eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
870 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
7.4هزار ویدیو
245 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) : 🍁 درهاي آسمان رحمت الهي در چهار مورد گشوده مي شود : هنگام آمدن باران، آنگاه که فرزند به صورت پدر و مادر خود نگاه کند و هنگام بازگشايي درب خانه خدا و هنگام ازدواج. بحار,ج 100،ص 222
49.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سریال اُ مثبت 😂 طنز ، کمدی ، تخیلی 📼 قسمت سیزدهم
51.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سریال اُ مثبت 😂 طنز ، کمدی ، تخیلی 📼 قسمت چهاردهم
🔆با دعای پیامبر ثروتمند شد 🍁عبدالله بن جعفر، برادرزاده و داماد امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارای ثروتی بیشمار بوده و سخاوتش زبانزد خاص و عام بود. 🍁علت ثروتمند شدن او این بود که در کودکی در کوچه با بچه‌های هم سن و سال خود بازی می‌کرد و با گِل چیزهایی می‌ساخت. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم عبورش از نزدیک ایشان شد و پرسید: «عبدالله این‌ها را می‌خواهی چه کنی؟» 🍁عرض کرد می‌خواهم بفروشم و با پول آن‌ها خرما بخرم. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «خداوند معامله‌ات را برکت دهد.» 🍁عبدالله بن جعفر گوید: «در اثر دعای پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم هر چه می‌خریدم، استفاده‌ی سرشاری می‌بردم.» او ثروتمندی بود که بر اثر بذل و انفاق، هر وقت مردم مدینه از یکدیگر قرض می‌گرفتند، موعد پرداخت را زمان بخشش عبدالله بن جعفر تعیین می‌کردند. 📚(پیغمبر و یاران، ج 4، ص 130-قاموس الرجال، ج 5، ص 409)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🌱«فقط دم زدن از شهدا افتخار نیست باید زندگیمان، حرفمان، نگاهمان لقمه هایمان، رفاقتمان بوی شهدا را بدهد»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ❤️ رو بفرستیم کنار 🏴🕯 🏴 یه مدینه، یه ، یه امامی که حرم نداره...🍃🍃🍃 🏴 آخر یه روز برات میسازه 🏴🕯 شهادت حضرت محمد (ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد
🏴 ویژه 🌸 (ع) و 🌷(ع) 💠نام:حسن(ع) 💠لقب:مجتبی(ع) 💠کنیه:ابومحمد 💠نام پدر:علی(ع) 💠نام مادر:فاطمه(س) 💠تاریخ ولادت:15رمضان 💠سال ولادت:سوم هجری 💠محل ولادت:مدینه 💠مدت امامت:.10سال 💠مدت عمرشریف:47 سال 💠تاریخ شهادت:7صفر برخی روایات 28صفر 💠سال شهادت:50هجری 💠محل شهادت:مدینه منوره 💠سبب شهادت : به تحریک معاویه توسط همسرش جعده 💠محل دفن :مدینه قبرستان بقیع 💠تعداد فرزندان:8پسرو7دختر 💠خلیفه زمان شهادت:معاویه 📌منبع:کتابک عترت/ محمد حسین قاسمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دو چشم بی رمق وا کن پدر جان ▪️غم ما را تماشا کن پدر جان ▪️همه پشت و پناه ما تو هستی ▪️نظر بر حال زهرا کن پدر جان 🏴رحلت نبی اکرم (ص) ، ▪️و شهادت امام حسن مجتبی (ع)  تسلیت باد🏴
خـدایــا امـشب را مهمان قلبم بـاش پـای حرف دل مــن بنشین می دانم، که فرداها از آن مــن خـواهـد بـود وقــتـی که دستانم در دسـت پـر مهـــر تـوســت "شبتون پر از آرامش"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 سلام دوستان و همراهان گلم رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و شهادت امام‌حسن مجتبی علیه السلام داغی است بزرگ بر دل شیعیان و محبان. این روز را بر شما و خانواده محترمتان ، تسلیت عرض می کنیم .
