ارادت خاصی به ساحت امام هشتم (ع)داشت.
او عاشق زیارت امام رضا (ع) از صحن گوهرشاد بود. خودش را مقید کرده بود که حداقل سالی چند بار پابوس آقا برود. وقتی از مأموریت برمیگشت، بعد از دیدن پدر و مادر، بار سفر را میبست و همراه با همسر و فرزندانش راهی دیار امام رئوف (ع) میشد
گاهی اوقات که خیلی مشغولیت کاری داشت. بلیط قطار میگرفت و فقط سه چهار ساعتی زیارت میکرد و بعد برمیگشت میگفت: این زیارتهای سه چهار ساعته خیلی خوبه؛ هم خیلی حال میدهد، هم آدم میتواند به آقا بگوید یا امام رضا (ع) فقط به عشق خود شما آمدم و الان هم بر میگردم.
#شهید_حسن_عبدالله_زاده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبت های شنیدنی مادر مرزبان
#شهید "محمد مهدی احمدی"
#اللهم_ارزقنا_شهادت💔
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#عاشقانه_شهدا 🌷🌷
خندید و گفت دیدی بالاخره به دلت نشستم؟!
زبانم بند امده بود من که همیشه حاضر جواب بودم و پنج تا روی حرفش میگذاشتم و تحویلش میدادم،
لال شده بودم...
خودش جواب خودش را داد رفتم مشهد یه دهه متوسل شدم حالا که بله نمیگی امام رضا از توی دلم بیرونت کنه! پاک پاک که دیگه به یادت نیفتم نشسته بودم گوشه رواق که یهو سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست خیر کنن و بهتون بدن...
نظرم عوض شد دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیر بشی حالا فهمیدم که الکی نبود که یه دفعه نظرم عوض شد انگار دست امام بود و دل من... ❤️
#محمد_حسین_محمد_خانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود. من هم یک شلوار خریدم ، تا وقتی از منطقه آمد، باهم بپوشد. لباس ها را که دید، گفت:توی این شرایط جنگی وابستم می کنید به دنیا، هرجور بود راضی اش کردیم لباس ها را پوشید و رفت ؛ وقتی آمد دوباره همان لباس های کهنه تنش بود. چیزی نپرسیدم خودش گفت:یکی از بچه های سپاه عقدش بود لباس درست وحسابی نداشت.
#شهید_مهدی_زین_الدین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
صداهای شهید آوینی - www.Aviny.com.mp3
2.33M
به یاد آر فرموده صاحب الزمان را
که ما را به اعمالی فرا خوانده اند
که به محبتشان نزدیک تر است
🎙#شهید_مرتضی_آوینی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
خویشتن را در قفس محبوس می بینم
و می خواهم از قفس به در آیم.
سیم های خاردار مانعند.
من از دنیای ظاهر فریب مادیات
و همه آنچه كه از خدا بازم می دارد متنفرم.
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"کار مومن نشد ندارد..."
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#عاشقانه_شهدا🌹🌹
✍🏻 با چندتا از خانواده هاےسپاه توے یہ خونہ ساڪن شده بودیم.یه روز که حمید از منطقه اومد
بہ شوخی گفتم:
" دلم میخواد یہ بار بیاے و ببینے
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونے
فاطمه جان شهادتت مبارک!"😓💚
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد.😥
نگاه کردم ، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلی بی انصافے هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو ندارے و نمیزارے من گریه کنم، حالا خودتـــ نشستی و جلوے من گریه میکنی؟"😢
سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم"😭
#شهید_حمید_باکری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔰 چشم به درد نخور !
چشماش مجروح شدو منتقلش کردند تهـران ؛
محسن بعد از معاینه دکتر پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟
دکتر پرسید: براچی این سوال رو
می پرسی پسر جون؟
محسن گفت:
چشمی که برا امامحسین(ع) گریه نکنه
بدرد من نمیخوره ....
#شهید_محسن_درودی 🌷
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم کوتاه شهیدانه زیستن
از مجموعه خرده روایت ها
خاطرات شهید غلامرضا نوروزی نژاد
#اللهم_ارزقنا_شهادت💔
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
💖 #رمان #بدون_تو_هرگز 1
🏵 قسمت اول؛ مردهای....
زندگی من زندگی پر فراز و نشیبی هست.
🔶 همیشه از پدرم متنفر بودم.
مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... 😒
آدم عصبی و بی حوصله ای بود.
اما بد اخلاقیش به کنار، می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟😤
💢 نذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه
دو سال بعد هم عروسش کرد!
🔹 اما من، فرق داشتم. من عاشق درس خوندن بودم
بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد...
👌🏼 می تونستم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکون نخورم
✔️ مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ....😪
🔹چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت، یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد
"به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی"....
🔶 شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود.
یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند!
🔹دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد.
🔹اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره
مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ... 😭
⭕️ این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود:
مردها همه شون عوضی هستن!!!!
هرگز ازدواج نکن!!!😤
🔹 هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید
روزی که پدرم گفت
❌ هر چی درس خوندی، کافیه...😤
📝نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
مادرم میگفت: «محمّدرضا چرا وقتی دارن از عملیاتها فیلم میگیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟»
او جواب میداد: «من که توی عملیات نیستم مادر! من پشت جبههام. کاری نمیکنم که منو نشون بدن.»
همیشه دوست داشت گمنام باشد. میگفت: «آی نمیدونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.»
#شهید_محمدرضا_کاور
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