7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر شهید نشانی است از یک راه ناتمام!
و حـــــالا تـــــو مـــــانده ای و یــــــک شــــهید
و یـــــــک راه نـــــاتـــــــمام...🌱
فــــــانـــــــوس را بــــــــردار و راه خــــونـــــیـــن
شهید را ادامه بده...✌️
#شهید_بابک_نوری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#در
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل چهارم:گردان سوارزرهی وشغل آزاد
🔸صفحه:۱۶۳-۱۶۴-۱۶۵
🔻قسمت:۸۵
هم رزم شهید: عباسقطب الدینی
من و حسین، هم شهری بودیم.
من، بچّه ی روستای بهرمان نوق رفسنجان و جزءگردان غوّاص بودم، و حسین، بچّه ی خود رفسنجان و از بچّه های شناسایی اطلاعات.
برای عملیات والفجر۸، بچّه های شناسایی عملیات می بایست به هر صورت که شده،از اروند عبور می کردند.
همین رود اروند، باعث آشنایی من و حسین شد.
یکی از این بچّه های شناسایی، حسن یزدانی (شهید) بود که ۳۰ بار این مسیر را شنا کرده و برگشته بود.
حسین هم مانند حسن یزدانی، بارها و بارها این مسیر را برای اندازه گیری دقیق شنا کرده بود.
وقتی حسین از مأموریت می آمد، می دانستم خسته شده؛ ولی طوری برخورد می کرد که کسی متوجه خستگی اش نشود. شایدفکرمی کرد خسته تر از خودش هم کسی باشد.
ترجیح می داد هم رزمش استراحت کند.
با هم دوست های صمیمی شده بودیم.
با این که بعضی وقت ها، چندروزی همدیگررا نمی دیدیم، در اوّلین فرصتی که پیش می آمد، از حال هم خبر دار می شدیم.
تا آخر جنگ هم باهم ماندیم.
بعد از اعلام آتش بس، جنگ تمام شد.
حسین احساس می کرد که همه ی آرزوهایش را از دست داده.
باور نمی کرد که جنگ تمام شده و هنوز زنده باشد.
دیگر هیچ چیز برایش ارزشی نداشت.
نمی توانست به زندگی عادی خود ادامه بدهد.
نمی خواست باور کند که از قافله ی دوستانش جا مانده.
هر لشکری می بایست به شهر خودش بر می گشت؛ ولی این موجب نمی شد که دوستی ما به اینجا ختم شود.
گر چه پایان جنگ، برای او غم انگیز و مبهوت کننده بود، سعی می کرد تاآخر به عقاید و آرزوهایش وفادار بماند.
تنها چیزی که حسین را به ماندن و کار کردن تشویق می کرد، ادامه ی راه شهدا بود.
تنها هدفی که داشت ،خدمت به این مرز و بوم و سرزمینش بود.
این که کجا باشد و چه پست و مقامی داشته باشد،اصلاً برایش مهم نبود.
چند سالی از جنگ می گذشت.
از هم بی خبر نبودیم.
تااین که سال۱۳۷۳، بحث امنیت جنوب شرق پیش آمد.
لشکر ۴۱ثارالله کرمان، در رفسنجان، یک گردان سوار زرهی راه اندازی کرد.
باز خدا هوای ما را داشت و باهم همکار شدیم.
گردان سوار زرهی، مستقل بود.
مسئول اطلاعاتش،حسین شد.
کار این گردان، مبارزه با اشرار و قاچاقچیان منطقه ی جنوب شرق سیستان و بلوچستان و کرمان بود.
جنوب شرق کشور، به علت وجود این اشرار، بسیار ناامن شده بود.
مردم آنجا، به هیچ وجه احساس امنیت و آرامش نمی کردند.
یک مجموعه و مرکز اطلاعت راه انداختیم.
همان کارهای عملیاتی و اطلاعاتی زمان دفاع مقدس را به نحو دیگری گسترش دادیم. این بار ،شناسایی موقعیت اشرار ،شمار افراد و اسلحه و مهمات و وضعیت آن ها را به دست می آوردیم.
