eitaa logo
دنیای شاد کودکان
2.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
75 فایل
🌸 کمک یار مربیان و پدرومادرهای عزیز 🌸 ◀️ کارتون ◀️ قصه ◀️لالایی های شبانه ◀️ کلّی کلیپ شاد ◀️ یادداشت های تربیتی 😍✌️😍✌️😍✌️ ارتباط با ادمین 👇👇 @zendegiiii تبلیغات: @tabligh_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
بازی با همسالان یا بزرگسالان؟ اگر فرزند شما تمام مدت با کودکان بزرگ تر و یا بزرگسالان سر و کار داشته باشد، همیشه تجربه خواهد کرد که «دیگران همه چیز را بهتر از من انجام می دهند. من هر چقدر هم که تلاش کنم مانند آنها نخواهم شد.» اما اگر کودک اکثر اوقات با بچه های کوچک تر همبازی باشد یا با بزرگسالانی به سر برد که در هنگام بازی اجازه می دهند او دائما برنده باشد یا به طور کلی بر روی موفقیت های او زیاد تکیه می کنند، مغرور و متکبر خواهد شد. احتمالاً زمانی که چنین کودکی با همسالانی مواجه شود که هم بنیه یا تواناتر از او هستند و مانند والدین به او امتیاز نمی دهند، دچار مشکلاتی خواهد شد. اگر قرار است کودک در طول زمان در جامعه با همسالان خود کنار بیاید و احساس خوش آیندی داشته باشد، باید قواعد کارهای جمعی و اشتراکی را با همبازی هایش تجربه کند. در میان گروه همسالان، او سهل تر خواهد آموخت توانایی های خود را درست تخمین بزند، یک بار پیروز شود و بار دیگر تسلیم شود، زیرا اکثر آنها در یک سطح هستند و نیازها و مشکلات و امکانات مشابهی دارند. @kodakane
👧🏻دختری که دوست داشت گنجشک باشه👧🏻 یکی بود یکی نبود. دختر کوچکی بود به نام عسل که همیشه درحیاط، کنارباغچه می نشست به گنجشکهایی که در آسمان بودند نگاه میکرد و آرزو میکرد: ای کاش من هم یک گنجشک بودم! آن وقت هرجا دوست داشتم میرفتم و در آسمان پرواز میکردم. یک روز همین طور که در فکر و خیال بود، احساس کرد کوچک شده است ! وقتی به خودش نگاه کرد، دید آرزویش برآورده شده و به یک گنجشک تبدیل شده است. باخوشحالی به آسمان پرید و پرواز کرد، او از اینکه گنجشک شده خیلی خوشحال بود، تا اینکه خسته وگرسنه شد و روی شاخه درختی که پراز گنجشک بود نشست. گنجشکی کنار او آمد وگفت: چیه بچه جون اینجا چی میخوای؟ عسل گفت: من خسته و گرسنه ام. گنجشک قاه قاه خندید وگفت: تو یک گنجشکی و خودت باید برای خودت جا و غذا پیدا کنی. الان هم از اینجا برو چون باید از قبل جا میگرفتی ! عسل شروع به گریه کرد، درهمین موقع دستی او را تکان داد. مادرش بود ! بله بچه ها، عسل کنار باغچه خوابش برده بود وخواب دیده بود. او فهمید که هر آرزویی مشکلات خودش را دارد وهیچ وقت نمی توان بی گدار به آب زد. @kodakane
زنبوری توی کندو مطب داشت یک سوسن امّا در باغ تب داشت فهمید این را آقای زنبور پر زد به سویش با سرعت نور وقتی به او زد آمپول شیرین سوسن تبش ریخت آهسته پایین! @kodakane
عباهای 2میلیونی رو اینجا ۸۰۰ بخر 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 💃 🤱 🤰 🧖‍♀ جنس پارچه هاش عااااالیییی👌👌👌 💃💃💃تنخوراشون فوق العاده هرکی اومده عاشق عباهاش شده😍😍 بدو جا نمونی، لینکشو برات میزارم 👇 https://eitaa.com/joinchat/3422814470Cd9ebf33eba
