یا رب نظری بر من
سرگردان کن.
لطفی بمن دلشدهی
حیران کن.
با من مکن آنچه من سزای آنم
آنچه از کرم و لطف تو زیبد آن کن
✨شبتون خدایی✨
شبی آرام برای شما خوبان آرزومندم.
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
هنوز هم گاهی دلتنگ میشوم نه برای تو ...
برای آن کسی که فکر میکردم تو بودی !
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
#مولاےمهربانغزلهاےمنسلام
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
═══🍂🍂🍂═══
@koocheyEhsas
♥️لینک پارت اول رمان زیباو عاشقانه
#خوشه_ی_ماه🌙
https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
قسمت اول زهرا وعلی ویژه ماه مبارک
https://eitaa.com/koocheyEhsas/16693
♡لینک پارت اول رمان پر خاطره ، هیجانے و عاشقانہ
💕 #رؤیاے_وصــــال💕
https://eitaa.com/koocheyEhsas/11076
لینک پارت اول رمان زیبای😍
#جدال_شاهزاده_وشبگرد
https://eitaa.com/koocheyEhsas/4753
◇ لینک پارت اول رمان بسیار زیبای #دلارامِمن 💚🍃
https://eitaa.com/koocheyEhsas/3205
☆لینک پارت اول رمان #مدافع_عشق
👇👇👇👇
https://eitaa.com/koocheyEhsas/71
لینک پارت اول رمان #عقیق_فیروزه_ای💍💍💍
https://eitaa.com/koocheyEhsas/8349م
سینا روی پله بالایی حیاط روبروی پشت بام خونشون نشست جوری که پشت خودش به طرف بام ومن هم روبروش.
از سرما خواستم برم لباس گرمی بردارم که مانعم شد وپالتوی خودشو انداخت روی بازوهام.باید حرفهامو میزدم
_اقا سینا شما منو به نظر خودتون از خودم بیشتر می شناسید. از این بگذریم شما فردا مهندس میشین ومن هنوز محصل دبیرستانم.تحصیلات وتجربه شما خیلی بیشتر از منه. هم از نظر فکری هم علمی ومن به اندازه شما درک درستی از زندگی ندارم.
نمیخوام به خاطر یک عشق کور اینده کاری وتحصیلیتون رو خراب کنین شما دست روی هر دختری بذارین نه نمیشنوین من در حد شما نیستم.
با گفتن هر کلمه روح از بدنم میرفت سخت بود گفتن این تلخیها..سینا تمام زندگی من بود...چرا داشتم خودزنی میکردم؟
_ بس کن...این فریاد سینا بود که مخاطبش من بودم
_اون دفتری که خوندی ۸سال داره داد میزنه که ذره ذره عشقت تو رگ وخونم جاریه .من هر دختری رو نمیخوام فقط تو رو میخوام
https://eitaa.com/joinchat/3628531766Cbdf70e0912
با داستان کاملا واقعی مرد روی پشت بام همراه ما باشید🌹
ڪوچہ احساس
سینا روی پله بالایی حیاط روبروی پشت بام خونشون نشست جوری که پشت خودش به طرف بام ومن هم روبروش. از س
رمان های زیبا و جذاب این کانال خوندن داره😋😋
همه ی خاطرات این کانال واقعی و ارسالی خود اعضاست. داستان های واقعی که حس کنجکاوی شما را برمی انگیزد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند 🍁
با رنگ های تازه مرا آشنا کند 🍃
🎤نماهنگ پاییز با صدای حجت اشرف زاده
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
سلام عزیزِ جان!
ممنون از حُسن نظرت خانم گل🌸
راجع به نگارش همونطور که قبلا هم گفتم نیاز به تمرکز، دقت و مطالعه داره . یه خانم خانه دار با بچه های کوچیک قطعا نمیتونه هر روز تمرکز کنه و بتونه بنویسه. اون هایی که مادرن میدونن من چی میگم😉
بخصوص اینکه روی اثرش حساسه و میخواد به بهترین شکل عرضه بشه.
بنابراین اگر وقفه ای میشه یک روز در میان اما حداقل طولانی تر از قبل رمان رو میخونید.
#هیام
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
#هرروزیک_آیه💓🍃🌸
✨وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ
✨طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ ﴿۱۷﴾
*✨و به راستى ما بالاى سر شما
✨هفت راه آسمانى آفريديم
✨و از كار آفرينش غافل نبوده ايم (۱۷)*
📚 سوره مبارکه المؤمنون
✍آیه ۱۷
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
براتون بهترین حالات رو آرزو میکنم.
حس خوبیه پاک بودن . خداوند به درجات تقواتون بیفزاید. برای منِ حقیر روسیاه هم دعا کنید.
#هیام
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
#قیصر_امین_پور
نام تو
رازی نوشته
بر پر پروانههاست
•┈┈••✾•🦋•✾••┈┈•
@koocheye_khaterat
•┈┈••✾•🦋•✾••┈┈•
•┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈••
جهت معرفی 👇👇👇
#نارینه
موهایم را که از زیر کلاه کاسکت بهم ریخته بود مرتب کردم، کلید انداختم و وارد خانه شدم.
مثل همیشه مادر با دست اشاره کرد:
_فرهاد بدو دستاتو بشور
_بذار برسم.سلام... یعنی شما نمیگفتی نمی شستم؟
عادت همیشگیش بود. نمی توانست بدون امر ونهی و تذکر و بکن و نکن زندگی کند.
نفس عمیقی کشیدم. من چرا خون خودم را کثیف کنم؟ عادت کرده ام مثل تمام روزهای دیگر.
و این نیز بگذرد ...
بعد از شستن دست و عوض کردن لباسم با تی شرت سبز و شلوارک سفید صندلی را میکشم و پشت میز مینشینم.
کتاب را از توی کیفم بیرون می آورم. دست به جلد پارچه گرفته اش میکشم.
اولین صفحه اش را ورق میزنم.
"جانِ دوباره ای به من دادی حسین! من بدون شما هیچم. از امروز عاشقت شدم. و عهد میکنم این کتاب را دست به دست بچرخانم تا همگان بدانند تو فقط برای شیعه ها نیستی. برای همه هستی! حتی منِ ارمنی.
این کتاب را مدیون دوست عزیزم فاطمه هستم.
هرکس این کتاب را خواند و چشم هایش اشکی شد برای همه ی بیمارها دعا کند.
در کلیسای سرکیس برای همه دعا میکنم.
"نارینه"
به اسمش نگاه میکنم. نارینه به چه معنا بود؟ گوشیم را برمیدارم و نامش را در گوگل سرچ میکنم.
نارینه نام دخترانه ی ارمنی به معنای ظریف.
از معنای اسمش میگذرم. صفحات کتاب را ورق میزنم و شروع میکنم به خواندن:
"امام حسین علیه السلام روز سه شنبه هشتم ذی الحجه (روزترویه)سال60هجری از مکه به طرف کوفه حرکت کردند. درحالی که جناب مسلم نائب بزرگوارشان یک روز بعد یعنی روز چهارشنبه درکوفه شهید شدند.
قبل ازحرکت محمدبن حنفیه خدمت حضرت رسید و گفت:
" ای برادر! اهل کوفه همان مردمی هستند که مکرشان نسبت به پدربزرگوار و برادر عالی مقدارتان مشخص گردید. میترسم نسبت به شما هم چنین کنند اگر در مکه بمانید عزیزترین افراد خواهی بود.
حضرت فرمود:" میترسم یزید با ریختن خونم درحرم، حرمت خانه خدا را در هم شکند ونیز فرمود : درخواب، رسول خدا نزدم آمد و فرمود ای حسین به جانب عراق برو زیرا خدا میخواهد تورا کشته ببیند!"
برای لحظه ای خون به مغزم نرسید. مگر میشد کسی این گونه به قتلگاه خود برود؟ خدا می خواهد تو را کشته ببیند. یعنی چه؟
طوری به هم ریختم که کتاب را بستم و دست به سرگرفتم.
مگر میشد؟ مگر میشد کسی با پای خود به قتلگاه برود؟ اگر این خودکشی نیست پس اسمش چیست؟
چنان ذهنم مشوش شده بود که نمی توانستم روی چیز دیگری تمرکز کنم.
ترجیح دادم بخوابم. بخوابم و به هیج چیز فکر نکنم.
•┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈••
#هیام
https://eitaa.com/koocheye_khaterat/2398
ڪوچہ احساس
•┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈•• جهت معرفی 👇👇👇 #نارینه موهایم را که از زیر کلاه کاسکت بهم ریخته بود مرتب کردم، ک
🍃به اعضای جدید خوش آمد میگوییم.🌹🌸
حیفه تو این ایام از این داستان زیبا جا بمونید.
دل هاتون رو گره بزنید به عشق ابا عبدالله
و داستان عاشورایی #نارینه رو دنبال کنید.
به امید خوب شدن حال دل همگی ❤️
اینجا با عشق حسین دل هاتون رو آسمانی کنید.
پیشاپیش گوارای وجودتان.❤️
به قلم زهرا صادقی(هیام)
عاقبت سایه بالای سرم می آید ...
پدر خوبتر از خوبترم می آید
#رقیه
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمَلْهُوفينَ...
🌱سلام بر تو ای امید دلهای رنجور؛
🌱تنها آرزوی ظهور توست که امید را در این قلب های خسته زنده نگاه می دارد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج 🌹🌹
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
#یارقیه_بنٺ_الحسین❤️
اسیرِ تو شده ام من اگر اسیـر شدم
سرِ عمو، سرِ نے رفٺ، سر بہ زیر شدم
بیا خرابہ اگر وقٺ میڪنے بابـا
ببین سہ سالہام امّا چقدر پیر شدم!
#ریحانہے_باغ_ڪربلا🌿
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🏴
#تسلیت_باد💔🥀
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
🍃هر عاشق
شاهدی
گزیدست
ما جز تو
ندیدهایم
یارا🍃
#سخنعشق🌸
#مولانا
•┈┈••✾•❣•✾••┈┈•
@koocheye_khaterat
•┈┈••✾•❣•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو معشوق خدایی
#استاد_پناهیان
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
نظر یکی از خوانندگان کوچه احساس:
سلام خدمت شما، تسلیت عرض می کنم به خاطر ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها...
یه سوال داشتم از حضورتون،چرا رمان های ناب کانالتون رو زیاد تبلیغ نمیکنید،رمانی مثل دل آرام من...
کاش همه گیر بشه این رمان،تا همه ی مردم کمی از داغ دل خانواده های معظم شهدا با خبر بشن،بیشتر جاهای رمان اشک ریختم ،اون لحظه که حوراء رفت زیارت شهدای کوه صفه،با صحنه دلخراش بی حیایی و بی فرهنگی مردم روبرو شد،من توی قلبم انفجار شد،دلم میخواست به جای حوراء فریاد بزنم،و بگم برادر من به خاطر امنیت شماها اسیر حیوان درنده داعشه،اونوقت شما غرب گرایانه مستی میکنید؟!؟!
اشک ریختم،و اشک ریختم و با این رمان شرمنده شرمنده تر شدم...
یعنی اگر یک لحظه خودم رو بزارم جای حوراء ،یعنی میتونم از حامدم،این گنجینه با ارزش دل بکنم؟!
چقدر ما به خانواده های شهدا بدهکاریم؟!
اصلا توان رسیدگی به این بدهی رو داریم؟!
خدا به فریادمون برسه،خود شهدا شافعمون باشن،ان شاء الله
به مناسبت هفته دفاع مقدس میتونید این رمان رو از اینجا مطالعه کنید👇👇👇
موضوع: شهدای مدافع حرم
https://eitaa.com/koocheyEhsas/3205
🍃🌸در سرم نیسٺ دگر
غیر تو رویاے کسے🌸🍃
لینک ورق اول رمان آنلاین #خوشہیماه🌙
https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
بابا بیا وقتی نمانده چون رقیه
نایی ندارد تا در این دنیا بماند
#رقیهخاتون❤️
بر نیزهها از دور میدیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار میشد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودیهای چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
🖤 شهادت دردانه سه ساله ارباب 🖤
•┈••✾•🍂🍁•✾•┈•
@koocheyEhsas
•┈••✾•🍁🍂•✾•┈•
🌸☘
میخواهمت
که خواستنی تر
زهَرکسی ...
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
جهان بی عشق
چیزی نیست
جز تکرار یک تکرار
#فاضل_نظری
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─
@koocheyEhsas
─┅═༅𖣔🍁𖣔༅═┅─