هدایت شده از دوره های قرآنی کودک و نوجوان
☑️ بدرالسادات طباطبایی، دختر علامه طباطبایی:
🔸پدر و مادرم علاقه زیادی به هم داشتند و در همه لحظات زندگی در کنار یکدیگر بودند، پدر نیز علاقه و اردات زیادی به مادر داشتند بهطوری که هیچ وقت حتی یکبار نیز ایشان را با اسم کوچک خطاب نکردند و میگفتند من اگر به جایی رسیدهام از زحمات و همراهی همسرم بوده است.
🔸علامه رفتارشان در خانه یک الگوست، من به یاد ندارم که ایشان حتی یک بار نیز در خانه با خشم و غضب و عصبانیتی برخورد کرده باشد.
🔸علامه همیشه ساعتهای خاصی را برای خانواده میگذاشتند و حتی در ساخت کاردستیهایهایمان نیز به ما کمک میکردند.
🔸سفارش و تأکید همیشگی پدر بر این بود که همیشه به یاد خدا باشید و او را در همه حال ناظر ببینید به یاد دارم زمانی که سن کمی داشتم یک بار از پدر پرسیدم اگر من کفشم را به امید خدا وسط حرم بگذارم و بروم کفشم همانجا میماند، پدر گفتند اگر مطمئن باشی که خداوند مراقب آنهاست حتما کفشهایت سرجایش خواهد بود، پدر این چنین توکل و ایمان به خداوند را به من که کودکی کم سن بودم یاد میداد.
___________
❇️کانال اختصاص علامه طباطبایی ره
@allame1001
https://eitaa.com/joinchat/2523988014C59c02fdb37
هدایت شده از کتابخانه صوتی
yek aye yek ghese 17.mp3
3.35M
🍀#یک_آیه_یک_قصه
قسمت 7⃣1⃣
📜سوره مبارکه کهف آیه ۱۰
🔹إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً🔹
✅مناسب برای گروه سنی
#کودک_و_نوجوان
🔹 تولید رادیو قرآن
با صدای استاد #مریم_نشیبا
👈قابل استفاده برای والدین و مرببان فرهنگی
@audio_ketab
هدایت شده از العبد آیت الله بهجت (ره)
#شکر_خدا
❇️آیت الله العظمی #بهجت:
اگر یک روز بر ما بگذرد که در آن کاری را که خداوند متعال راضی نیست،
انجام نداده باشیم شکر دارد.
✳️ @bahjat_alabd
هدایت شده از رساله امام خامنهای
‼️خمیازه کشیدن در نماز
🔷س 5087: آیا #خمیازه یا #آه_كشیدن در #نماز اشکال دارد؟
✅ج: صداهایی که بر اثر #سرفه و #عطسه و صاف کردن حنجره از انسان صادر میشود، حتی اگر حرف از آن تولید شود، نماز را باطل نمی کند.
#احکام_نماز #مبطلات_نماز
🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از ثانیه شمار ظهور
🔷احادیثی در باب توبه🔷
«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لَو عَمِلْتُمُ الخَطایا حتّی بَلَغَ الیَ السّماءِ ثُمَّ نَدِمتُم لَتابَ اللهُ عَلَیْكُم.
شما اگر آنقدر گناه کردهاید که تا به بلندی آسمان رسیده سپس از كردة خود پشیمان شدید خداوند توبة شما را میپذیرد.
(لئالیالاخبار، ج ١، ص ٣٦
«امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
ما مِن عَبدٍ أَذنَبَ ذَنباً فَنَدِمَ عَلَیهِ اِلاّ غَفَراللهُ لَهُ قَبلَ أَن یَستَغفِرَ.
هر بندهای که از گناهی که مرتکب شده پشیمان شود، پیش از آنکه استغفار کند خداوند گناهش را میآمرزد.
(جامع احادیث الشیعه، ج ١٤، ص ٣٣٨)
@porsemanmoshavere
🔹🔸🔹🔸
⇝
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
هدایت شده از دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
🌈 زرافه و آهو کوچولو🌈
آهو کوچولوی با مادر وپدرش توی یک جنگل بزرگ و زیبا زندگی می کردند این اهو کوچولوی قصه ما خیلی با هوش وزرنگ و شیطون بود و خیلی هم دوست داشت بدونه که توی جنگل حیوانات چکار می کنند وچی می خورند.
به خاطر همین اهو کوچولو از مادرش اجازه گرفت تا بره توی جنگل بگرده وببینه چه خبره مادر اهو کوچولو بهش گفت مواظب خودت باش و زیاد دور نشو اهو کوچولو گفت باشه مواظب هستم مامان جون.
اهو کوچولو شروع کرد به رفتن به داخل جنگل که اول یک خرگوش رو دید سلام کرد و گفت اقا خرگوش شما غذا چی می خورید خرگوش سلام کرد وگفت هویج و ریشه درخچه های که شیرین هستند رو می خورم خرگوش گفت: چطور مگه چرا این سوال رو می پرسی اهو کوچولو اهو کوچولو گفت می خوام بدونم غذا چی می خوری وبعد هم خداحافظی کرد از خرگوش وبه گردش خودش توی جنگل ادامه داد.
همین جوری که داشت می رفت طوطی رو دید که بالای درخت روی شاخه نشسته بود به طوطی سلام کرد وگفت شما غذا چی می خورین طوطی سلام کرد به اهو کوچولو وگفت ما میوه درختها و دانه ها رو می خوریم طوطی هم گفت چطور مگه چرا پرسیدی اهو کوچولو هم گفت که می خوام بدونم که حیوانات دیگه چی می خورند و خدا حافظی کرد و به راه خودش توی جنگل ادامه داد که به یک زرافه رسید و به زرافه سلام داد گفت شما غذا چی می خورین زرافه سلام کرد و گفت برگهای بالای درختها رو که تازه هستند می خوریم اهو کوچولو یک نگاه کرد به درخت وگفت من هم می خوام مثل تو اون برگی که روی درخت است رو بخورم زرافه گفت نمی تونی تو گردنت مثل من بلند ودراز نیست .اهو کوچولو شروع کرد به سعی کردن تا برگی که روی درخت بود را بخورد اما نمی تونست به خاطر همین ناراحت وخسته شد زرافه گفت دیدی نتونستی اهو کوچولو خیلی با ناراحتی گفت اره حق با تو بود زرافه گفت ناراحت نباش می خواهی اون برگ رو بخوری اهو کوچولو گفت اره زرافه سرش رو بلند کرد وبرگ رو از درخت کند وبه اهو کوچولو داد اهو کوچولو برگ رو گرفت واز زرافه تشکر کرد زرافه گفت که خدا هر حیوانی رو با خصوصیات خودش افریده اهو کوچولو حرف زرافه رو تایید کرد وگفت دیگه باید برم خونه بیش مادرم که نگران نشه از زرافه باز هم تشکر وخداحافظی کرد و به طرف خونه حرکت کرد وقتی خونه رسید تمام ماجرا رو که براش پیش اومده بود به مادرش گفت.مادر اهو کوچولو براش غذا اورد تا بخوره واهو کوچولو هم تشکر کرد وبعد از غذا اهو کوچولو رفت تا بازی کنه
نتیجه: جلوی استعداد وشورو شوق کودکانه ی کودکان خود را به هیچ عنوان نگیرید وبا دقت به پیشرفت انها کمک کنید.
#قصه_متنی
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