باز باران بی بهانه.... میشود ازدیده ی زینب روانه😭 بازهم هق هق مخفیانه.... کزستم های نامردان زمانه یادم آرد پشت آن در شد شکسته بازو وپهلوی مادر... یک لگد آمدبه شانه باب من بردندزخانه مادرم ناباورانه درپی شویش روانه آخ مادر تازیانه,تازیانه😭 بازباران با بهانه غسل وتدفین شبانه دید پهلو ,سینه وبازو و شانه وای مادر گریه های حیدرانه😭 اشکهای کودکانه... روی قبری مخفیانه.... بازباران با بهانه بی بهانه گشته از دیده روانه... کودکانه... زینبانه... حیدرانه... غربتانه... مخفیانه... لرزیده شانه با بهانه,بی بهانه😭😭

خدا کند که زنی ناگهان زمین نخورد به پیش همسر خود بی امان زمین نخورد خدا کند که نپیچد به پای او چادر شبیه پیرزنی قدکمان زمین نخورد خدا کند نرود آبروی یک مادر مقابل نظر کودکان ، زمین نخورد خدا کند زن محجوب و بار شیشه او درست در گذر این و آن ، زمین نخورد #روضه‌مجسم❤️‍🩹😞

به خودم آمدم ‏انگار تویی در من بود ‏این کمی بیشتر از ‏دل به کسی بستن بود... #شعر

ميخواستم كمي فقط كمي! دوستت داشته باشم از دستم در رفت عاشقت شدم...

لبش می‌بوسم و در می‌کشم می به آب زندگانی برده‌ام پی نه رازش می‌توانم گفت با کس نه کس را می‌توانم دید با وی

صدا کن نام من را همره یک میم ملکیت که این رنجور قلبم صاحب خود را به یاد آرد #خودم‌نوشته‌ها|نگفته‌هایم

گرچه دورم‌ ز تو‌ اما نفس و جان منی🥺❤️

اونجا که داریوش میخونه: تو برام خورشید بودی تویِ این دنیای سرد

تو را در خواب می بینم شمالی می شود حالم شمال شعرهای من ؛ عجب احساس مغروری .

+تو همانی که به قصر دل من سلطانی حاکم قلب منی خوب خودت میدانی🌝

البته الان ظهره دیگه 😅 ادمین یه فنچولی داره که داره دندون در میاره و اذیت می‌کنه 🥲

خلاصه‌که‌دلتنگتیم‌شدید❤️‍🩹🥺

جدیدا میگن رییس جمهور برقو قط کرد

تورادرخواب‌می‌بینم‌،شمالی‌می‌شودحالم شمال‌شعرهای‌من،عجب‌احساس‌مغروری:)

+آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین:) چه دل آزار ترین شد چه دلازارترین...

ولی حق با شمابود جناب #عطار؛ اگر گرد کسی بسیار گردی اگر چه بس عزیزی خوار گردی...

در اوج غصه هم طلب همدلی مکن همچون انار خون به جگر باش و تاجدار

باز از اون دسته عکسام شد که خودم عاشقش میشم😍😍

 و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید🥺