🔹 شورای ده برای تحويل يخچال و تلويزيون و... اسم می نوشتند و قرعه كشی می كردند اسم مادر حاج یونس در آمده بود.
حاج یونس گفت: تا وقتی تمام مردم يخچال نداشه باشند مادر من يخچال نمی خواهد.
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهید_حاج_یونس_زنگی_آبادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔸پـای درس شهیـــد...
✍مهندس ڪه باشی آن هم با گذراندن تحصیلات در دانشگاه ڪانادا مردم جور دیگری به تو نگاه می ڪنند. #توقع ندارند توی یڪ اتاق اجاره ای با ڪمد شکسته زندگیات را سر ڪنی!!
اما حسن با داشتن این شرایط، گوشش به شنیدن اینجور حرفها بدهڪار نبود.
میگفت: من باید طوری زندگی ڪنم ڪه با افراد #مستضعف و سطح پایین جامعه برابر باشم.
#شهید_حسن_آقاسیزاده_شعرباف
#زندگی_به_سبک_شهدا
#مردان_بی_ادعا
#خاطره
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#زندگی_به_سبک_شهدا
💖 زندگی با ایشان ، زندگی راحتی نبود !
سخت بود، ولی به سختی اش می ارزید !
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما آرامش می داد !
مهربانی اش ، ایمان اش و قدرشناسی اش !
💖 یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا ، آستین هایش را هم !
پرسیدم :
حاج آقا!
چرا این طوری کرده ای ؟
رفت طرف آشپزخانه .
گفت :
💞 به خاطر #خدا و برای کمک به شما !
رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن !
رفتم که نگذارم ، در را رویم بست و گفت :
خانم !
بروید بیرون !
مزاحم نشوید !
پشت در التماس می کردم :
حاج آقا !
شما رو به خدا بیا بیرون !
من ناراحت می شوم !
خجالت می کشم !
شما را به خدا بیا بیرون !
💖 می گفت : چیزی نیست .
الان تمام می شود ، می آیم بیرون !
آشپزخانه را مرتب کرد ،
ظرف ها را چید سرجایشان ،
روی اجاق گاز را مرتب کرد ،
بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست !
آشپزخانه مثل دسته ی گل شده بود .
🌷 شهید صیاد شیرازی 🌷
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #میثم_نجفی
📀راوے: همسر شهید
💜اقا میثم میگفت: «دوست دارم معلومات بچه من بالا باشد. ما مسلمانها وقتی به دنیا میآییم، امام حسین علیهالسلام را راحت و همین جوری قبول داریم ولی در دوره جدید، بچهها مفاهیم را اینطور قبول نمیکنند و باید با دلیل برایشان توضیح دهیم.
💛دوست دارم با علت و دلیل به فرزندم بگویم خدا و امام حسین چگونهاند. دوست دارم دخترم کتابخوان شود و کتابخوانش میکنم و از این طریق به او یاد میدهم که خدا را بشناسد. دوست ندارم زیاد تلویزیون نگاه کند. گاهی هم به شوخی به من میگفت: «اگر بچهی ما تلویزیونی شود، من ازت راضی نیستم.»
💜دخترمان، حلما، ۱۷روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم خیلی مشتاقِ دیدنِ بچه بود ولی عشقش به حضرت زینب علیهاالسلام بیشتر بود. اگر بیشتر نبود، اول صبر میکرد بچهاش به دنیا میآمد و بعد میرفت اما دیگر هیچچیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
📌 صلواتی که در دفاع مقدس جلوی غیبت را میگرفت؛ اگر شهدا امروز بودند، فضای مجازی پر از صلوات میشد
🔹 در دوران دفاع مقدس، رزمندهها فقط در خط مقدم نمیجنگیدند؛ در سنگر اخلاق هم پای کار بودند.
◽️ برایشان مهم بود که جبهه، فقط میدان نبرد با دشمن نباشد، بلکه میدان تربیت نفس و ساختن انسان هم باشد.
