eitaa logo
کوچه شهدا✔️
113.4هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
7 فایل
🔷 امام خامنه ای: ‌‌امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست✔️ شهید زندگی کنی شهید میمیری🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ▫️دختر بَدر الدُجی امشب سه جا دارد عزا گاه میگوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا ▪️ایام سوگواری رسول اکرم(ص)، امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) تسلیت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_هفتم از زیر آینه قرآن ردش کردم . خداحافظی کرد ، رفت کلی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 از آن آدم هایی نبود که خیلی اسم امام زمان (عج)را بیاورد ، ولی در مأموریت آخر قشنگ می نوشت : « واقعا اینجا حضور دارن! همون طور که امام حسین (ع) شب عاشورا دستشون رو گرفتن و جایگاه یارانشون رو نشون دادن ، اینجاهم واقعا همون جور .. اینجا تازه میتونی حضورشون رو پررنگ تر حس کنی! » 😢 در کل ۲۹ روزی که در منطقه بودم ، سه بار زنگ زد . آنجا اینترنت نداشتم ، ارتباط تلگرامی مان هم قطع شد ، خیلی محترمانه و مؤدبانه صحبت می کرد و مشخص بود کسی پهلویش ایستاده که راحت نبود.. هیچ وقت این قدر مؤدب ندیده بودمش😔 گاهی که دلم تنگ می شد ، دوباره به پیام هایش نگاه می کردم.. می دیدم آن موقع به من همه چیز را گفته ، ولی گیرایی من ضعیف بوده و فهوای کلامش را نگرفته ام . . از این واضح تر نمی توانست بنویسد : _قبل از اینکه من شهید بشم ، خدا به تو صبر و تحمل میده ! _مطمئنم تو و امیرحسین سپرده شدین دست یکی دیگه !😇 سفرم افتاده بود در ایام محرم . خیلی سخت گذشت 😢 از طرفی بلاتکلیف بودم که چرا این قدر امروز و فردا می کند .. از طرفی هم هیچ کدام از مراسم آنجا به دلم نمی چسبید.. سال های قبل با محمد حسین ، محرم و صفر سرمان را می گرفتی هیئت بود ، تهمان را می گرفتی هیئت 😭 عربی نمی فهمیدم ، دست وپاشکسته فرازهای معروف مقتل را متوجه می شدم.. افسوس می خوردم چرا تهران نماندم . ولی دلم را صابون می زدم برای ایام اربعین .. فکر می کردم هر چه اینجا به ظاهر کمتر گذرم می افتد به هیئت و روضه ، به جایش در مسیر نجف تا کربلا جبران می شود و یادم میرود 😍 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
آرزوی شهادت را همه دارند...اما..! تنها اندکی شهید می‌شوند چون تنها اندکی شهیدانه زندگی می‌کنند! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا مظلومیت مجتبی علیه السلام به نوعی از علیه السلام بیشتر است⁉️ 🎙 استاد مطهری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_هشتم از آن آدم هایی نبود که خیلی اسم امام زمان (عج)را بی
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 یکشنبه بود که زنگ زد . بهش گفتم : « اگه قرار نیست بیای ، راست و پوست کنده بگو ، برمی گردم ایران!» گفت : « نه هرطور شده تا یکشنبه هفته بعد خودم رو میرسونم!»☺️ نمیدانم قبل از نماز ظهر بود یا بعد از نماز ، شنبه هفته بعد ، چشمم به در و گوشم به زنگ بود .. با اطمینانی که به من داده بود ، باورم نمیشد بدقولی کند یک روز دیگر وقت داشت . . ۲۸ روز به امید دیدنش ، در غربت چشمم به در سفید شد . حاج آقا آمد . داخل اتاق راه می رفت . تا نگاهش می کردم چشمش را از من میدزدید .. نشست روی مبل ، فشارش را گرفت .. رفتارش طبیعی نبود 😢 حرف نمیزد ، دور و بر امیرحسین هم آفتابی نشد.. مانده بودم چه اتفاقی افتاده.. قرآن روی عسلی را برداشتم که حاج آقا ناگهان برگشت و گفت : « پاشو جمع کن بریم دمشق ! » 😳 مکث کرد ، نفس به سختی از سینه اش بالا آمد ، خودش را راحت کرد: « حسین زخمی شده ! » 😔 ناگهان حاج خانم داد زد : « نه ، شهید شده به همه اول می گن زخمی شده »😭 سرم روی صفحه قرآن خشک شد💔 داغ شدم ، لبم را گاز گرفتم ، پلکم افتاد . انگار بدنم شده بود پر کاه و وسط هوا و زمین می چرخید .. نمیدانستم قرآن را ببندم یا سوره را تمام کنم . یک لحظه هم فکر نکردم ممکن است شهید شده باشد . . سریع رفتم وضو گرفتم ایستادم به نماز .. نفسم بند آمده بود! فکر می کردم زخمی شده و دارد از بدنش خون می رود .. تابه حال مجروح نشده بود که آمادگی اش را داشته باشم. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
