eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.4هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪوچہ‌ احساس
_ ما با هم یه قول و قراری داشتیم نه؟ یاشیل مضطرب و دستپاچه قدمی به عقب برداشت و گفت: _ من ... من هنو
رمان بی‌نهایت زیبا و جذاب رو در کانال خصوصی از دست ندید😍😍 تمامی پست‌ها طولانی هستند و زود به زود پست جدید آپ خواهد شد.😍😍😍 نویسنده مبلغ ۲۰۰۰۰ تومان برای دریافت شماره حساب به آیدی زیر مراجعه کنید👇 @Hamta13610
به خودش اشاره زد. به تاکید و تکه‌تکه ادامه داد: _ من ... زنمو ... کشتم، چون دوستش نداشتم. چون ... نخواستم بفهمم که دوستم داره. آقا من قاتلم. مردم من قاتلم. یه قاتل بی‌رحم که جرمش اینه که... کف دستش را بالا گرفت و حرصی ادامه داد: _ از اول رو بوده. نخواسته دروغ بگه و با وعده‌وعید جلو بره. دندان‌های حمید از اعترافات او روی هم نشست و فکش محکم شد. هم حال او را می‌فهمید و هم نمی‌فهمید. هم او را مقصر می‌دانست و هم نمی‌دانست. برگشت و پریشان تکیه‌اش را به پشتی صندلی داد. دوباره دست به سینه شد و با خودش نجوا کرد: _ ای کاش شاهد عقدتون نبودم. حالا تا عمر دارم، تا جوهر اون امضای لعنتی رنگ داره باید عذاب بکشم. 😱😱😱 😱 رمان به شدت نفسگیر و جذابه. شدیدا توصیه می‌کنم از دستش ندید.☝️☝️ مبلغ عضویت ۲۰۰۰۰ تومان به آزاده جون پیام بدید @AdminAzadeh