🔹️محمدتقی خیلی باغیرت بـود. یک روز همراه خواهرانم رفته بودیم خانهاش. خـانه هم مقداری گرم شده بود.
🔹️بهش گفتم:
«محمد! پنجره را باز کن تا هـوای تازه داخـل اتاق بیاید.»
🔹️با خنـدهاش فهمیدم که این کار را نمیکند؛ چون اتاقشان طوری بود که از بیرون خانه دید داشت.
🔹️خیلی کیف کردم؛ بلند شدم بوسیدمش!
گفتـم: «قـربونت بـرم داداش با غیـرت خـودم.
ما حجابمان را رعایت میکنیم؛ تو بلند شو پنجـره را بـاز کن.»
راوی:خواهرشهید
#شهید_مدافع_حرم_محمد_تقی_سالخورده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانه های دوقلو شهید مدافع حرم محمد پورهنگ
بخدا این لحظه قیمت نداره...😔
🌷شهید #محمد_پورهنگ🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی پیشانی زندگی #قسمت_دویست_و_نه 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 مجید اخوان
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
چهار راه خندق
#قسمت_دویست_و_ده
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
کمی بعد رادیو را خاموش کرد قیافه جدی به خودش گرفت و آهسته گفت:« اخوان یک گلوله روش نوشته برونسی، فقط اون گلوله می آد می خوره به پیشانی زندگی من، هیچ گلوله دیگه ای نمی آید، مطمئن مطمئنم.»
سرهنگ عباس تیموری
برونسی از آنهایی بود که از مرز خودیت گذشتند بدون اغراق می توانم بگویم که حتی تجربه ی دشوار رزمی شدن را با توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم) به دست آورد عجیب ارتباطی داشت با آن بزرگواران، یادم هست قبل از عملیات رمضان،همرزم او شدم همان وقت ها خاطره ای از او سرزبان ها بود که برام خیلی جای تأمل داشت. خاطره ای که در تاریخ دقیق جنگ ثبت شده است. پیش خودم فکر می کردم آدم چقدر باید عشق و اخلاص داشته باشد که به اذن خداوند و با عنایت ائمه ی اطهار(علیهم السلام) تو صحنه ی کارزار و درگیری به بچه ها دستور بدهد از میدان مین عبورکنند مین هایی که حتی یکیشان خنثی نشده بودند!
هرچه بیشتر تو گردان او می ماندم، عشق و علاقه ام به اش بیشتر می.شد حقاً راست گفته اند که نیروها را با اخلاق و ارادتش می خرید ازش جدا نشدم تا وقتی که معاون تیپ شد و بعدهم فرمانده ی تیپ.
روزهای قبل از عملیات بدر را هیچ وقت از خاطر نمی برم تو
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✍حجت الاسلام محمد حسین دعایی نوشت:
♨️ شاید یکی از علتهای شهادت مردانی مثل:
قاسم سلیمانی
ابراهیم رئیسی
حسن ایرلو
محسن فخریزاده
محمدرضا زاهدی
فؤاد شکر
و #ابراهیم_عقیل
🔹در حدود ۶۳ سالگی، اتحاد روحی و معنوی آنان با وجود مقدس نبی مکرم اسلام و امیرالمؤمنین باشد.
خوشا به حالشان ...
⁉️آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شھید_محمد_تقی_سالخورده
#صفـــ۴۷ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌷
🎬 روز عروسی
خاطرهای شنیدنی از روز عروسی حاج حسین خرازی به روایت مداح اهل بیت(علیهم السلام) حاج احمد اصفهانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
شوخی که به واقعیت تبدیل شد!
رفقایش از سر مزاح روی کاغذی نوشتند:
«شهید اسلام طلبهٔ مجاهد مهرداد خواجوئی» و کاغذ را گذاشتند روی سینه او غافل از اینکه ارادهی خداوند بر شهادت او رقم خورده بود.
