eitaa logo
دنیای شاد کودکان
2.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
75 فایل
🌸 کمک یار مربیان و پدرومادرهای عزیز 🌸 ◀️ کارتون ◀️ قصه ◀️لالایی های شبانه ◀️ کلّی کلیپ شاد ◀️ یادداشت های تربیتی 😍✌️😍✌️😍✌️ ارتباط با ادمین 👇👇 @zendegiiii تبلیغات: @tabligh_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️شعر مخصوص، برای آموزش سلام بر امام حسین علیه السلام در هنگام آب خوردن 🌸بابابزرگ گفت 🌱چی گفت؟ 🌸دیشب به من گفت 🌱چی گفت؟ 🌸خودش به من گفت 🌱چی گفت؟ 🌸 خیلی قشنگ گفت 🌱چی گفت؟ 🌸بلند به من گفت 🌱چی گفت؟ 🌸چه مهربون گفت 🌱چی گفت؟ 🌸چه باصفا گفت 🌱چی گفت؟ 🌸چه خوش‌بیان گفت 🌱چی گفت؟ 🌸چه‌ قدر شیرین گفت 🌱چی گفت؟ 🌸بابا بزرگ گفت 🌱چی گفت؟ 🌸وقتی که آب می‌خوریم به او سلام می‌کنیم 🌸چه جوری سلام می‌کنیم؟ 🌱می‌گیم سلام بر حسین علیه السلام 🌱می‌گیم سلام بر حسین علیه السلام @kodakane
‍ 🐃🐸🐊گاو های وحشی می آیند🐊🐸🐃 همه رفتند تا به خاله تمساح و بقیه‌‌ی حیوان‌های برکه کمک کنند. حتی لاک‌پشت و قورباغه‌ی پیر هم دنبال آن‌ها راه افتادند فقط تمساح دروغگو بود که همان‌جا ماند. تسمی نگاهی به او کرد و پرسید: «چرا آن تمساح بزرگ به کمک ما نیامد؟» تتمی گفت: «اصلاً از او حرف نزن. حتی به او نگاه نکن او یک تمساح دروغگوی تنبل است. نمی‌دانم چرا مادرم او را از برکه ما بیرون نمی‌اندازد.» تسمی باز برگشت و به تمساح دروغگو نگاه کرد و گفت: «ولی ... او که خیلی قوی و پرزور است. من دلم می‌خواهد وقتی بزرگ شدم مثل او بشوم.» تتمی گفت: «وای نه! اگر مثل او بشوی خودم از برکه بیرونت می‌کنم... ولی راستش من هم می‌خواستم مثل او بشوم تا وقتی‌که فهمیدم او چقدر دروغگو است.» تسمی چند بار دیگر برگشت و تمساح دروغگو را نگاه کرد؛ و گفت: «حیف شد حالا دیگر نمی‌دانم چه جور تمساحی بشوم.» تتمی گفت: «من می‌خواهم یک تمساح برکه ساز بشوم مثل مادرم...» تسمی گفت: «چه خوب. من هم به تو کمک می‌کنم.» رفتند و رفتند و رفتند. هوا خیلی گرم شده بود آقا فیله وقتی دید آن دو خسته شده‌اند آن‌ها را با خرطومش بلند کرد و روی سرش گذاشت. بعد هم قورباغه و لاک‌پشت را برداشت و روی پشتش گذاشت. وقتی رسیدند. خورشید به وسط آسمان رسیده بود. همه‌ی حیوان‌های برکه‌ی تسمی حالشان بد بود. برکه خشک خشک شده بود. آقا فیله با خرطومش شیپوری زد و همه آب توی خرطومش را روی برکه پاشید. مامان تسمی که پوستش بدجوری آفتاب سوخته شده بود کمی حالش بهتر شد. مامان تمساح زخم‌های او را با برگ‌های خشک بست و او را کمک کرد تا راه بیفتند توی برکه پر بود از بچه قورباغه و لاک‌پشت. آقا فیله آن‌ها را به زور توی خرطومش جا داد. لاک‌پشت و قورباغه پیر هم یک لاک‌پشت و یک قورباغه را روی پشتشان گذاشتند. تتمی و تسمی چند تا «لارو» سنجاقک و چند پروانه تشنه را برداشتند. ولی همین‌که خواستند راه بیفتند سروصدای وحشتناکی بلند شد. آقا فیله فریاد کشید. صبر کنید همه بیایید پیش من. مامان تمساح زود خاله تمساح را پیش آقا فیله آورد. صدای وحشتناک بلند و بلندتر شد. تتمی از مادرش پرسید: «مامان تمساح این صدای چیست!» مامان تمساح گفت: «این صدای پای یک گله گاو وحشی است. آن‌ها دنبال آب می‌گردند همه تشنه هستند خدا کند زیر پای آن‌ها له نشویم.» تتمی دیگر صدای مادرش را نشنید گاوهای وحشی به آنجا رسیدند و صدای وحشتناک پای آن‌ها و گردوخاکی که درست کرده بودند همه‌جا را پر کرد. آقا فیله که خودش را روی زمین انداخته بود همه را توی بغل گرفته بود و با خرطومش روی آن‌ها را پوشانده بود. اگر او نبود همه زیردست و پای گاوهای وحشی له‌شده بودند. وقتی رفتند مامان تمساح با نگرانی پرسید: «آقا فیله شما دیدید که به کدام طرف رفتند.» آقا فیله با غصه سرش را تکان داد و گفت: «آن‌ها دنبال آب می‌گردند... حتماً به‌طرف برکه ما رفتند.» تتمی فریاد زد: «برکه‌ی ما؟ ولی برکه ما زیردست و پای آن‌ها خراب می‌شود. همه‌ی درخت‌های من می‌شکنند. همه‌ی ماهی‌ها می‌میرند. همه‌ی آب برکه را می‌خورند.» مامان تمساح از جا بلند شد و گفت: «خدا کند که این اتفاق نیفتد.» @kodakane
خانومای باردار از خرما غافل نشید😊 👌🏼خوردن روزانه ۳خرما حین بارداری چنان صبر و سلامتی به جنین میده که بعد تولد نوزاد میتونید صبوری و خوش اخلاقی رو از نوزاد یاد بگیرید😁 همچنین طبق سفارش خداوند به حضرت مریم زنان باردار اولین چیزی ک بعد زایمان باید بخورند خرما رطب میباشد ☺️ 🔸خوردن خرما بعد از زایمان باعث تقویت مادر میشود. @kodakane
