هدایت شده از خادمین امام حسنی
┈┅ا✾﷽✾ا┅┈
⭕️ سفرنامه اربعین ١٤٠٣
شماره: 1⃣
ما قمی ها ، هیچ جاذبه گردشگری جدی و مهمی در شهرمان نداریم ؛
آب و هوای خوب هم نداریم که بماند ، آب هوایمان خود عامل دفع انسان هاست ؛
اما شهرمان پر است از مهاجرانی که طی سالیان دراز از سرتاسر ایران به این شهر عزیز آمده اند !!
و خب پر واضح است که چرا ؛
حسنِ همجواریِ با مضجعِ مقدسِ دخترِ حضرتِ موسی بن جعفر علیهالسلام ، فاطمه معصومه سلام الله علیها .
ما قمی ها ، نه فقط شهرمان را ، که زندگی خود را با تمام جزئیات ، تحت فیضِ دائمِ سایهِ سارِ رحمتِ بانویِ کرامت میدانیم ؛ اصلا برای همین است که هر اتفاق مهمی در زندگی هایمان رخ دهد ، اعم از ازدواج و لنگ شدن کار و امتحان و خرید خانه و هرچیز دیگری ، به حرم میرویم .
ما قمی ها ، نه تنها زندگیمان ، که مرگمان نیز ، به حرم سیدة معصومه سلام الله علیها ختم میشود و جنازه ما را به دوش میکشند و در اطراف ضریح مقدس بانویی که در یک عمر همسایگی میت ، حسن همجواری را برایش تمام کرده بود میگردانند ، که در عقبا نیز او را شفاعت کند .
همه دوستانم را سوار اتوبوس کردم و با نگاهی که هر آن ممکن بود اشک از آن سرازیر شود به اتوبوس حاملشان خیره شدم ؛ نباید گریه میکردم ؛ نمیخواستم دیگران گریه ام را ببینند ؛ دیروز و سه روز قبل هم دو گروه دیگر از رفقایم را که به سمت عراق میرفتند بدرقه کردم .
دلم شکست ، محزون و مغموم و مهموم ، در تاریکی شب به زیارت بیبی و تاج سرم ، فاطمه معصومه رفتم ...
بانوی من !!
در کرور کرور زائران جدت ، برای یک عاصیِ طاغیِ غافل جای نیست ؟!
تو را به زینب کبری قسم ...
📝 نویسنده: خادم الشهداء امام حسنی
١٤٠٣/٠٥/٢٨
#فراغ
#وداع
#دوری_دوستی
#سنگر_فرهنگی 🪖
#خادمین_امام_حسنی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
کمیته خادم الشهداء ناحیه امام حسن مجتبی علیه السلام