🔴خبر فوری و تلخ 🔴 ❌😭 انّا للّٰه و انّا الیه راجِعون 😭❌ متاسفانه باخبر شدیم هنرمند حرفه ای و محبوب سینما و تلویزیون ایران بر اثر حادثه ای بد و خونین درگذشت ...😔🏴 شرح کامل خبر👇🏻😔🥀 https://eitaa.com/joinchat/2787246158C523e1f1adb ⬛️خیلی آدم دوست داشتنی بود و با کاراش خاطره داشتیم 💔😭👆🏻
هدایت شده از دنیای کارتون
من راضیه م و همیشه دلم میخواست هم تو خونه کنار بچه هام باشم و هم درآمد داشته باشم ،هی با خودم فکر کردم چیکار کنم؟🤔 یه روز که تو ایتا میچرخیدم چشمم خورد به یه کانال کسب درآمد 😳عضو کانال شدم اما اصلا اعتماد نکردم،گفتم ای بابا همش الکیه ۲ماه هر روز مطالبشونو میخوندم،کم‌کم راغب شدم و شروع کردم خداروشکر الان هم کنار بچه‌هامم و هم روزانه درآمد میلیونی دارم💰 اگه تو هم مثل منی،شروع کن 👇 https://eitaa.com/joinchat/2877882585C2b9658acd8
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگ میگ و کایوت این داستان: تیز و سریع @kodakane
حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام_صدای کل کتاب_275585-mc.mp3
18.54M
قهرمانان کربلا 🖤عنوان:حضرت مسلم ابن عقیل 🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱 @kodakane
🔹داستان کودکانه: 🕊پرنده و باغبان در زمانهاي قديم ، باغباني بود که باغ با صفايي داشت و باغ او هميشه پر از پرندگان رنگارنگ و خوش آواز بود . فصل بهار بود و باغ سرسبز و زيبا مثل هميشه سرشار از عطر گل و صداي پرنده هاي خوش الحان بود . باغبان از اين آوازهاي خوش لذت مي برد و کار مي کرد . ناگهان فکري به نظرش رسيد . تصميم گرفت که دام بگذارد و يکي از پرندگان را بگيرد . نقشه اش را اجرا کرد ، دامي گذاشت و مقداري دانه در آن ريخت . در گوشه اي ايستاد و منتظر ماند . بالاخره پرنده اي به هواي خوردن دانه ، در دام گرفتار شد . باغبان با خوشحالي دويد و آن پرنده زيبا را گرفت . پرنده گفت : " اي باغبان مهربان مرا آزاد کن . من پرنده اي ضعيف و کوچکم و گوشتي ندارم که تو را سير کند . نگاهم کن ! هرچه دارم پَر و بال و استخواني خُرد است ، تو با اين گوشت اندک من سير نمي شوي . مرا آزاد کن در عوض من هم به تو سه پند مي دهم . " باغبان با تعجب پرسيد : " اگر تو را رها کنم ، به من سه پند مي دهي ؟ آخر تو چه هستي که پندهايت باشد ؟ " پرنده گفت : " اولين پند را وقتي که در دستانت هستم به تو مي دهم . دومين پند را نيز وقتي بر روي ديوار نشستم و سومين پند را وقتي که بر روي درخت بنشينم به تو خواهم داد . " مرد باغبان با خودش گفت : " اين پرنده کوچک راست مي گويد . گوشتي ندارد که مرا سير کند ، پس بهتر است به حرفش گوش کنم و آن را آزاد کنم . شايد پندهايش واقعا ً خوب باشد و مرا نيکبخت کند . " باغبان به پرنده گفت : " باشد تو را آزاد مي کنم ، اما بايد اول پند نخستين تو را بشنوم تا ببينم ارزش دارد يا نه . " پرنده گفت : " اولين پندم اين است که هيچوقت چيزي را که محال و غيرممکن است ، باور نکن ". باغبان به اين پند انديشيد و ديد که پند خوبي به او داده است . پس دستش را باز کرد . پرنده پرواز کرد و رفت و بر روي ديوار نشست . باغبان گفت : " اي پرنده ی کوچک و زيبا ، حالا به عهدت وفا کن و پند دوم را بگو . " پرنده از شوق آزادي به دست آمده ، آوازي خواند و گفت : " پند دوم اينکه آدمي نبايد براي روزهاي گذشته و نيز چيزهايي که از دست داده است ، حسرت بخورد ." پرنده اين را گفت و پرواز کرد و بر بلندترين درخت باغ نشست . باغبان که از پندهاي پرنده خوشش آمده بود و برايش سودمند بود ، گفت : " پند سوم را بگو اي پرنده ی کوچک و زيرک و دانا ". پرنده باز هم آواز خواند و گفت : " اي باغبان ساده دل ، من تو را فريب دادم . مي داني چرا ؟ چون در شکم من ، يک سنگ گرانبها و يک مرواريد بسيار کمياب و قيمتي وجود دارد که بسيار با ارزش اند . تو فريب خوردي و ثروت بزرگي را از دست دادي . " باغبان که فهميد کلاه بر سرش رفته و پرنده اي گرانبها را از دست داده است ، ناليد و بر سر زد که اي واي گنجي به دست آورده بودم و به سادگي آن را از دست دادم . واي بر من که به خاطر دو پند بي ارزش ، گنجي گرانبها را از دست دادم و نادانسته بر خود و فرزندان و همسرم ستم کردم . پرنده ی کوچک و زيبا که ناله هاي او را شنيد ، ‌به او خنديد و به باغبان گفت : اي باغبان احمق ، تو چگونه به همين زودي پندهاي مرا فراموش کردي ؟ مگر به تو پند ندادم که بر گذشته حسرت نخوري ؟ مگر من به تو پند ندادم که حرف محال و غيرممکن را باور نکني ؟ پس تو چگونه به پند من گوش کردي که هنوز لحظه اي از آن نگذشته ، حرف محالي را باور کردي ؟ تو يا کري و نمي شنوي و يا ابلهي . تو عقل در سر نداري و بيهوده دم از عقل و هوش مي زني . من که جُثه اي به اين کوچکي دارم ، چگونه ممکن است سنگي به آن بزرگي و مرواريدي به آن گرانبهايي در شکمم باشد؟ باغبان با شنيدن اين سخنان ، به خود آمد و دانست که اشتباه کرده ، به آن پندها به دقت نينديشيده و آنها را نفهميده است . چرا که اگر خوب مي فهميد ، به آنها عمل مي کرد . باغبان با پشيماني رو به پرنده کرد و با صداي بلند فرياد زد : " اي پرنده ی دانا و کوچک ، من خطا کردم . مرا ببخش . پند سوم را بگو و به عهدت وفا کن . " پرنده خنديد و گفت : " تو ، به آن دو پند پيشين خوب عمل نکردي ، حالا انتظار پند سوم را داري ؟ پندهاي من به چه درد تو مي خورد ؟ پند گفتن براي تو و امثال تو ، مثل گره زدن بر باد است ( کاري بيهوده است ). باغبان التماس کرد و گفت : " اي پرنده ی زيبا مرا ببخش و پند سوم را هم بگو ". پرنده گفت : " از گفتن آن دو پند هم پشيمانم . تو پند و اندرز در گوشت نمي رود ، پند براي چه مي خواهي ؟ " پرنده اين را گفت و پرواز کرد و رفت . @kodakane
فواید خربزه برای کودکان: 🔸یکی از بهترین میوه‌ها در رژیم غذایی کودکان، خربزه است که دارای ویتامین‌های A و B و C و فسفر است. ارزش غذایی این میوه تا حدی زیاد است که کلسیم و پتاسیم مطلوبی را به بدن کودک منتقل می‌کند. @kodakane
حلزون با دکمه🐌 @kodakane
⌚️ بزرگترین واردکننده لوازم جانبی موبایل و کامپیوتر به ایتا پیوست 🎧 پخش لوازم جانبی موبایل و کامپیوتر 📲 پخش انواع حافظه و هدفون و فلش 👩‍💻 ویژه مدیران شرکت ها ، مغازه داران ، ‌ ‌ و کسب و کارهای اینترنتی ⏳فقط به مدت سه روز ، میتونید به قیمت عمده سفارش بدین😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2843869378C021aec1d63 شارژر‌‌‌‌،هدفون و ... با قیمت همکاری🙂👆