eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
5.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
•°♥🖇📿✿' همیشہ‌کاری‌کن‌کہ‌اگہ‌ تورودید خوشش‌بیادنہ‌مردم...:)! 💔' •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
•°♥🖇📿✿' همیشہ‌کاری‌کن‌کہ‌اگہ‌#خدا تورودید خوشش‌بیادنہ‌مردم...:)! #شھیدابراهیم‌هادۍ💔' •°•علـمـدارک
[•🌱•] دا‌ش‌ابرام،بگوشبیھت‌شدم؟! عوض‌شدم،پیشرفت‌کردم؟! یاهنوزدرجامیزنم... شماکہ‌اونوری ببین‌ازم‌راضین‌یانہ..(:💔 - 🌱'
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
(:
♥🍃 🍃 • • ●|💚روایتۍازطُ💚|● • • به اقرار تمام دوستانش در اوج تواضع بود. با آن بدن قوی اما هیچ کس از ابراهیم غرور و تکبر ندید. بارها دیده بودیم که برای حل مشکل یک فرد ناشناس، چقدر وقت می‌گذاشت. یک پیرمرد در محله ابراهیم بود که وضع مالی خوبی نداشت. ابراهیم برای کمک، از او جنس می‌خرید.وقتی دید چند وقتی پیدایش نیست، کل محل را گشت تا پیدایش کرد و مرتب به او کمک می‌کرد. آری این نصیحت لقمان در قرآن خیلی حرف‌ها دارد.«(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و با تکبر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.» [لقمان،۱۸] 📚' 💛' 🌿' •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
‌Γ🔗♥📿!
♥🍃 🍃 • • ●|💚روایتـےازطُ💚|● • • در عملیات فتح المبین، ابراهیم و گردان همراه با او، قصد داشتند از رو به رو به مقر توپخانه عراق حمله کنند. اما آن شب در بیابان گم شدند!شاید ابراهیم خیلی از این ماجرا ناراحت شد. او مسئول اطلاعات بود و دوست داشت راه را سریع پیدا کند و از همان مسیر به دشمن هجوم برد، اما خدا تقدیر دیگری داشت! آنها در بیابان گم شدند و پس از توسل،. راه را پیدا کردند و از پشت، به مقر دشمن حمله کردند و با کمترین تلفات، توپخانه دشمن را گرفتند. آنجا فهمیدند که اگر از مسیر اصلی آمده بودند، با سنگر ها و صد ها نیروی آماده دشمن رو به رو می شدند و تلفات سنگین می‌دادند و معلوم نبود چه سر نوشتی خواهند داشت. اما این آیه، امید بخش مسیر زندگی است. اهل قرآن هیچکدام از ناملایمات زندگی برایشان سخت نیست. زیرا می دانند که شاید خیرشان در همان مشکلات است. خداوند می فرماید :كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ:جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد. در حالی که برایتان نا خوشایند است. چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی‌دانید. (بقره/216) 📚 💛 •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
♥:)
♥🍃 🍃 • • ●|💚روایتےا‌‌زطُ💚|● • • اخرهای سال ۹۸ بود مشکلات مالی زیادی داشتیم بابام تا قبل ازاین وضع مالیش خیلی خوب بود ورشکست کرد نزدیک ب ۷سال بود ک بدهکار بودیم وضع روز ب روز بدتر میشد خودمم لیسانس و بیکار چهارسال بود درسم تمام بود ولی کار نبود یک شب خیلی حالم گرفته بود فشار زیادی رومون بود گوشیم تو دستم بود و پروفایل مخاطبهام را نگاه میکردم یکی از مخاطبهام همیشه عکس ی شهیدی رو. گوشیش بود نگاش کردم بعد براش پی دادم این شهید اسمش چیه گفت شهید ابراهیم هادی بعد شروع کرد از خوبیهای ابراهیم گفتن ولی من فقط خواننده بودم توجه زیادی ب حرفهاش نکردم فقط ی بار دیگه نگاه عکسش کردم گفتم نمیدونم کی هستی این داره از خوبیهات میگه اگر شهید خدا هستی مشکل منو حل کن گذشت بعد از یک هفته خانم دوسته بابام بهم زنگ زد گفت خابت را دیدم گفتم چ خوابی؟ گفت تو ی سرزمینی بودی خیلی مردم تو صف وایساده بودن باید از روی. ی پل رد میشدن تو هم توصف بودی ولی بی تاب بود میگفتی نمیتونم پل باریکه ی دفعه ی اقایی ریش بلند با لباس جنگی اومد صدات زد دست را بالا بردی گفت بیا رد شو گفتی نمیتونم میترسم گفت من شهید خدام کمکت میکنم ( این جمله شهید خدام را دقیقا من بهش گفتم اگر شهید خدایی کمکم کن تو خواب اون خانم همینو تکرار کرده بود) از پل ردم کرده بود خانمه ک ادرس میداد ادرس شهید ابراهیم بود من بهش گفتم این همون شهیدیه ک من ازش کمک خواستم خانمه گفت من نمیشناسمش عکسش بفرست برام فرستادم زد زیر گریه گفت همین بود اینجا آشنایی منو ابراهیم شروع شد.و..مشکل ۷ سال بدهکاری و فقر ما داخل ۶ ماه حل شد..:) 💛' 🌿' •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
