eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
*می بخشی و نمی بخشم می خوانی و نمی خوانم! معبودا ...🤲 امشب آنگونه برایم رقم بزن که در شٱن خدایی توست نه در حد بندگی من ...😞💔 🤲 🌸🍃 ─┅═༅𖣔❄️🌔✨𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔✨🌔❄️𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ═══🌸🌿🌿🌸═══ @koocheyEhsas
۱۲بهمن ماه سالروز ورود (ره) به میهن اسلامی و فرار سیدن گرامی باد. ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷امام آمد... ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
عناوین ایام الله دهه فجر ۱۳۹۹ 🇮🇷🔹انقلاب اسلامی، بالنده و مقتدر چون کوه استوار🇮🇷
🚨 رهبر معظم انقلاب: در بر سر در هر خانه‌ای پرچمِ جمهوری اسلامی بزنید. ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
17.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه تاریخی ورود امام‌خمینی(ره) به کشور عزیزمان ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
4_5814225441958922563.mp3
1.01M
─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان سپهبد شهید درباره نقش مهم امام خمینی(ره) در پیروزی انقلاب به مناسبت آغاز ─┅═༅𖣔🌷🌷𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌷🌷𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان سپهبد شهید درباره نقش مهم امام خمینی(ره) در پیروزی انقلاب به مناسبت آغاز ─┅═༅𖣔🌷🌷𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌷🌷𖣔༅═┅─
❤️🍃 ✨✨✨🌹 ✨✨🌹 ✨🌹 🌷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم🌷 🌷إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ✨ 🌹ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻧﺪ ] ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻋﻨﺪ [ ﺑﻪ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﺎﻥ ] ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ .✨ 📚 سوره مائده(آیه ٥٥) ✨🌹 ✨✨🌹 ✨✨✨🌹 ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
🍃🌸در سرم نیسٺ دگر غیر تو رویاے کسے🌸🍃 لینک ورق اول رمان آنلاین 🌙 https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 (برای این مردم ؟!!...) ♦️ مرد با خودش گفت : از حقوق کی داری دفاع می‌کنی؟ اینا یکی‌شون حتی حاضر نیست از تو حمایت کنه! برای کی و واسه چی داری دست‌وپا می‌زنی؟! این مردم...!؟ @sedayemighat_channnel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 گفتگوی جالب با جوانی که مرگش قطعی بود ... 🍃 🌷 ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بهترین راه گریز از مشکلات چیست؟ 🔻 حجت الاسلام سبزواری ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
تحلیل 🌙 آنجا که عشق معنا پیدا می‌کند وجود من بی معنا میشود عطری از وجود حضور تو مرا مدام به سمت خود میکشاند آنجا که همه چیز تویی همه کس تو میشوی.وسلول به سلول بدنم ازنیستی فریاد میزند. آنجا که رحمت بی انتهایت اجابت دعای من است.آنجا که تکبری نباشد غروری نباشد.خدایا خودت میدانی که هیچم هیچ..... خدایا عشقت را درمن متجلی کن ای که عشق بنده ات را در من رسوخ کرد.خدایا میبینی ام که چقدر شکسته شدم بیش تر از این را نصیبم کن. خدایا دوست دارم در برابرت فرو بریزم تهی شوم از حس بودن. بودن من مهم نیست.مهم دست یاریگری توست آنجا که غرورم را گرفتی. تکبر مختص ذات توست. من فقط باید بنده باشم بنده ی تو. من باید اطاعت کنم اما خدایا خودت دراین مسیرکمکم کن. من دلم باعشق بنده ات عاشق شد حیا کردم دراین مسیر وگرنه که نه اورا الان درکنارم میداشتم. خدایا درمسیر کوچک عاشقی خودم راکنارگذاشتم تابنده ی دیگرت ازعشق تو سیراب شود. اوکه باشد من زندگی میکنم هرچند درکنارش نباشم .سخت است اما سخت تر آنکه هرگز نبینمش وسخت تر از همه آنکه تو را نداشته باشم.خدایا من از دلم گذشتم سختی این دل گذشتگی را به شیرینی دل بستگیت به من بچشان آنچنان که نظر لطف تو عفو من است. میدانم نفسم گرفته میشود وقتی میگویم به اونرسم اما او که نفس داشته باشد. من هم نفس دارم. خود او نفس های زندگی من است. درست، درکنارم ندارمش اما نفس زدنش همه ی زندگی من است .خدایا همه ی زندگی ام را به تو میسپارم مارا مادامی که هستیم غرق عشق خودت بفرما. گویه های حسام الدین # خوشه ی ماه 🌙 ط.ج.الف