یکی از آشنایان خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد،شهید پلارک بهش‌ گفت: من نمی‌تونم شما رو شفاعت کنم...فقط وقتی می‌تونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید،همچنین زبان‌تان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ‌کاری از من بر نمیاد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیف حیرت‌انگیز حاج قاسم از شجاعت یک شهید ♨️ مالک اشتر در دنیای مدرن!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
💔 شهیدی که روز شهادت امام حسن علیه السلام به شهادت رسید شهید علی کریمی کوچترین فرزند خانواده بود و پدرش را قبل تولد از دست داده بود. وی در دامان مادری پاک و مهربان تربیت یافت و به خاطر عشق به مادر از کودکی سخت کار می کرد. تا جبران مهربانی های مادرش را داشته باشد. , قبل از پیروزی انقلاب در سال ۵۶ به خدمت سربازی رفت و در آغاز جنگ وقتی که  امام خمینی(ره) فرمودند: سربازان سال ۵۶ هم به جبهه بروند برای رفتن داوطلب  شد و به مادرش گفت: مادر الان در کنار مرزها و در غرب کشور ناموس مردم را قتل و غارت می کنند، من باید بروم ، خون من که رنگین تر از دیگران نیست. , شهید علی کریمی بسیار مومن و مهربان بود وقتی به مرخصی می آمد به دیدار تمام دوستان و خویشان می رفت اخرین مرخصی که مصادف با شهادت امام حسن مجتبی(ع) بود گفت: باید بروم عملیاتی در پیش است، وی بعد از رفتن با خانواده تماس گرفته و گفته: ما حمله ای در پیش داریم اگر بعد از آن خبری از من نشد بدانید که دیگر نمی آیم و شهید شده ام. , آری همین گونه شد و در ایام شهادت امام حسن مجتی(ع)، علی کریمی در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
در دنیا آدم‌هایۍ هستند کھ‌ بھ‌ ظاهر زنده‌اند نفس مےکشند، زندگے مۍکنند اما در حقیقت اسیر دنیا برده‌ۍ زندگے و ذلیل حوادث هستند! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"ستارگان گمنام" با صدای دلنشین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_نهم یکشنبه بود که زنگ زد . بهش گفتم : « اگه قرار نیست ب
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 نمی توانستم جلوی اشکم را بگیرم .. مستأصل شده بودم و فقط نماز می خواندم! حاج آقا گفت : « چمدونت رو ببند ! » اما نمی توانستم . حس از دست و پایم رفته بود .. خواهر کوچک محمدحسین وسایلم را جمع کرد . . قرار بود ماشین بیاید دنبالمان 😖 در این فرصت ، تندتند نماز می خواندم . داشتم فکر می کردم دیگر چه نمازی بخوانم که حاج آقا گفت : ماشین اومد ! » به سختی لباسم را پوشیدم . توان بغل کردن امیرحسین را نداشتم 😔 یادم نیست چه کسی آوردش تا داخل ماشین .. انگار این اتوبان کش می آمد و تمامی نداشت! نمیدانم صبرمن کم شده بودیا دلیل دیگری داشت. هی میپرسیدم : « چرا هرچی میریم ، تموم نمیشه ؟ » حتی وقتی راننده نگه داشت ، عصبانی شدم که « الان چه وقت دستشویی رفتنه ؟ » لبهایم می لرزید و نمی توانستم روی کلماتم مسلط شوم 🥺 می خواستم نذر کنم . شاید زودتر خونریزی اش بند می آمد . مغزم کار نمی کرد . ختم قرآن ، نماز مستحبی ، چله ، قربانی ، ذکر ، به چه کسی ؟ به کجا ؟ می خواستم داد بزنم 😭 قبلا چند بار می خواستم نذر کنم سالم برگردد که شاکی شد و گفت : « برای چی ؟ اگه با اصل رفتنم مشکل نداری ، کار درستی نیست! وقتی عزیزترین چیزت روبه راه خدا می فرستی که دیگه نذرنداره!😭 هم می خوای بدی هم می خوای ندی ؟ » می گفتم : « درسته که چمران شهید شد و به آرزوش رسید ، ولی اگه بود شاید بیشتر به درد کشور می خورد ! زیر بار نمی رفت : می گفت:« ربطی ندارد!» ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
"سعۍ کن، مدافع‌ قݪبت‌ باشۍ از نفوذ‌ شیطان؛ شاید‌ سخت‌تࢪ از‌ مدافع‌حࢪم‌ بودن مدافع‌ قݪب‌ شدن‌ باشد..! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