رودخونه تنها - @mer30tv.mp3
3.29M
رودخانه تنها 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴 @kodakane
🔸️شعر قطار خوب و خوش‌صدا 🌸تلق تلوق تلق تلوق 🌱می‌رسه این صدا به گوش 🌸صدای رفتن قطار 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸میان خنده و خروش 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸صداهای ذکر و دعا 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸هم پیچیده تو کوپه‌ها 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸هم توی دشت و سبزه‌زار 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸به سوی مشهد می‌رویم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸سری به آنجا بزنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸در حرم امام رضا ع 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸بوسه به قرآن بزنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸ما به زیارت می‌رویم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸تا تو حرم دعا کنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸نگاه عاشقانه‌ای 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸به گنبد طلا کنیم 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸آهای قطار آهنی 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸قطار خوب و خوش‌صدا 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸امسال به مشهدم ببر 🌱تلق تلوق تلق تلوق 🌸سال دیگه به کربلا 🌱تلق تلوق تلق تلوق @kodakane
🌼پسر پادشاه و پرنده ی مادر در روزگاران گذشته درشهر بزرگی پادشاهی زندگی می کرد او به حیوانات علاقه فراوانی داشت و در قصر خود تعدادی ازآنها را نگه داری می کرد درمیان آنها پرنده ی زیبا و قشنگی بود که پادشاه علاقه فراوانی داشت. از خصوصیات خاص این پرنده سخن گفتن بود او به زبان انسانها حرف می زد و روزها با شاه در قصر صحبت می کرد و او را از تنهایی در می آورد. بعداز مدتی پرنده در لانه خود تخم گذاشت وقتی شاه متوجه شد که بزودی پرنده صاحب بچه می شود، خوشحال شد و گفت:امیدوارم جوجه تو مثل خودت سخنگو باشد و بتواند حرف بزند. پرنده هم از محبت پادشاه تشکر کرد و منتظر ماندند تا جوجه از تخم درآمد. اتفاقا جوجه او هم سخن گو بود و می توانست حرف بزند. پادشاه خوشحال شد و گفت: این جوجه را به پسر کوچکم هدیه می کنم امیدوارم قدرش رابداند ودرکنار او خوش باشد . روزها گذشت و جوجه کم کم بزرگ شد. پرنده مادر هم هرروز برای آوردن دانه به باغ می رفت و برای جوجه اش غذا می آورد. یک روز که برای آوردن دانه به باغ رفته بود پسر پادشاه که خیلی بی حوصله بود از سرو صدای جوجه خسته شد و سراو داد زد، بس کن چقدر حرف می زنی؟ جوجه بی توجه دوباره شروع به سرو صدا کرد. پسر پادشاه از بی توجهی او ناراحت شد و پاهای جوجه را گرفت و چرخی دور سرش داد و او را به گوشه ای پرتاب کرد، جوجه هم سرش به دیوار خورد و از پا درآمد. پرنده مادر وقتی با دانه از باغ برگشت متوجه موضوع شد و با ناراحتی به طرف پسر پادشاه رفت و در یک چشم پسر پادشاه نوک زد و اورا کور کرد. پادشاه وقتی از موضوع باخبرشد خیلی خیلی ناراحت شد و دستور داد پرنده را بگیرند و نزد او بیاورند تا مجازات شود. پرنده هم به سرعت پرید و روی دیوار بلند قصر نشست و هر کاری کردند پایین نیامد و به پادشاه گفت: تقصیر پسر شما بود. پادشاه برای اینکه پرنده نزد او برگردد به او قول داد که به او آسیب نمی رساند ولی پرنده قبول نکرد و گفت: وقتی پسر شما بزرگ شود ازمن انتقام می گیرد پس تا دیر نشده باید از این قصر بروم تا بتوانم سالم و راحت در گوشه ای به زندگی ادامه دهم و پروازکرد و رفت. @kodakane
راه های ایجاد انگیزه در کودکان، بدون باج دادن خودتان انجام دهید. آیا می خواهید کودک شما سبزیجات بخورد؟ خودتان سبزی بخورید. یا به عنوان مثال با او به پیاده روی بروید تا او به نشان دهید که تحرک یک نوع سرگرمی است. شما بهترین شخصی هستید که کودکتان می تواند از آن بگیرد. کودکان از سنین پایین خیلی زود شروع به از والدین خود می کنند. از دادن باج به کودک مانند غذا یا اسباب بازی و یا سایر اقدامات برای تشویق آنها خودداری کنید. این کار باعث آموزش رفتارهای ناسالم خواهد شد. @kodakane