فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیست این سقفِ بلندِ سادهی بسیار نقش
زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست
#حافظ
سبحان الله...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح است🕊🌼
بيا تا كه غزل ساز تو باشم
مست مى آن 🕊🌼
نرگس شيراز تو باشم
برخيز تو اى
مطلع اشعار شبانه🕊🌼
تا وقت سحر نقطهٔ آغاز تو باشم
#حافظ
ســ🥰✋ـلام
صبحتـون بخیـرو شـادی🕊🌼
امرزتـون سراسر عشق و محبت
الهی 🌼🕊🌼🕊🌼🕊🕊
راه تقویت ارتباط با امام زمان(عج):
گرت هواست که معشوق نگسلد پيوند/
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
#حافظ
اگر دوست داريد پیوندتان با آقا امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) پابرجا باشد يک طرف رشتهای که بين شما و بين وجود مقدس ولی عصر ارواحنا فداه برقرار می شود دست شماست و يک طرفش دست آقاست؛ اگر می خواهيد ايشان رها نکنند شما رها نکنید؛ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ؛ تا ياد من هستيد من هم ياد شما هستم.
فاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ فقط مختص به خدا نيست؛
ياد امام زمان هم باعث اين میشود که ايشان ياد شما باشند؛
إنَّ ذِكرَنا مِن ذِكرِ الله؛
اين گوی و اين ميدان...
- آیت الله مصباح یزدی( ره) ٫۱۰٫۱۸ ۱۳۹۳
#امام_زمان 🖤
#اربعین 🏴
🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی اتفاقات ناخوشایندی را تجربه کردیم
که از آنها وحشت داشتیم، اما در باطن آنها، برکات و خیرهای زیادی پنهان بودند.
چه بسیار خطر ها و بلاهایی
که هر روز ما را تهدید میکند
اما خداوند بدون اینکه ما متوجه شویم آنها را از ما دور میکند.
درست مانند یک مادر مهربان،
گاهی ندادن های خداوند هم از همین دست ندادن های مادرانه است.
نمیدهد چون میداند، برایمان ضرر دارد، نمیدهد چون ما را فقط به اندازه دنیا کوچک و محدود نمیبیند، او به گونه ای زندگیمان را هدایت میکند که در آخر کشتی زندگیمان در آغوش خودش پهلو بگیرد.
او بهترین نگهبان، بهترین وکیل و بهترین پناهگاه است
💌هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
💚ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
#حافظ
💌مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿١٣﴾
🌺🌿شما را چه شده که [ربوبیت خدا را نفی کرده و در نتیجه از بندگی اش دست برداشته و] به عظمت و بزرگی خدا امید ندارید؟
سوره نوح🌿
#مرجانضمیری
#آرامش_با_قرآن
#اسرار_الهی_آرامش
🍃🌹عضویت در کانال
👇👇👇
@kolpee
==== 🍃🌹🌸🍃
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اِی پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
دایم گل این بُستان شاداب نمی ماند
دریاب ضَعیفان را در وقت توانایی
دیشب گلهء زلفش با باد همیکردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد بادِ صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف اِی دل تا باد نپیمایی
مُشتاقی و مَهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایابِ شکیبایی
یارَب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رُخساره به کس نَنمود آن شاهد هر جایی
ساقی چمن گُل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کُن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
وای یاد تواُم مُونس در گوشهء تنهایی
در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حُکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کُفر است در این مذهب خود بینی و خود رایی
زین دایرهء مینا خونین جگرم می دِه
تا حَل کنم این مشکل در ساغر مینایی
#حافظ شب هجران شد بوی خوش وَصل آمد
شادیت مُبارک باد اِی عاشق شیدایی
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃=====
https://eitaa.com/joinchat/1613365443C1d9b85f519
: #منتخب
روی بنمای و وجود ِ خودم از یاد ببر
خرمن ِ سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان ِ بلا
گو بیا سیل ِ غم و خانه ز بنیاد ببر
زلف ِ چون عنبر ِ خامَش که ببوید؟ هیهات!
ای دل ِ خام طمع! این سخن از یاد ببر
سینه گو شعلهی آتشکدهی فارس بکُش
دیده گو آب ِ رخ ِ دجلهی بغداد ببر
دولت ِ پیر ِ مغان باد که باقی سهل است
دیگری گو برو و نام ِ من از یاد ببر
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت ِ استاد ببر
روز ِ مرگم نفسی وعدهی دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
دوش میگفت به مژگان ِ درازت بکُشم
یا رب! از خاطرش اندیشهی بیداد ببر
حافظ! اندیشه کن از نازکی ِ خاطر ِ یار
برو از درگهش این ناله و فریاد ببر
حافظ غزل 250
#حافظ، غزل شمارهٔ ۶۶
بنال بلبل! اگر با مَنَت سرِ ياریست
که ما دو عاشقِ زاريم و کارِ ما زاریست
در آن زمين که نسيمی وزد ز طُرّۀ دوست
چه جایِ دَم زدنِ نافههایِ تاتاریست؟
بيار باده که رنگين کنيم جامۀ زرق
که مستِ جامِ غروريم و نامْ هشياریست
خيالِ زلفِ تو پختن نه کارِ هر خامی ست
که زيرِ سلسله رفتن طريقِ عيّاریست
لطيفهایست نهانی که عشق از او خيزد
که نامِ آن نه لبِ لعل و خطِّ زنگاریست
جمالِ شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در اين کار و بارِ دلداریست
قلندرانِ حقيقت به نيم جو نخرند
قبایِ اطلس آن کس که از هنر عاریست
بر آستانِ تو مشکل توان رسيد آری
عروج بر فلکِ سروری به دشواریست
سَحَر کرشمۀ چشمت به خواب میديدم
زِهی مراتبِ خوابی که بِهْ ز بيداریست!
دلش به ناله ميازار و ختم کن حافظ!
که رستگاریِ جاويد در کم آزاریست
: : 🌿🎻❀͟͢گروه سیماـَٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٓٓؔٛٚؔـ͟❀͟͢ـَٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٓٓؔٛٚؔـٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٖٖٖٖٖٖٖٖبیناོ❥ٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰོٖٖٖٖٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖ۟۟۟۟۟ؒ͜͝◎ٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰ۪۪۪ٜ۪۪ٜٖٖٖٖ͜͡❖ٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰོٖٖٖٖٖٖٖـٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٖٖٖٖـ
♥️🖤✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح
باشد که چو خورشید درخشان به درآیی
چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت
کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی...
#حافظ
🌸آنانكه خوبند
🍂هـمیشـه سبـزنـد
🌸و آنانكه بزرگی ومحبت
🍂درقلبشون جـاریست
🌸همیشه به یـاد می مانند
🍂بزرگیتون مستدام
🌸صبحتون پراز
🍂نغمه های عاشقانه پاییزی
👇👇👇
🥗🥘🌮🌭🍳🍢🍽🧂
.https://eitaa.com/joinchat/243466433Ce42b73046d
گروه فوت وفن آشپزی فاطمیون 👌
**┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈
#حکایت
#داستانک
روایتی هست که میگویند:
خواجه شمسالدین محمد؛ شاگرد نانوایی بود. عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبارو بنام شاخ نبات.
در کنار نانوایی مکتبخانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده میشد و شمسالدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش میداد. تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج میکنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد!"
100 درهم، پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمیآمد که بتوانند این پول را فراهم کنند.
عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا و ثروتمندی بود به همسری گزینند .
در بین خواستگاران خواجه شمسالدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند.
او کار خود را بیشتر کرد و شبها نیز به مسجد میرفت و راز و نیاز میکرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند.
شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که از این لحظه خواجه شمسالدین شوهر من است.
شمسالدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد.
اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمسالدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شدهام، نمیتوانم این کار را انجام دهم
اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت بنوش، خواجه شمسالدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنوش، نوشید، گفتند: حال چه میبینی؟
گفت: حس میکنم از آینده باخبرم و گفتند : باز هم بنوش، نوشید، گفتند: چه میبینی؟ گفت :حس میکنم قرآن را از برم؛ و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آیندهی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت!
تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد؛ و شاه لقب #لسان_الغیب و #حافظ را به او داد.
(لسانالغیب چون از آینده مردم میگفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود)
تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما...
حافظ او را نخواست و گفت: زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمیخورد...
تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🕋عضویت در کانال🕋
👇👇👇
@kolpee
وقتی از مایکل شوماخر قهرمان هفت دوره از مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک جهان
رمز موفقیتش را پرسیدند
او در جواب فقط یک جمله گفت:
«تنها رمز موفقیت من این است
زمانی که دیگران ترمز می گیرند من گاز می دهم!»
مطالعه کن وقتی که دیگران خوابند .
تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند.
خود را اماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند.
شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند.
کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردنند.
صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردنند.
گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردنند.
لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند .
پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردنند.
و به خاطر داشته باش که موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن !!
♥️خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست
مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسيم گل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافه بر دل مسکين من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نسيم وصال
خطا نگر که دل اميد در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
#حافظ............................................🍃🌺🍃
📚 هفت دلیل «یوسا» برای کتاب خوانی
او در سخنرانی اخیر خود در دانشگاه «د لا سالی» فیلیپین که به او مدرک دکترای افتخاری اعطا کرد، هفت دلیل زیر را برای کتابخوانی ارائه کرد:
۱. کتابهای خوب، بلندپروازی انسان را تحریک میکنند. یادگیری سواد خواندن مهمترین اتفاق زندگی من بود و حرفه داستانگویی من هم زاده همین مهارت است. هیچ دلیل مشهودی برای به سرانجان رساندن یک رمان خوب وجود ندارد، اما ادبیات همیشه تاثیر خودش را روی خواننده میگذارد؛ این شاید به شکل یک حس رضایتمندی باشد و یا تغییر به سمت خوبیها. هر حسی که باشد، زندگی آدمها با مطالعه کتاب غنی میشود.
۲. ما با خواندن کتابهای خوب، در پنهانیترین وجوه شخصیت انسانیمان به حس نزدیکی با یک فرهنگ میرسیم. خواندن، همانطور که غرایز، شور و احساسات، رفتارهایمان را تعریف میکنند، مطالعه روانشناسی ما را غنا میبخشد.
۳. ادبیات بهترین سلاح در مقابل تعصب است. به نظر من کتابهای خوب، بهترین دفاع در برابر عقاید تحریفشده مردمِ زبانها، باورها و رسوم مختلف است. با وجود تمام این تفاوتها، آنچه مشترکا بین همه زنان و مردان با پیشینه مختلف حکم میراند، از همه چیز مهمتر است؛ چون همه ما انسانیم و همه ما از سوی مشکلات و موانع مشابه به چالش کشیده میشویم؛ مشکلاتی که باید برای زنده ماندن و زندگی کردن بر آنها غلبه کنیم.
۴. ادبیات دشمن طبیعی همه دیکتاتوریهاست. ادبیات نارضایتی را در جهان رشد میدهد و خواندن حس امید و آرزوی داشتن جامعهای بهتر را در درون شهروندان به وجود میآورد؛ جایی که مردم بتوانند رویاهای خود را آزادانه دنبال کنند. وقتی یک نفر مطالعه میکند، رویکردی انتقادی پیدا میکند تا واقعیت را به دنیای کتابها نزدیک کند. ادبیات میل درونی برای تغییر دادن و ایستادن مقابل سلطه را که از گهواره تا گور سعی در کنترل ما دارد، بیدار میکند.
کتاب خوب خواندن راهی برای مجهز شدن در بحبوحه اعتقادات و روبهرو شدن با هرچه نادرستی در جهانی است که در آن زندگی میکنیم. راهی که از آن طریق بتوانیم در جهت تغییر جهان بکوشیم و آن را به دنیای تخیلاتی که با وجود کاستیها و محدودیتهایمان خلق کردهایم، نزدیک کنیم.
۵. مطالعه بهترین نوع سرگرمی است. حتی وقتی کلمات با هم ترکیب میشوند، رنگ و بویی جادویی به خود میگیرند و دریچهای میشوند برای زندگی کردن تجربیات دیگر...
۶. خواندن شالوده تربیت کردن انسانهای آزاد است. در جوامع آزاد، مفهومی وجود دارد مبنی بر این که مطالعه یک سرگرمی و لذت است که میشود آن را از تجربه کلی زندگی افراد حذف کرد. به نظر من این اشتباه بزرگی است؛ نبود آزادی در ابعاد مادی، روحی و فرهنگی، زندگی افراد و کل جامعه را از هم میپاشاند. من فکر میکنم کتابهای خوب امید به تغییر زندگی و این را که جوامع روزی به تمام این محدودیتها غلبه میکنند و جوامعی عادلانهتر به وجود میآیند، ارتقا میبخشد. جوامعی به وجود میآیند که به دنیاهای تخیلی ما نزدیکتر هستند. اشیاء واقعی از درون کتابهای خوب سربرمیآورند و رنگ و بوی واقعیت به خود میگیرند.
۷. مطالعه کتابهای خوب آدمهای بهتری از ما میسازد. ما باید فرزندانمان را قانع کنیم که خواندن مسلما لذتی خارقالعاده است اما در عین حال بهترین راه برای بهتر شدن. مطالعه راهی است برای آمادگی بیشتر در مواجهه با چالشهایی که در تمام طول عمر ما حضور دارند.
«ماریو بارگاس یوسا» متولد ۱۹۳۶، از مطرحترین