#قرار_دلہا
🌺آیت الله بهجت میفرمودند:
💠یکی از علما که آدم #فقیر و #تنگدستی بود به پسرش خیلی #تأکید می کرد که #نماز_شب را ترک نکن!
🔻از ایشان پرسیدند: آقا! چرا شما اینقدر روی نماز شب #تأکید دارید؟
❇️فرموده بود: من می دانم که نماز شب #کلید #سعادت_دنیا و #آخرت است. من که پولی ندارم برای او بگذارم، اگر دنیا هم بخواهد کلیدش همین #نماز_شب است.!
📚در محضر بزرگان، ص99
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
🔻حقیقتِ نماز🔻
✍ در کلّ قرآن، حتّی یک آیه هم نداریم که بگه #نماز بخونید😳
تعجّب کردید؟! بله درسته.
خدا در موردِ #قرآن میفرماید: هر چقدر که میتونید #قرآن بخونید:
🕋 فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ (۲۰/مزمل)
❌ امّا هیچ جا نمیگه #نماز بخونید. چون #نماز اصلاً خوندنی نیست.
❌ دربارهی #نماز نمیگه:
اقْرَءُوا الصَّلَاةَ☜ نماز بخوانید.
✅️ دربارهی #نماز میفرماید:
أَقِیمُوا الصَّلَاةَ☜ نماز را اقامه کنید، برپا دارید.
☝️ هیچ جای قرآن صحبت از «خواندنِ نماز» نیست، همه جا صحبت از «اقامهکردن و برپاداشتنِ نماز» هست.
این حدیث معروف رو شنیدیم:
👈 الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ.
#نماز ستونِ دین است.
خُب، ستون رو که نمیخونند.
اصلاً ستون خوندنی نیست.😊
ستون رو برپا میکنند، اقامه میکنند.
پس #نماز هم که ستونِ دین هست، باید اقامه کنیم.
حالا اقامه کردن #نماز چطوریه⁉️👇
قرآن در سورهی ماعون میفرماید:
🕋 أَرَأَیْتَ اَلَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ (ماعون/۱)
⁉️ آیا کسی که دائماً #دین، و روزِ جزا رو تکذیب میکنه، دیدی؟!😳
کسی که ظاهراً #دین داره، ولی در واقع #دین و خدا و پیغمبر و.. همه رو تکذیب میکنه. (یُکَذِّبُ بِالدِّینِ)🙄
⁉️ تا به حال یه همچین فردی رو دیدی؟!
✔ بعد، چند ویژگی برای چنین شخصی بیان میکنه:👇
1⃣ فَذٰلِکَ اَلَّذِی یَدُعُّ اَلْیَتِیمَ.
☝️ او كسى است كه حواسش به #یتیم نیست. و #یتیم رو به زور از درِ خونهش ردّ میکنه، و بهش جفا میکنه.
2⃣ وَ لاٰ یَحُضُّ عَلیٰ طَعٰامِ اَلْمِسْکِینِ.
☝️ حواسش به #فقرا هم نیست. مردم رو به اطعامِ #مساکین و #فقرا تشويق نمیکنه.
3⃣ فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ، اَلَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاٰتِهِمْ سٰاهُونَ.
😱 پس وای بر نمازگزاران، اون نمازگزارانی که از #نمازِ خودشون غافل هستند.
4⃣ اَلَّذِینَ هُمْ یُرٰاؤُنَ.
☝️ چنین کسانی در واقع #ریا میکنند.
خودشون رو جلوی مردم #مسلمان نشون میدن🙂 ولی در واقع #مسلمان نیستند.
5⃣ وَ یَمْنَعُونَ اَلْمٰاعُونَ.
☝️ و کسانی که حوائجِ زندگیِ #مردم رو برآورده نمیکنند.
حواسشون به #مردم نیست.
حواسشون به #همسایه نیست.
ماعون👈 از مادّهی مَعن، به معنی چیزِ کم و اندکه؛ چیزهای کوچکی که حاجتى از حوائجِ زندگىِ مردم رو برآورده میکنه.
