eitaa logo
کوچه شهدا✔️
85.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی اولین نفر #قسمت_صد_و_شصت_و_شیش 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ی
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی اولین نفر 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ پشت بندش سریع بلند شد و شروع کرد به پیشروی در همان حال آتش هم می ریخت بچه ها هم به تبعیت از او، ،دوباره حمله را شروع کردند چیزی نگذشت که ورق به نفع ما برگشت و باز این ما بودیم که میدان دار معرکه شدیم. سرهنگ جاسم و نیروهایش تو بد وضعی گیر کرده بودند.حالا از چند طرف رو سرشان آتش می ریختیم پرواضح بود که دارند نفس های آخر را می کشند. فتیله ی آتششان هم هر لحظه پایین تر می آمد‌ کم کم اوضاع و احوال طوری شد که دو راه بیشتر برایشان نماند یا تسلیم یا خودکشی تو این حیص و بیص باز سرو کله ی هلیکوپترهای دشمن پیدا شد این بار تعدادشان بیشتر نشان می داد و از طرز مانورشان معلوم بود برای کار مهمتری آمده اند کاری مهم تر از ریختن آذوقه و مهمات، زده بودند به سیم آخر. قشنگ تا بالای ارتفاعات آمدند،عبدالحسین زودتر از بقیه قضیه را فهمید. اومدن جاسم" فرمانده شون رو ببرن، میخوان نجاتش بدن امان ندین به شون» خودش سریع یک گلوله ی آرپی جی زد طرف هلیکوپترها بچه ها هم مهلت ندادند هر کی با هر اسلحه ای داشت آتش می ریخت طرفشان، تیربارچی با تیربار میزد و دوشیکاچی با دوشیکا گلوله های آرپی چی هم همین طور یک کله شلیک شد. این بار دوتاشان را زدیم با سرو صدای زیادی خوردند به صخره ها و منفجر شدند. پاورقی ۱- همگی به فیض عظیم شهادت نائل آمدند ۲- داماد و پسرخاله ی صدام که با تعداد زیادی از نیروهای بعثی با چنگ و دندان چسبیده بودند به آن ارتفاعات 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