شـــــماهــم‌دعوتید😻♥ . سالـروزتولددوست‌آسمانےمن 💛:)' . باحضوروسخنـرانی‌سرکارخانم هــادی﴿خـواهرشھید🌱'﴾ . زمــان:سـہ‌شنبہ³¹فـروردیــن‌ ساعت: 21:30🎈' . درجلسھ‌مجـازی‌بہ‌نشانی‌زیر👀' http://B2n.ir/Avini :)
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
[•~♥~•]
♥🍃 • • ●|💚روایتــےازطُ 💚|● • • آخر‌آذرماه‌بـود،‌با‌ابـراهیم‌برگشـتیم‌تھران، در‌عین‌خستگۍ‌‌خیلۍ‌خوشحال‌بود.. مۍ‌گفت:‌هیچ‌شھیدی‌یا‌مجروحۍ‌در‌منطقہ‌ دشمن‌نبـود،‌هرچہ‌بود‌آوردیـم،‌بعد‌گفـت:‌ امشب‌چقدر‌چشم‌هاۍ‌منتـظر‌را‌خوشحال‌ کردیم‌مادر‌هرکدام‌از‌این‌شھداسر‌قبرفرزندش‌ برود،‌ثوابش‌برای‌ما‌هم‌هست،‌من‌بلافاصلہ‌از‌ موقعیت‌‌استفاده‌‌کردموگفتم:‌آقاابرام‌پس‌چرا‌ خود دعا‌مۍ‌کنۍ‌کہ‌گمنـام‌باشۍ..؟منتظر‌این‌سوال‌نبود،‌لحظہ‌اۍ‌سڪوت‌کرد‌و‌ گفت:‌من‌مادرم‌رو‌آماده‌کردم،‌گفتم‌منتظر‌من نباشہ،‌حتۍ‌گفتم‌دعا‌کنہ‌کہ‌گمـنام‌شھید‌بشم! ولۍ‌‌باز‌جوابۍ‌بہ‌مۍ‌خواستم‌نگفت..:)🌿 💛 🌿' •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
♥🍃 🍃 • • ●|💚روایتـےازطُ💚|● • • ."قراربود صبح زود باهم به جایی برویم. می دانستم کار مهمی دارد.اما ابراهیم از من خواست به منزل یکی از سادات محل برویم.تا ظهروقت ما گرفته شد .نمی دانستم چرا ابراهیم به این پیرمرد سیدالتماس می کند !ماجرا از این قرار بود که پسر او،سیگار کشیده بود وپدر او را از خانه بیرون کرده بود.حالاابراهیم آمده بود تا خانواده مومن را آشتی دهد.سرنجام توانست .دل پدر را نرم کند. او برای تمام مردم محل اینگونه بود.یاد کلام نورانی خدای ابراهیم افتادم:واخفض جناحک للمومنین.پروبال {عطوفت} خود را برای مومنین فرود آر. (حجرات /۸۸) 📚' 💛' 🌿' •°•علـمـدارکـمـیـل•°• ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝
♥🍃 • • 💚|●روایتـےازطُ●|💚 • • دیده باز بر روی مسائل مختلف داشت . ابراهیم گاهی وقت ها که دوستان متاهل خود را می دید ، مانند یک مشاور دانا با آنان حرف می زد .توصیه می کرد در رفتار خود دقت کنید . جنگ و جدال نکنید ، تا آن جایی که توان دارید گذشت کنید و برای برطرف کردن مشکلات ، از خدا کمک بگیرید . وَ عَاشِروهُنَّ بِالمَعرُوفِ فَإِن كرِهتُمُوهُنَّ و با زنان ، به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آن ها ، کراهت داشتید،سریع تصمیم جدایی نگیرید. (سوره‌نساء/۱۹) 📚' 💛' 🌿' ⸤ Eitaa.com/komeil3
♥🍃 • • ●|💚روایتــےاز‌طُ💚|● • • "یکی از دوستانش موهای زیبا و خوش حالتی داشت. همیشه از موهایش در جمع تعریف می کرد.یک بار ابراهیم آهسته به او گفت: نعمتی که خداوند به تو داده به رخ دیگران نکش.ابراهیم می دانست تمام آنچه داریم نظیر فرزند واموال وزیبایی و…وسیله آزمایش است وخوشا به حال کسی که از این آزمایش سربلند بیرون بیاید. وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ "وبدانید اموال وفرزندان شما،وسیله آزمایش است.و(برای کسانی که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمی نزد خداست . "(انفال/۲۸)" 📚' 💛' 🌿' ⸤ Eitaa.com/komeil3
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
#استورے🎞🎈'
⸤💙🖇⸣ • . ابراهیـم‌مـےگفت: قبل‌ازاینکـھ‌آدم‌محتـٰاج‌بـھ‌شماروبیاندازد ودستـش‌رادرازکند، شمـٰامشکلش‌رابرطرف‌کنید :)! . 🌿' ⸤ Eitaa.com/komeil3
【علمداࢪکُمیل🇮🇷】
♥'!
🍃♥ • • ●|💜روایتـےازطُ💜|● • • بعد از ابراهیم حال و روز خودم را نمی فهمیدم ابراهیم همه ی زندگی من بود خیلی به او بودیم او نه تنها یک برادر،که مربی ما نیز بود بارها با من در مورد حجاب صحبت می کرد و میگفت: چادر یادگار حضرت زهرا (س) است،ایمان یک زن، وقتی کامل می شود که حجاب را کامل رعایت کندو... وقتی می خواستیم از خانه بیرون برویم یا به مهمانی دعوت داشتیم به ما، در مورد نحوه برخورد با نامحرم توصیه می کرد و...اما هیچگاه امرو نهی نمی کرد! ابراهیم اصول تربیتی را در نصیحت کردن رعایت می نمود در مورد نماز هم بارها دیده بودم که با شوخی و خنده، ما را برای نماز صبح صدا می زد و می گفت:«نماز،فقط اول وقت و جماعت» 💛 📚 🙂🎈 ⸤ Eitaa.com/komeil3