدند و آن داستان از این قرار بود :
✨🌴 روزهای شنبه که صید ماهی بر آنها حرام بود ، کنار دریا ماهی بسیار دیده می شد و در روزهای دیگر ماهی ها به قعر دریا می رفتند و به ساحل نزدیک نمی شدند .
✨🌴 دنیا پرستان بنی اسرائیل ، دور هم نشستند و با یکدیگر گفتند : باید فکری کرد و از این رنچ و زحمت خلاص شد . روز شنبه کنار دریا ماهی فراوان و صید آسان است و روزهای دیگر ماهی ها در دل دریا می روند و ما با زحمت بی حساب و رنج طاقت فرسا موفق به صید آنها نمی شویم .
✨🌴 در همان مجلس تصمیم گرفتند نقشه ای بکار برند و از ماهی ها استفاده کنند و آن نقشه این بود که نهرها و جدولهائی از دریا منشعب کنند و ماهی ها رادر آن محبوس کنند و در روز یکشنبه اقدام به صید آنها نمایند .
✨🌴 همین کار را کردند و نهرهائی را از دریا جدا نمودند ، روزهای شنبه ماهیها آزادانه در آن نهرها می آمدند ولی هنگام شب که ماهیها می خواستند به دریا بر گردند جلو نهرها را می بستند و آنها را در نهرها زندانی می کردند و روز بعد همه آنها را صید می نمودند .
#ادامه دارد...
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399