حضور حضرت آقا صبح امروز بر مزار شهدا ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
امیرالمؤمنین عليه السلام: سبب زياد شدن نعمت، شكرگزارى است سَبَبُ المَزِيدِ الشُّكرُ غررالحكم حدیث 5544 ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان سپهبد شهید درباره نقش مهم امام خمینی(ره) در پیروزی انقلاب به مناسبت آغاز ─┅═༅𖣔🌷🌷𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌷🌷𖣔༅═┅─
💌 امیرالمومنین(ع) فرمودند مدارا کردن پسندیده‌ترین خصلت است 📜غررالحکم حدیث ۱۳۱۳ ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسلام بنده ختم کامل قرآن انجام میدم و مبلغ کمی هم بابت ختم دریافت میکنم به عنوان هدیه اگر تمایل دارید بنده درخدمتم بنده علی صفری ازاراکم هدیش دویست هزارتومان اگرخواستیدبگیددرخدمتم ختم رادویاسه روزه انجام میدم . شماره همراه بنده: ۰۹۹۲۷۹۵۷۹۱۸ آیدی : @Hjiuytre
حاج مهدی نتوانسته بود دقیق آنچه که در ذهن و فکرش وجود داشت بگوید؛ به پریدخت فکر می کرد، با این که از آن شب با پریدخت حرفی نزده بود یا به اصطلاح قهر بود؛ اما نمی توانست به او فکر نکند، این که اگر حقیقت را به آرمان می گفت، آرمان دل سرد نسبت به مادرش می شد و به پریدخت بعد از آرمان فکر کرد که مسلما یک بیمار روحی گوشه ی بیمارستان می بود، حتی نمی خواست به این موضوع فکر کند. تصمیم گرفت دورادور هوای آرمان و همسرش را داشته باشد تا این که بین آرمان و مادرش جدایی بیندازد. ♡ صبح روز بعد، آرمان با صدای زنگ موبایلش از خواب بیدار شد، چشمانش را نیمه باز کرد، با دیدن صفحه ی موبایلش خواب از سرش پرید، چرا که شماره ی مونا روی صفحه ی موبایلش نمایان بود. سریع و دستپاچه دست دراز کرد و موبایلش را سایلنت کرد و نگاهش سریع طرف مهشید کشیده شد، نفسش حبس شد، می ترسید که زنگ موبایل او را بیدار کرده باشد؛ اما مهشید حتی تکان هم نخورده بود. آرمان سریع بلند شد و از اتاق خارج شد، پله ها را پایین رفت، برگشت و پشت سرش را نگاه کرد تا خیالش راحت شود و سپس پاسخ داد. - بله؟ مونا: سلام آرمان جان صبحت بخیر، خواستم وسایلم رو آماده کنم، نمی دونستم برای املاک چی بردارم؟ شناسنامه، کپی، عکس، چیز دیگه ایم لازمه؟ آرمان مضطرب بود که هرلحظه مهشید از خواب بیدار شود و متوجه شود که آرمان با چه کسی صحبت می کند، برای همین می خواست سریع به مکالمه پایان دهد. بدون احوالپرسی گفت: - برات پیامک می کنم. مونا: باشه. آرمان بدون خداحافظی تماس را قطع کرد. سریع مدارکی که لازم بود را برای مونا پیامک کرد و شماره ی مونا را از تماس های اخیر حذف کرد، سپس به بالا برگشت. مهشید همچنان خواب بود، لحظاتی بالای سرش ایستاد، لبخند گوشه ی لبش شکل گرفت و زیر لب زمزمه کرد" دورت بگردم" خم شد و بوسه ی آرامی به گونه اش زد، خوابش آنقدر عمیق بود که متوجه نشد. از مهشید فاصله گرفت و به سمت کمد لباسیش رفت،کت و شلوار اسپرت طوسیش را از کمد بیرون کشید، پیراهن سفید رنگش را به تن کرد، زود آماده شد، هرزگاهی برمی گشت و مهشید را می دید که آرام خوابیده. بدون آن که صبحانه چیزی بخورد از خانه خارج شد. نزدیک هتل که رسید با مونا تماس گرفت و از او خواست که پایین منتظرش بماند... https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ═══🌸🌿🌿🌸═══ @koocheyEhsas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣صبر یعنی؛ با آرامش بپذیری که بعضی از چیزها با ترتیبی متفاوت از آنچه در ذهن توست اتفاق می افتند.🍃🍃 ─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─    @koocheyEhsas ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❄️𖣔༅═┅─