🌸 امیرالمومنین (عليه السلام) : 🌷 خطَرُ الدُّنیا یَسیرٌ ، وحاصِلُها حَقیرٌ ، وبَهجَتُها زورٌ ، ومَواهِبُها غُرورٌ . ☘ دنیا ، اندک است و حاصلش ناچیز و شادى ‏اش دروغ و داده هایش پوچ. 📖 غررالحکم ، ح۵۰۷۴
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۱ 🌟 خدا بود و خدا هست و خواهد بود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، 🌟 که نامش ، عبداللّه بود . 🌟 آقا عبدلله ، 🌟 با دختری باحیا و باحجاب ، 🌟 به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، 🌟 او برای تجارت به شهر دیگری رفت 🌟 دو ماه بعد ، همسرش آمنه ، 🌟 یک پسر زیبا برای او به دنیا آورد . 🌟 و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 عبدالله ، در مسیر تجارت ، 🌟 بیمار می شود و از دنیا می رود . 🌟 محمد ، پسر عبدالله ، 🌟 هیچ وقت پدرش را ندید . 🌟 پدرش نیز ، هیچ وقت او را ندید. 🌟 شهری که محمد در آن به دنیا آمد ، 🌟 مکه نام داشت . 🌟 بزرگان و علمای یهود ، 🌟 پیش بینی کردند که محمد در آینده ، 🌟 کارهای بزرگی می کند . 🌟 او می تواند همه دنیا را ، 🌟 با هم متحد کند ‌. 🌟 به خاطر همین تصمیم گرفتند 🌟 تا او را بکشند . 🌟 پدربزرگش عبدالمطلب ، 🌟 محمد را به شهر دیگری فرستادند 🌟 تا در امان باشد 🌟 شش ساله که شد ؛ 🌟 مادرش آمنه نیز ، از دنیا رفتند . 🌟 و تا هشت سالگى ، 🌟 پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود . 🌟 پس از مرگ پدربزرگش ، 🌟 عمویش عمران ، 🌟 او را به خانه خود برد . 🌟 عمران و همسرش فاطمه بنت اسد ، 🌟 با عشق و مهربانی و محبت بسیار ، 🌟 از محمد مراقبت می کردند . 🌟 محمد مثل بزرگترها ، 🌟 موهایش را مرتّب نگه می داشت 🌟 و سر و صورتِ خود را ، تمیز می کرد . 🌟 در حالی که 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، 🌟 لباس کثیف می پوشیدند ، 🌟 و موهاى نامرتبی داشتند 🌟 و بدنشان بدبو بود . 🌟 محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ 🌟 و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 داستان نیمه بلند 📚 پسری به نام امین ۲ 🌟 محمد ، همیشه و در همه احوال ، 🌟 متانت ، سنگینی ، وقار و ادب ، 🌟 از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، 🌟 هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، 🌟 ناله نمی کرد . 🌟 هیچ وقت دروغ نمی گفت ؛ 🌟 کار زشت و ناشایست انجام نمی داد 🌟 خنده های بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 کسی را مسخره نمی نمود . 🌟 حرف زشت و بد نمی زد . 🌟 محمد ، در میان مردم مکّه ، 🌟 به امانتدارى و صداقت مشهور بود 🌟 و همه به او لقب محمّد امین دادند . 🌟 او خیلی پاک و درستکار بود . 🌟 با اینکه در آن زمان ، 🌟 مردم زیادی مشرک بودند 🌟 و بت می پرستیدند 🌟 اما او هیچ وقت ، اهل شرک نبود . 🌟 و هیچ بتی را نمی پرستید . 🌟 و فقط خدا را عبادت می کرد . 🌟 محمد ، در بیست و پنج سالگی ، 🌟 با زنی به نام خدیجه ازدواج کرد . 🌟 وقتی عمویش عمران ، فقیر شد 🌟 خیلی به او کمک کرد . 🌟 و پسرش علی را ، نزد خود آورد 🌟 تا مخارجش کمتر شود . 🌟 محمد ، علی را خیلی دوست داشت 🌟 و به او ادب و تربیت آموخت ‌. 🌟 و هرجا می رفت ، او را با خود می برد 🌟 محمد در سن چهل سالگى ، 🌟 با علی به غار حرا رفت 🌟 و مشغول عبادت شد . 🌟 ناگهان فرشته ای به نام جبرئیل ، 🌟 نزد محمد و علی آمد 🌟 و مژده پیامبری به محمد داد . 🌟 محمد در همان سن چهل سالگی ، 🌟 به پیامبرى انتخاب شد 🌟 و تا سه سال ، مخفیانه ، 🌟 مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از سه سال ، 🌟 به دستور خداوند ، 🌟 رسالت خود را آشکار ساخت . 🌟 محمد ، تبلیغ دین را ، 🌟 از بستگان خود آغاز کرد . 🌟 و آنها را به توحید و عبادت خدا ، 🌟 دعوت می نمود . 🌟 از آنها می خواست 🌟 تا از شرک پرهیز کنند 🌟 و بت پرستى را ، ترک کنند . 🌟 می خواست از بین بستگان خود ، 🌟 یک جانشین برای خود انتخاب کند 🌟 اما هیچ کس جانشینی او را نپذیرفت 🌟 آقا علی ، با خوشحالی ، 🌟 دست خود را بالا برد 🌟 و از محمد خواست تا او را ، 🌟 جانشین خود کند . 🌟 محمد وقتی دید که هیچ کس ، 🌟 نمی خواهد جانشین او شود 🌟 علی را به عنوان جانشین خود ، 🌟 معرفی نمود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا