⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
وقتی #متـــــولد می شـــویم دَر
گوشمان اذان می گویند وقتی از
#دنـــیا میرویم بر پیکرمان نماز
میخوانند اذان روزِ تــــولدمان را
برای نماز روزِ وفاتمان می گویند!
#زندگی تعبیر کوتاهی است میانِ
آن اذان تا آن نـــــماز اخـتیار هیچ
ڪدامشان را نداریـــم.
خـــــوشا به حال آنانڪه بجای دل
بستن به زمان به «صاحب الزمان»
دل می بنـــدند.
#قیامت_نزدیکه_مرگ_نزدیکتر
#خاطره
شهید آقا سید علی اندرز گو
سال 42 که منزل امام در قم محاصره بود،😔 بازاری های تهران توسط اندرزگو برای امام #پول فرستاده بودند.
او به شکل یک درویش و با یک کشکول، «هو یا حق گویان» به سمت منزل امام رفت. یکی از مأمورین گفت: «اوهوی! کجا؟»😒
اما مأمور دیگر جواب داد: «چه کارش داری؟ شاید رفت و سید پنج ریال هم به او صدقه داد.»😁
با همین کلک ساده😁😁داخل بیت، خدمت امام رفت و بدون این که مأموران متوجه بشوند،
کشکول را همان جا جلوی امام خالی کرد و از در دیگر، بیرون آمد.😁😁
امام پس از این که خبر #شهادت ایشان را شنیدند، گفتند: «شهادتش سنگین است... اگر ده نفر مثل آسید علی داشتیم، #دنیا را می توانستیم زیر سلطه ی اسلام ببریم.»
یاد شهدا باصلوات🌺
ڪوچہهاۍشھرانگاربرایش #کانالکمیل بود... 👇🏻
بلھ؛
شھیدابراهیمهادۍ!
انگارمرڪزکنترلدلهابود؛
هممدارس!
همدانشگاه!
همفضاۍمجازی!
مراقبدلهاۍدخترانوپسرانےبود؛
ڪہدر #دنیآ خطرلغزشو #غفلت،
تھدیدشـانمیڪرد!
#ایثارش را دیدم؛
ازڪمکارۍامشرمندهشدم..😓
خیلےزیباستجملھات،
بھ فڪر"مثلشھدامُردن"
نبـاش!
بھ "فڪرمثلشھدا زندگےڪردن"باش..
#شھیدابراهیمهادۍ❤️