معلم👩🏫 به دانش آموزانش گفت:
بروید🚶♀و فردا برایم خاک از بهشت🏞 بیاورید😳
یکی از دانش آموزان👩 فردا با مقداری خاک پیش معلم👩🏫 رفت
معلم👩🏫 با تعجب😳 گفت:
این خاک رو از کجا آوردی❓❔
دانش آموز گفت:
از زیر پای مادر😍😍
#داستانک 📕
@kodak_novjavan1399
✍میگن روز قیامت بعضی از مردم از
خدا میخوان اونا رو به دنیا برگردونه
تا اعمال بهتری انجام بدن.
اما جواب اینه که تو هر روز صبح به
زندگی برگردونده میشدی، چه کردی؟!
فرصتها رو نسوزونید.
زندگی دکمه بازگشت نداره،
انسان باشیم و به انسانیت زندگی کنیم...
#ایستگاه_فکر
#نکات_ناب
@kodak_novjavan1399
یکی از گلای زیر رو انتخاب کن 😋
💐
🌷
🌹
🥀
🌺
🌸
🌼
🌻
انتخاب کردی؟؟؟
بدو دیگههه
خوب حالا برو پایییییین😍😋
یکم پایین تر😍😍😍
حالا شهیدی رو که طبق گل ها انتخاب کردی رو ببین😍😍😍
💐شهید قاسم سلیمانی
🌷شهید حسین معز غلامی
🌹شهید محسن حججی
🥀شهید ابراهیم هادی
🌺شهید مصطفی صدرزاده
🌸شهید مجید قربانخانی
🌼شهید مهدی زین الدین
🌻شهید محمد ابراهیم همت
حالا یه قلبو انتخاب کن😍😘❤️
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💗
حالا برو پایین
یکم پایین ترر😁🤩
حالا هدیه خودتون و
طبق قلبی که انتخاب کردین
به شهیدی که انتخاب کردین
بدین😍😍😍
❤️۱۴صلوات
🧡٢بار سوره توحید
💛١بار دعای فرج
💚١ بار سوره حمد
💙۱۰صلوات
💜١بار سوره قدر
💗١بار حمد و توحید
انتخاب کردین؟؟
انجام بده😘
تنبلی نکنیااااا🙄😁
#تفریح
#سرگرمی
@kodak_novjavan1399
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷
🌷 #داستان_تخیلی_کودکانه 🌷
🌷 ماجراهای نوّاب 🌷
🌷 قسمت ۱۸ 🌷
🇮🇷 نواب و دوستانش ، به اهواز رسیدند .
🇮🇷 آدرس منطقه سپیدار را ، از مردمش پرسیدند
🇮🇷 ماشین دربست گرفتند
🇮🇷 و در منطقه ای بیرون سپیدار ، پیاده شدند .
🇮🇷 کوه ها و تپه های زیادی ،
👈 در آنجا بودند .
🇮🇷 و روی بعضی از آن کوه ها ،
🇮🇷 خانه هایی ساخته شده بود .
🇮🇷نواب با خودش گفت :
🌸 کجا باید بریم ؟
🌸 جناب خضر به کمکت نیاز داریم .
🌸 به من بگو کجا برم .
🇮🇷 نواب ، با دقت به کوه های اطراف ، نگاه می کرد
🇮🇷 که ناگهان نوری از یکی از کوهها ،
👈 درخشیدن گرفت .
🇮🇷 نواب به دوستانش گفت :
🌸 بیایید بچه ها ؛ راهو پیدا کردم .
🌸 از اینجا باید بریم .
🇮🇷 همه به سمت نور رفتند .
🇮🇷 به کوه که رسیدند ، نور محو شد .
🇮🇷 ناگهان ، شکافی از دل کوه پیدا شد .
🇮🇷 شکاف بزرگتر شد و نوری از آنجا درخشید .
🇮🇷 درون کوه ، جز نور ، چیز دیگری دیده نمی شد .
🇮🇷 نواب به دوستانش گفت :
🌸 یبایین بریم داخل .
🇮🇷 حسن و مرتضی که ترسیده بودند ، گفتند :
🌷 نه داداش ، تو برو
🌷 ما همین جا منتظرت می مونیم
🇮🇷 نواب ، آرام و با احتیاط ، وارد کوه شد .
🇮🇷 نور بسیار شدیدی در آنجا بود .
🇮🇷 چشمان نواب ، غیر از نور ،
🇮🇷 هیچ چیزی را نمی دید .
🇮🇷 ناگهان اسبی سفید و زیبا ،
🇮🇷 از میان نور ، بیرون آمد .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قهرمانان مدرسه
🇮🇷 این قسمت : تغییر چهره
@kodak_novjavan1399
17.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 #قصه_و_داستان
🔶این داستان: خودم بلدم درستش کنم
🌸توضیح : هر کسی را بهر کاری ساختند.
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #قصه_و_داستان
🏵 موضوع : #آثار_نیکی_به_مادر
🔹استاد دارستانی
👆🌹خیلی شنیدنی🌹👆 @kodak_novjavan1399
🔔 #زنگ "#شستن_پای_مادر "💐
🔶یک #مدرسه در اندونزی هفته ای یک بار زنگ شستن پای مادر دارد
🔴 تا به دانش آموزان #درس "#بهشت_زیرپای_مادرست" را #خوب_یاد_بدهد.👆👆
@kodak_novjavan1399