#شهید_خواجوئی
#شهادت_خرداد۱۳۶۷
#لشکر۴۱_ثارالله_کرمان
#روحش_شاد_باصلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفقا
در راه خدا
شکست نیست...🥀🥀
🎥#حاج_حسین_یکتا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی چهار راه خندق #قسمت_دویست_و_ده 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 کمی بعد را
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#پای_رفاقت_اینطور....
🌷فرماندهاش برای ما تعریف کرد که در موقع عقبنشینی، سید محمد، دوست ابراهیم به شدت مجروح میشود و ابراهیم زخم او را با چفیه میبندد و بر پشتش سوار میکند و به عقب برمیگردد. در همین حال یک تیر به پای ابراهیم نیز میخورد و با زحمت زیاد خودش را بالای تپه میرساند. در همانجا دوستش را دراز میکند وخودش هم کنار او میخوابد. هر کارش میکنند که او را همانجا رها کن و خودت را نجات بده، قبول نمیکند و همانجا میماند و میگوید اگر کسی آمد به کمکمان که هر دو میآییم وگرنه همینجا هستیم و دفاع میکنیم. فرمانده ادامه داد که ما به عقب برگشتیم و روز بعد که به آن منطقه رفتیم، هیچ اثری نه از ابراهیم بود و نه از دوستش.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابراهیم سراجه
راوی: خانم نساء نورآبادی مادر گرامی شهید
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
همیشه به همه می گفت که یک روزی می رسد من می روم و #شهید خواهم شد و شما اسم کوچه را به نام من تغییر خواهید داد!
ولی همه می خندیدند و حرفش را باور نمیکردند!!
ولی همهدیدند که آن روز فرا رسید
و
همانطور شد که میگفت...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_حاج_عبدالرحیم_فیروز_آبادی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
🌷شهید محسن حججی:
بداخلاق بودنو که همه بلدن، اگه زرنگی تو هر شرایط خوش اخلاقیت رو حفظ کن.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی چهار راه خندق #قسمت_دویست_و_ده 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 کمی بعد را
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
چهار راه خندق
#قسمت_دویست_و_یازده
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
سخنرانی های صبحگاهش چند بار با گوش های خودم شنیدم که گفت:«دیگه نمی تونم تو این دنیا طاقت بیارم برای من کافیه»
یک جا حتی تو جمع خصوصی تری شنیدم می گفت:«اگر من تو این عملیات بدر شهید نشم، به مسلمانی خودم شک می کنم.»
آن وقت ها من فرمانده ی گروهان سوم از گردان ولی الله بودم یک روز تو راستای همان عملیات بدر،،جلسه ی تلفیقی داشتیم تو تیپ یکم از لشگر هفتاد و هفت خراسان " ۱" اسم فرمانده ی تیپ را یادم نیست.
من و چند نفر دیگر همراه آقای برونسی رفته بودیم تو این جلسه ،همان فرمانده ی تیپ یکم رفت پای نقشه ی بزرگی که به دیوار زده بودند شروع کرد به توجیه منطقه عملیاتی که مثلاً؛ ما چه جور آتش می ریزیم چطور عمل می کنیم وضعیت پشتیبانی مان این طوری است و آتش تهیه و آتش مستقیممان آن طوری.
حرف های او که تمام شد فرمانده طلاعات - عملیات تیپ شروع کرد به صحبت زیاد گرم نشده بود که یکدفعه
برونسی حرفش را قطع کرد
«ببخشین، بنده عرضی داشتم.»
از جا بلند شد و رفت طرف نقشه، مثل بقیه میخ او شدم هنوز نوبت او نشده بود از خودم پرسیدم:«چی می خواد بگه
حاج آقا؟»
آن جا رو کرد به فرمانده ی تیپ یکم و گفت: «تیمسار شما حرف های خوبی داشتین ولی نگفتین از کجا می خواید نیروها رو هدایت کنید؟ یعنی جای خودتون رو مشخص نکردین»
فرمانده ی تیپ آنتن را گذاشت رو نقطه ای از نقشه گفت:«من از این جا
پاورقی
۱_ آن زمان کم کم بنا شده بود ما بین ارتش و سپاه تلفیق صورت بگیرد تا از دو نیرو بشود بهتر استفاده کرد
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