🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت اول
🌟 در زمان حکومت حضرت سلیمان علیه السلام
🌟 جنیان و شیاطین به انسان ها حمله کردند
🌟 در واقع ؛ جنگ بین مومنین و شیاطین بود .
🌟 جنگ و فتنه جنیان و شیاطین ،
🌟 روز به روز بیشتر و شدیدتر می شد .
🌟 و دلیل شدید بودن جنگ این بود
🌟 که خود مردم با گناه کردن علنی ،
🌟 و خوردن حق دیگران ،
🌟 و ترک امر به معروف و نهی از منکر ،
🌟 و خوردن ربا و نزول ،
🌟 باعث شدند تا شیاطین ،
🌟 به درونشان نفوذ کنند و قدرت بگیرند .
🌟 در اصل دنیای انسان ها ،
🌟 خارج از دنیای جنیان و شیاطین است .
🌟 و هیچ کدام ، به دنیای دیگری ، دسترسی ندارد .
🌟 اما انسان ها ،
🌟 آنقدر شکم خود را از حرام پر کردند
🌟 تا ایمان در قلبشان خاموش شد
🌟 و روحشان ، سیاه گردید .
🌟 و همین امر سبب شد تا جنیان ،
🌟 به خارج از دنیای خودشان نفوذ کنند
🌟 و وارد دنیای انسانها شوند .
🌟 حضرت سلیمان ، رهبر توانمند زمان ،
🌟 با تقویت سه عامل در مردم ،
🌟 بر شیاطین جن و انس ، پیروز شد .
🌟 و آن سه عامل عبارتند از :
👈 ایمان به خدا و روز قیامت ،
👈 توکل بر خدا
👈 و ترک گناه و حرام خواری
🌟 همه آن جنیان و شیاطین ، حتی پدر من ،
🌟 توسط حضرت سلیمان ، زندانی شدند .
🌟 هفت سال ، قبل از آن جنگ بزرگ ،
🌟 که بین مومنان و شیاطین در گرفته بود ،
🌟 من به دنیا آمدم .
🌟 و خود حضرت سلیمان علیه السلام ،
👈 نام مرا هیدرا گذاشتند .
🌟 من در قصر حضرت سلیمان بزرگ شدم
🌟 و با کمک ایشان ، به علم آموزی ،
🌟 و رسیدن به کمالات اخلاقی و دینی ،
🌟 مشغول شدم .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
#داستان_هیدرا #هیدرا #حضرت_سلیمان