حاج قاسم ،همیشه کارهای سخت شناسایی را به بچّه های ما واگذار می کرد ؛که هم کارهای عملیاتی و هم اطلاعاتی اش با خودمان بود.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
دوید داخل روستا فکر کردیم حتما عراقی ها را دیده و وقت نشده به ما خبر بدهد به همین دلیل ما هم دویدیم پشت سرش توی یکی از خانه های روستا چند تا کندوی عسل پیدا کرده بود چتر منور را انداخته بود روی کندو و داشت عسل هایش را بیرون می آورد زنبورها ریخته بودند روی سر و صورتش در آن وضعیت اگر یک اخ کوچک میگفت عراقی ها مثل شصت تیر می ریختند روی سرمان آن شب بچه ها مهمان حاج محمود بودند با آن صورت پف کرده و سرخ شده می خندید و می گفت: بخورید عسلش درجه یک است تقویت بشوید برای عملیات
#شهید_محمود_شهبازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین درس شهدا چیه؟
#حسین_یکتا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
عکسی که نمىخواستم بگیرم
تو اوج درگیری با دشمن در ارتفاعات قلاویزان، جایی كه تا سه مرحله عراقیها رو عقب زده بودیم، در اوج گرما، با انفجار خمپاره ها و شلیك گلوله ها، دوربین به دست راه افتادم تا روحیه بخش دل پاك بچه ها باشم.
به سنگری رسیدم بدون سقف در حالیكه بچه ها به شدت مشغول نبرد بودند. در این میان یكی از این دسته های گل منو دید و گفت:
- برادر! یك عكس از من می گیری؟
- عزیزم، روراست، زیاد فیلم برام باقی نمونده، ناراحت نشیا، عكس یادگاری نمی گیرم.
- خوب اگر من بهت بگم تا چند لحظه دیگه تو این دنیا نیستم، ازم عكس می گیری؟
- برادرم، این حرفها چیه، من مخلصتم ....
(نمی تونستم تو چشماش نگاه كنم، یه حس مبهم ولی زیبا تو چشماش موج می زد.)
- بشین فدات بشم تا یه عكس خوشگل ازت بگیرم. ولی یه شرط داره؟
- چه شرطی قربونت برم؟
- این كه اسم منو حفظ كنى!
- تو از من عكس بگیر من هم اسم خودتو و هم اسامی فامیلاتو برات حفظ می كنم!
- سید مسعود شجاعی طباطبائی!
- بابا این كه یه تریلی اسم شد، می تونم همون آقا سیدشو حفظ كنم!(با خنده)
- باشه عزیزم، تا ما رو اینجا نكشی ول نمی كنی. بشین اونجا ...
- حجله ای باشه ها آقا سید، صبر كن این عطر تی رُز ام رو بزنم، مدالمو (مدال غنیمتی از عراقی ها بود.) به سینه بزنم.
(حالا بچه هایی كه پشت خاكریز مشغول تیراندازی و نبرد بودند، نگاهشون متوجه ما شده بود و از بستن چفیه او به سرش، عطر زدن و مدال آویزون كردنش می خندیدند.)
- كلیك...
- دست گلت درد نكنه، زیاد از اینجا دور نشی ها، كارت دارم ....
هنوز چند قدم دور نشده بودم كه صدای الله اكبر بچه ها بلند شد، این به این معنا بود كه اتفاقی افتاده .... برگشتم دیدم خمپاره درست خورده بغل دستش .... دوربینمو بالا گرفتم، در حالیكه چشمام از اشك پر شده بود، عكسی از شهادتش گرفتم.
راستی شما می دونید این خود آگاهی از لحظه شهادت از كجا سرچشمه گرفته بود؟
راوى: سید مسعود شجاعی طباطبایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
ارباً ارباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعه شده علی اکبر(ع).
یک تکه از بدنش در روستای عظیمیه در غرب به یادگار ماند و تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد.
در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند.
شهید محسن حاجی بابا🌷
#سالروز_شهادت🕊
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره فرزند شهید از سفر کربلا و گریه های بی امانش
▪️کاربر عرب برای این ویدیو نوشت:
عشق، ایمان و اعتقاد ایرانیان بسیار عمیق و غیرقابل توصیف است.
#شهیدانه 🕊🕊
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل چهارم : گردان سوارزرهی و شغل آزاد
🔸صفحه: ۱۶۷-۱۶۸-۱۶۹
🔻قسمت: ۸۶
همرزم شهید: عباس قطب الدینی
یکی از اشرار معروف، آدمی بسیار جانی و روانی به نام《ایدوک خان》بود.
ایدوک، حدود 120 قتل مرتکب شده بود. رعب و وحشت خاصی را در دل مردم منطقه ی《آورتین》در قلعه گنج انداخته بود.
مردم آن ناحیه، جرات بیرون آمدن از منزل شان را نداشتند. به قدری این ماجرا هولناک شده بود که خبر این ناامنی به تمام مناطق اطراف کرمان و به مقام معظم رهبری هم رسیده بود. ایشان فرموده بودند: این ایدوک کیه که با این گستاخی، مردم بیچاره را می کشه؟فوراً رسیدگی کنید.
بچّه ها فوری دست به کار شدند.
یک طرح عملیاتی ریخته شد. گروه ما، کارهای اطلاعاتی اش را می کرد.