🔸️ شهید مصطفی نساج برای همین، راه خلاقانهای پیدا کرده بود: به بچههای گردان یاد داده بود اگر کسی وسط صحبتها غیبت کرد، چیزی نگویید و بحث نکنید، فقط یک صلوات بفرستید. اگر باز ادامه داد، شما هم دوباره و دوباره صلوات بفرستید تا خودش متوجه شود.
🔸 این روش هم باعث میشد کسی خجالتزده نشود، هم غیبتها همانجا قطع شود. خیلی زود، همهی گردان یاد گرفتند که غیبت در جمع جایی ندارد.
◽️ نتیجهاش این بود که فضای رفاقت و سنگر، پاک و برادرانه باقی میماند.
🔻 اما امروز، در فضای مجازی، اوضاع برعکس شده؛ غیبت، تهمت و دروغ مثل نقل و نبات پخش میشود. کافی است گوشیات را باز کنی تا دهها نمونه ببینی.
◾️◾️ واقعاً اگر شهدا امروز کنار ما بودند، شاید باید مدام صلوات میفرستادند 🤲 تا این سیل غیبتها و قضاوتها آرام شود.
#شهـید_مصطفی_نسـاج
#زندگی_به_سبک_شهدا
#خاطرات_شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
📌شهید الهیار جابری؛ معلمی دلسوز برای تربیت دینی
🔸مثل یک معلم دینی دلسوز بود. برای بالابردن تقوای نیروهایش، دست به هر کاری میزد. لیستی از انواع گناهان تهیه کرده بود و جلویشان جای خالی گذاشته بود و بالای برگهها حدیث شریف «حاسبوا أنفسکم، قبل أن تحاسبوا» را نوشته بود.
🔹میگفت: «هر شب وقت بگذارید ببینید از صبح تا شب چه کردهاید؟ چند بار دروغ گفتهاید؟ چند بار غیبت کردهاید؟ به کسی تهمت زدهاید؟ بدبین شدهاید؟ کار خوب انجام دادهاید یا نه؟ سرِ ماه که شد، بشمارید و به حساب کارهایتان برسید.»
▪️راهش درست بود و تأثیرش هم زیاد؛ خیلیها تغییر کردند.
▫️امروز هم ما به همان روش نیاز داریم؛ شاید بیشتر از گذشته. گناه فقط دروغ و غیبت نیست، حالا فضای مجازی هم پر از امتحان است.
□هر شب باید از خودمان بپرسیم: امروز چقدر وقتم را بیهوده در گوشی گذراندم؟ حرف یا پستی گذاشتم که دلی را بشکند یا آبرویی را ببرد؟ چند بار نگاه و دلم را پاک نگه داشتم؟ چند بار شادی و کمکی به کسی رساندم؟
🔻محاسبهنفس همانقدر که روزی دلهای جوانان را عوض کرد، امروز هم میتواند ما را نجات دهد؛ فقط کافی است قبل از خواب، چند دقیقه صادقانه به کارهایمان فکر کنیم
📜بحر بیساحل/فهیمه محمدزاده
#شهـید_الهیـار_جـابـری
#زندگی_به_سبک_شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
11.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌وقتی دل برای خدا لرزید...
🔸با دوستان مسجد به دماوند رفته بودیم. یکی از بزرگترها گفت: «احمدآقا، این کتری رو ببر از رودخانه آب بیار.» راه افتادم.
🔹وقتی به رودخانه رسیدم، پشت درختها چند دختر مشغول شنا بودند. ناگهان سرم را پایین انداختم، بدنم لرزید و با خدا نجوا کردم:«خدایا! میتوانم نگاه کنم و کسی هم نفهمد، اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
▪️از مسیر دیگری آب آوردم و برگشتم. موقع آتش روشن کردن، دود چشمهایم را پر از اشک کرد. یاد حرف حاجآقا افتادم: «هر کس برای خدا گریه کند، خدا او را دوست دارد.» همانجا گفتم: «از این به بعد برای خدا گریه میکنم.»
🔻با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یا الله» می گفتم؛صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح»
📜بریده ای از کتاب عارفانه
زندگینامه و خاطرات شهید احمدعلی نیری
#شهید_احمدعلی_نیری
#زندگی_به_سبک_شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