یَمْنَعُونَ اَلْمٰاعُونَ👈 یعنی حتّی حوائجِ اندک و ناچیزِ #مردم رو هم برآورده نمیکنند. و به #انسان ها خدمت نمیکنند.☹️
📣 امّا یک نکتهی بسیار بسیار بسیار مهم در این سوره وجود داره.
خوب دقّت کنیم.
در این سوره، ویژگی کسانی که #دین رو تکذیب میکنند، بیان کرد:
☜ ابتدایِ سوره گفت: حواسشون به #یتیم و #فقیر نیست.
☜ آخرِ سوره هم گفت: حواسشون به #مردم نیست.
☜ امّا وسطِ سوره گفت: وای بر کسانی که از نمازشون #غافل هستند.
وسطِ صحبت از #یتیم و #فقیر و #مردم، فرمود:
عَنْ صَلاٰتِهِمْ سٰاهُونَ☜ از نمازشون #غافل هستند.
☝️ گویا خدا میخواد به ما بگه: خدمت به مردم، فقرا، ایتام و.. همگی جزئی از #نماز هستند. لذا اگر کسی حواسش به اینها نباشه، از نمازش #غافل شده.
یعنی چی اینها جزوِ #نماز هستند⁉️👇
مثل نماز جمعه است.
بعضی از فُقَها میگن اون ۲ تا خطبهی نماز جمعه، جزوِ نماز هست و جای ۲ رکعت نماز رو میگیره. یعنی ۲ تا خطبه و ۲ رکعت نماز، جمعاً میشه ۴ رکعت، که جای نماز ظهر رو میگیره.
لذا بعضی از فُقَها میگن اگر کسی به خطبهها نرسید، بعد از نماز جمعه، نماز ظهرش رو دوباره خودش بخونه.
👈 حالا اینجا هم در سورهی ماعون، قرآن میفرماید خدمت به یتیم و فقیر و مردم و... همگی جزوِ #نماز هستند.
❌ لذا اگر کسی حواسش به اینها نباشه از نمازش غافل شده، چون اینها جزوِ #نماز هستند.
حالا این شعر باباطاهر رو بهتر میفهمیم:
خوشا آنانکه دائم در نمازند📿
یعنی ما از صبح که بیدار میشیم، تا شب که میخوابیم دائماً در حالِ #نماز هستیم.
👈 توی اداره، توی مغازه، توی کوچه و خیابون، سرِ کلاسِ درس، توی خونه، در ارتباطِ با پدر و مادر و زن و شوهر و بچّه و.. دائماً در حالِ #نماز هستیم.
❌ هر جایی که ظلمی به بندگانِ خدا کنیم، از نمازمون غافل شدیم.
❌ هر جایی که از بندگانِ خدا غافل بشیم، از نمازمون غافل شدیم.
خلاصه اینکه عزیزِ دلم!
☜ #نماز خوندنی نیست، برپاداشتنی است.
☜ اقامهکردن و برپاداشتنِ #نماز یعنی خدمتِ به خلقِ خدا. حقیقتِ #نماز اینه.
☜ این نمازی هم که ما روزی ۵ وعده میخونیم، این «خوندن» باید مقدّمهی «اقامهکردن و برپاداشتن» باشه.
✔ #نماز باید منشأ #خدمت و خدمتگزاری باشه.
💯 #نمازگزارِ واقعی، خدمتگزارِ صدیقِ مخلوقاتِ خداست،😌 و غیر از این نمیتونه باشه.
#نمازگزارِ واقعی👈 "یَمنَعُونَ الماعُونَ" نیست، و مانع از رسیدن مایحتاجِ روزمرهی مردم نیست.
از این به بعد، کنارِ نمازهایی که میخونیم، یه خورده هم سعی کنیم #نماز رو اقامه کنیم.🙂
@kodak_novjavan1399
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟
اما داستان جالب و آموزنده ای است. یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
@kodak_novjavan1399