هدایت شده از دنیای شاد کودکان
25.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از دنیای شاد کودکان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
با حروف انگلیسی کلی نقاشی بکش😍✏️
@kodakane
هدایت شده از دنیای شاد کودکان
هدایت شده از دنیای شاد کودکان
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_کودکانه
بلبل زیبا
در باغ بزرگی پرندگان زیادی زندگی می کردند و آواز می خواندند.در فصل بهار وقتی درختان پر از شکوفه های رنگارنگ می شدند، پرنده ها با شادی به پرواز در می آمدند و روی شاخه های درختان می نشستند و زیباتر از همیشه، آواز می خواندند.
در این باغ بلبلی بود که صدایش از صدای تمام پرنده ها زیباتر بود. وقتی آواز می خواند، همه ساکت می شدند تا صدای او را بشنوند.تمام حیوانات و آدم هایی که در باغ بودند، بلبل و صدایش را دوست داشتند.بلبل که می دانست خوش آوازترین پرنده ی این باغ است، مغرور شده بود. او به کسانی که با اشتیاق به صدایش گوش می دادند بی اعتنایی می کرد و حاضر نبود با هیچ کدام از آنها دوست باشد.
یک روز وقتی دید پرنده ها ساکت شده اند تا صدای او را بشنوند، با خودش گفت: «چرا این پرنده ها از صدای من لذت می برند؟ من دلم نمی خواهد کسی آوازم را بشنود. دوست دارم در این باغ تنها باشم. کاش هیچ آدم و حیوان و پرنده ای در باغ نبود و من این جا تنها بودم.»
ناگهان پری زیبایی جلوی او ظاهر شد. موهای پری بلند و طلایی و چشمان او سبز و درخشان و لب هایش به سرخی گل سرخ بودند. پیراهن آبی رنگی بر تن و چوب بلندی در دست داشت و با بال های کوچکش به آرامی پرواز می کرد. پری مقابل بلبل ایستاد و گفت: «بلبل خوش صدا، من پری آرزوها هستم. آمده ام تو را به آرزویت برسانم. بگو چه آرزویی داری.»
بلبل با خوشحالی گفت: « من آرزو دارم تنها پرنده ی این باغ باشم. دلم نمی خواهد هیچ انسان، حیوان یا پرنده ای صدای مرا بشنود.»
پری با لبخند چوبش را تکان داد. ناگهان تمام پرنده ها و حیوانات توی باغ ناپدید شدند. باغ کاملاً ساکت و بی صدا شد. فقط بلبل بود و درختان و گل ها و گیاهان.
بلبل با شادی به پرواز درآمد. از شاخه ای به شاخه ای پرید و آواز خواند اما هیچ کس آنجا نبود تا به او آفرین بگوید و از صدایش لذت ببرد. بلبل خیلی خوشحال بود. مدتی پرواز کرد و آواز خواند؛ اما همین که ساکت می شد، از سکوت باغ به وحشت می افتاد. باغ بدون وجود بقیه ی پرندگان خیلی ساکت و بی روح بود. بلبل کم کم دل تنگ شد و حوصله اش سر رفت. با خودش گفت: « کاش چنین آرزویی نکرده بودم. کاش پری آرزوها بیاید و همه چیز را به شکل اولش برگرداند!»
او فریاد زد: « آهای پری آرزوها کجایی؟ بیا من می خواهم که باغ مثل گذشته پر از سر و صدای پرنده ها بشود. اینجا فقط سکوت است و من این سکوت را دوست ندارم!»
پری آرزوها لبخند برلب، جلوی او ظاهر شد و چوبش را تکان داد. در یک چشم برهم زدن، تمام پرنده ها در باغ ظاهرشدند و به نغمه خوانی پرداختند.حیواناتی که در باغ رفت و آمد می کردند، به حرکت درآمدند.
باغبانی که به گل ها و گیاهان رسیدگی می کرد کارش را شروع کرد. بلبل روی شاخه ای نشست و به صدای باغ گوش داد.پرنده ها با شادمانی چهچه میزدند و نغمه خوانی می کردند. بلبل با خودش گفت: «غرور و حسادت باعث شده بود نتوانم به صدای دوستانم گوش کنم و از آوازشان لذت ببرم. حالا می فهمم که اشتباه می کردم. این باغ با صدای همه ی پرنده ها پر از شور و نشاط می شود و بدون آنها صفا ندارد.»
آن وقت او هم آواز خواند و صدای قشنگش در باغ پیچید و دل ها را شاد کرد.
@kodakane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تربیتی
۱۴ تا ۳۶ ماهگی ریشه بسیاری از مشکلات بزرگسالی در نحوه پرورش کودک بین این سنین است.
ریشه حسادت، وسواس، افسرگی عمیق، خساست، لجبازی، خشم انفجاری، کینه توزی، بدجنسی، شرم و خجالت ، شک، تمایل به اعتیاد، اضطراب.
در این سن کودک باید در آزادترین فرم خود باشد به شرط آسیب نزدن به خود و دیگران. آزاد آزاد آزاد باشد تا هر کاری خواست انجام دهد.
پدر و مادر باید محیطی راحت برایش فراهم کنند تا بتواند بسیار راحت به کشف محیط بپردازد.
#دکتر_هلاکویی
@kodakane