من و حسین بادپا با دو ماشین شاسی بلند و دوازده نفر از بچّه ها به دو قسمت مساوی تقسیم شدیم.
مسئولیت این عملیّات، با حسین بود.
افراد ایدوک، حدود سی نفر بودند.
پشت سر هم به سمت آورتین حرکت کردیم. جادّه ی آورتین، پیچ در پیچ بود. ماشین حسین، جلوتر از ما حرکت می کرد.
به اوّلین پیچ که رسیدیم، ماشین حسین با ایدوک شاخ به شاخ شد.
با این که شمار افراد ما خیلی کمتر از اشرار بود، حسین، مثل دوران جنگ، با درایت، بچّه ها را فوری سازمان دهی کرد.
با شجاعت و شهامت او توانستیم در این عملیّات موفق شویم.
این منطقه را پاک سازی کردیم و نزدیک ۳۰۰۰ سلاح قاچاق و غیر مجاز را ضبط کردیم.
در این عملیات، ۳۰۰-۴۰۰ نفر از اشرار، سلاح به دست آمدند تسلیم شدند و سلاح هایشان را تحویل دادند.
تنها یکی از بچّه ها در این عملیّات به شهادت رسید.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
در سالهای زندگی مشترکمان، من هیچگاه از حاج یونس نشنیدم که از موقعیت خودش در جنگ بگوید. یک بار از او پرسیدم: حاج یونس، تو در لشکر چکارهای؟ از من میپرسند حاج یونس چکاره است، من خودم هم نمیدانم چه جوابی بدهم؟ حاج یونس گفت: بگو شوهر من سرباز امام زمان(عج) است.هیچ وقت من از خودش نشنیدم که او از فرماندهان لشکر است.
🥀من را از روی پاهایم شناسایی کن🥀
قبل از شهادتش بارها به من گفته بود: من که شهید شدم، مرا باید از روی پا بشناسید. من دوست دارم مثل امام حسین(ع) شهید شوم. چند بار هم گفته بود: اگر یک وقت آمدند و گفتند که حاجی توی بیمارستان است، شما بدانید کار تمام شده است و من شهید شدهام..
راوی: همسر شهید
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو فقط یک کودک در غزه نه بلکه یک کتاب تاریخی که خط به خط و مو به مو ظلم در آن نقش بسته...😔💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔖منبر کوتاه 🔖
♦️نماز با فضیلت ماه ذی القعده ♦️
#نماز_یکشنبه_ذی_القعده
💎«انس بن مالک» می گوید: رسول خدا در #یکشنبه_ماه_ذی_القعده از منزل بیرون آمد و فرمود: ای مردم، کدام یک از شما می خواهد توبه کند؟ عرض کردیم: همه می خواهیم توبه کنیم.
🔖سپس فرمود: هیچ بنده ای از امت من نیست که این عمل را انجام دهد،مگر آنکه از آسمان به او ندا می شود: «ای بنده ی خدا، عمل خود از نو آغاز کن؛ زیرا توبه ی تو پذیرفته و گناه تو آمرزیده شد.»
🔰 و فرشته ای از زیر عرش به او خطاب می کند: «ای بنده خجسته باد بر تو و فرزندان تو!»
🔺 و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، دشمنان تو در روز قیامت از تو راضی خواهند گردید.»
👌و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، تو مۆمن از دنیا می روی و دین تو از تو گرفته نمی شود و قبر تو گشوده و نورانی می شود.»
✍ و فرشته ای دیگر ندا می کند: «ای بنده، پدر و مادر تو از تو راضی خواهند گردید، اگر چه از تو ناخشنود باشند و پدر و مادر و فرزندان تو آمرزیده شدند و روزی تو در دنیا و آخرت گشوده و فراوان خواهد بود.»
🔺 و جبرئیل علیه السلام ندا می کند: «من همراه با فرشته ی مرگ می آیم و به او سفارش می کنم که با تو به نرمی رفتار کند و اثر مرگ حتی خراشی در تو ایجاد نخواهد کرد و فقط روح تو به آرامی از بدنت خارج خواهد شد.»
👈 و آن عمل بسیار پر فضیلت «نماز یکشنبه_ذی_القعده» است و کیفیت آن چنان است که :
🔗 در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد ( ۲ نماز دو رکعتی)
در هر رکعت حمد یک مرتبه
و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه،
و معوذتین (سوره ی فلق و ناس)یک مرتبه،
و بعد از اتمام چهار رکعت هفتاد مرتبه #استغفار کند (بگوید استغفر الله)
و بعد یک مرتبه بگوید لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
و بعد از آن بگوید یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ
📚 اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ترجمه محمد روحی، جلد ۲، صفحه ۱۳ 📚 مفاتیح الجنان
#توبه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#حسین_امان_اللهی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