eitaa logo
کوچه شهدا✔️
91.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
6 فایل
🔷 امام خامنه ای: ‌‌امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست✔️ شهید زندگی کنی شهید میمیری🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه شهدا✔️
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدونوزده از همان نگاه سر به زیرش به ساحل قلبم میکوبید.. و نفسم
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ میدیدم زیر پرده ای از خنده، نگاهش میدرخشد و به نرمی میلرزد... مادرش به بهانه بدرقه ابوالفضل به زحمت از جا بلند شد، با هم از اتاق بیرون رفتند و دیگر برنگشت... باران احساسش به حدی شدید بود که با چتر پلکم چشمانم را پوشاندم.. و او ساده شروع کرد _شاید فکر کنید الان تو این وضعیت نباید این خواسته رو مطرح میکردم.😊 و من از همان سحر حرم منتظر بودم حرفی بزند.. و امشب قسمت شده بود شرح عشقش را بشنوم.. که لحنش هم مثل دلش برایم لرزید _چند روز قبل با برادرتون صحبت کردم، گفتن همه چی به خودتون بستگی داره.😊 نگاهش تشنه پاسخی به سمت چشمه چشمانم آمد و من در برابر این همه احساسش کلمه کم آورده بودم.. که با آهنگ آرمش بخش صدایش جانم را نوازش داد _همونجوری که این مدت بهم اعتماد کردید میتونید تا آخر عمر بهم اعتماد کنید؟😊😥 طعم عشقش به کام دلم به قدری شیرین بود.. که در برابرش تنها پلکی زدم☺️🙈 و او از همین اشاره چشمم، پاسخش را گرفت که لبخندی شیرین☺️ لبهایش را ربود و ساکت سر به زیر انداخت... در این شهر هیچکدام آشنایی نداشتیم.. که چند روز بعد... تنها با حضور ابوالفضل و مادرش در در زینبیه 💞عقد کردیم.💞 😍💞💍 کنارم که نشست.. گرمای شانه هایش را حس کردم ☺️😍و از صبح برای چندمین بار صدای تیراندازی در زینبیه بلند شده بود... که دستم را میان انگشتانش محکم گرفت و زیر گوشم اولین عاشقانه اش را خرج کرد _باورم نمیشه دستت رو گرفتم!😍 از حرارت لمس احساسش، گرمای عشقش در تمام رگهایم دوید.. ☺️ و نگاهم را با ناز به سمت چشمانش کشیدم.. که ضربه ای شیشه های اتاق را در هم شکست....😱😨 مصطفی با هر دو دستش... ادامه دارد.... ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ احکام آنلاین📚 ╭┅────────┅╮ @ahkam_onlinee ╰┅────────┅╯