eitaa logo
کلبه عاشقان صاحب الزمان رهنان 🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
42.1هزار ویدیو
502 فایل
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ 🕋عضویت در کانال🕋 👇👇👇 @kolpee
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ↯ ⬅️ وقایع روز هشتم 🚩 در روز هشتم محرم امام حسین علیه‌السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند بنابراین امام كلنگی برداشت و در پشت خیمه‌ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله زمین را كَند آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشک‌ها را پر كردند سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیدالله بن زیاد رسید پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه به من خبر رسیده كه حسین چاه می‌‏كَند و آب بدست می‌‏آورد! به محض اینكه این نامه به تو رسید بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین و یارانش سخت بگیر عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود در این روز یزید بن حصین همدانی از امام علیه‌السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان می‌پنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته‌ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن می‌نوشند از آنان مضایقه می‌‏كنی؟ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی من می‌دانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است من در لحظات حساسی قرار گرفته‌ام و نمی‌دانم باید چه كنم! آیا حكومت ری را رها كنم حكومتی كه در اشتیاقش می‌سوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد در حالیكه می‌‏دانم كیفر این كار آتش است! ای مرد همدانی حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمی‌بینم كه بتوانم از آن گذشت كنم یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه‌السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند امام علیه‌السلام مردی از یاران خود را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند شب هنگام امام حسین علیه‌السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند امام حسین علیه‌السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود عباس و فرزندش علی اكبر را نزد خود نگاه داشت عمر بن سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه‌السلام كه فرمود: آیا می‌خواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد یک بار گفت: می‌ترسم خانه‌ام را خراب كنند امام علیه‌السلام فرمود: من خانه‌ات را می‌‏سازم ابن سعد گفت: می‌ترسم اموال و املاكم را بگیرند امام فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد از اموالی كه در حجاز دارم عمر بن سعد گفت: من در كوفه بر جان افراد خانواده‌ام از خشم ابن زیاد بیمناكم و می‌‏ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی‌گردد از جای برخاست در حالی كه می‌فرمود: تو را چه می‌شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد به خدا سوگند من می‌دانم كه از گندم عراق نخواهی خورد ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است پس از این ماجرا عمر بن سعد نامه‌ای به عبیدالله نوشت و ضمن آن پیشنهاد كرد كه حسین علیه‌السلام را رها كنند چرا كه خودش گفته است كه یا به حجاز برمی‌گردم یا به مملكت دیگری می‌روم عبیدالله در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند شمر بن ذی الجوشن سخت برآشفت و نگذاشت عبیدالله با پیشنهاد عمر بن سعد مؤافقت كند ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍منابع: ↲کشف الغمه، جلد۲، صفحه۴۷ ↲بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۸ ↲ارشادالقلوب، جلد۲، صفحه۸۲ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ 🍃🖤عضویت در کانال 👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌ @kolpee 🖤🖤🖤🖤🖤
🗓 ↯ در ظهر عـاشـ🚩ـورا چه گذشت 2⃣ ⬅️ اتمام حجت امام حسین علیه‌السلام بر اسب رسول خدا که مرتجز نام داشت سوار شد و با صدای بلند در مورد معرفی خود چنین فرمود: مردم به سخنم گوش بدهید و عجله نکنید تا آنچه را حق است به شما بگویم و راه عذر را بر شما ببندم در نسب من بنگرید من کیستم؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموی من نیست؟ آیا جعفر که با دوبال در بهشت پرواز می‌کند عموی من نیست؟ آیا فرمایش رسول خدا در مورد من و برادرم به شما نرسیده که فرمود این دو سید و آقای جوانان بهشتند؟ پس چرا آماده ریختن خون من شده‌اید؟ در این موقع شمر گفت: بخدا نمی‌فهمم چه می‌گویی حبیب در پاسخ گفت: راست گفتی زیرا خداوند قلبت را مهر کرده و سخن حق را نمی‌فهمی! در این هنگام امام حسین علیه‌السلام فرمود: وای بر شما! آیا کسی از شما را کشته‌ام که خونش را از من طلب می‌کنید؟!! یا مالی از شما برده‌ام یا کسی را مجروح کرده‌ام که در مقام تقاص و قصاص من بر آمده‌اید؟ سپس فریاد زد: ای شیث، ای حجار و ای قیس و ای یزید! مگر برای من نامه ننوشتید که میوه‌های ما به ثمر رسیده و اگر بیائی سپاه آماده در خدمت تو هست! جمعیت که جوابی برای سخنان امام نداشتند چون در اینکه او پسر پیغمبر و بی‌گناه هست شکی نداشتند فلذا سکوت کردند و فقط قیس ابن اشعث که به حیله‌گری معروف بود گفت: خوب چرا تسلیم حکم یزید نمی‌شوی که به آنچه می‌خواهی برسی و آرزویت برآورده بشود امام در جوابش فرمود: نه بخدا مانند اشخاص خوار و ذلیل دست در دست شما نمی‌گذارم و مانند برده هم فرار نمی‌کنم بلکه با شهامت و شهادت در برابر ظلم و ستم ایستادگی می‌کنم و شهادت را بر تسلیم و خفت فرار ترجیح می‌دهم به خدا سوگند بعد از این زندگی درازی نخواهید داشت و مانند میله وسط سنگ آسیا دائم در نگرانی و اضطراب به سر می‌برید حالا ابتدا با همفکران خود مشورت کنید و اگر توجیه نشدید آنگاه قصد کشتن مرا بکنید و مهلت ندهید که من بر خدای جهانیان توکل جسته‌ام و هیچ چیز خارج از قدرت او نیست بعد از سخنان امام حسین علیه‌السلام بر خلاف انتظار سپاهیان کوفه اولین فرمانده‌شان حر بن یزید ریاحی به امام حسین پیوست و حالت تزلزلی در سپاه کفر ایجاد شد که باعث ترس عمر سعد شد و ترسید که اگر بیشتر تعلل کند سپاهش متلاشی گردد به همین خاطر پرچم به دست گرفت و اولین تیر را به سمت سپاه امام حسین علیه‌السلام رها کرد و گفت: گواهی دهید نزد امیر که اولین تیر را من به سوی حسین پرتاب کردم ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: ↲اعیان الشیعه، جلد۱، صفحه۶۰۲ ↲ابصارالعین، صفحه۱۱ ↲نفس المهموم، صفحه۲۳۶ ↲ارشاد مفید، صفحه۲۳۵ ↲ ادامه دارد ... °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ https://eitaa.com/joinchat/841089202Cf096f8f383 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🖤𖣔༅═┅─ هیئت فاطمیون ایران