فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حکایت جوانی که میخواست جزو ۳۱۳ یار امام زمان(عج) باشد ...
👤 #استاد_پناهیان
گرچه گاهی تندبادی
شاخهای را هم شکست!
سرو میماند ولی
طوفان به پایان میرسد...❤️
#لبیک_یا_خامنه_ای
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( به زیادی نماز و روزه و حجشان نگاه نکنید )
زن: این همه سکه را میخواهی نزد قاضی بگذاری؟!
مرد: آری، چه کسی از قاضی بهتر؟
زن: آمدیم وجناب قاضی با دیدن این سکه ها وسوسه شد و توزرد از آب درآمد!آن وقت چه خاکی بر سرمان کنیم؟
مرد: این چه حرفیست که میزنی زن؟! زبانت را گاز بگیر.قاضی همیشه در حال نماز و روزه است، او بارها به سفر حج رفته، از این آدم مطمأن تر اصلا در شهر ما وجود ندارد
صدا پیشگان: مریم میرزایی - محمد رضا جعفری - مسعود عباسی - علیرضا جعفری - امیرمهدی اقبال - مسعود صفری
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
ڪوچہ احساس
•••♡🍂🍂🍂♡••• ﴾﷽﴿ رمان ♥ #بےدل ♥ به قلم #ر_مرادی #فصل_دوم * پایانِ یک آغاز * #قسمت_صد_و_سی_و_سوم پن
•••♡🍂🍂🍂♡•••
﴾﷽﴿
رمان ♥ #بےدل ♥
به قلم #ر_مرادی
#فصل_دوم * پایانِ یک آغاز *
#قسمت_صد_و_سی_و_چهارم
چشمانش را بست و تصورش کرد. با همان لبخند همیشگی. یک لحظه نفهمید و حالتی مثل خواب او را درگرفت.
- چرا اینقد دیربهدیر میای پیشم؟
- ببخش..سرم خیلی شلوغ بود..
- ای داد بیداد! اگه اینقد که واسه دنیا و کاراش میدوییدیم.. زمین و زمان و به هم میدوختیم..واسه آخرتمون یه قدم برمیداشتیم..حال و روزمون خیلی بهتر از الانمون بود..
- تو مگه حال و روزت بده؟
- میتونست بهتر باشه...
- ای جاهطلب!
- جاهطلب باش واسه آخرتت..بیای اینور دیگه فایده نداره..
- تو که نباید حسرت بخوری داداشی.. به اون چیزی که میخواستی رسیدی..
- اینجا یومالحسرته.. هر چی تو توشهت باشه..بازم کم میاری..
حالا بگو ببینم از دنیات چه خبر! واسه همین اومدی دیگه؟!..قرار بود تو حرف بزنیا..
با صدای جیغ بچهای از جا پرید. چشمانش را باز کرد. اطرافش را نگاه کرد. هیچکس نبود. سربرگرداند. دختربچهای از روی سنگها میپرید و شادیاش را با جیغ و فریاد نشان میداد.
یادش افتاد به بچگیهایشان. رو کرد به عکس طاها.
- یادته؟!
آن موقعها با باباحسین میرفتند سر خاک مامان. با طاها از روی سنگها میپریدند. طاها مسابقه میگذاشت. " هر کی از روی سنگای بیشتری بپره برندهس.." و از روس سه تا سنگ میپرید.
به رویش خندید." بدجنس! تو بزگتر بودی.. من فقط از رو یکی میتونستم بپرم! "
طاها دستش را میگرفت و هر دو میپریدند.
نگاهش رنگ غم گرفت." ولی تو بازم بدجنسی کردی و زودتر از من پریدی.. "
چشمش افتاد به شاخههای خشک درختچهای که توی گلدان کاشته بودند. " طفلی!.. سرما خشکت کرده یا بیآبی؟ "
" حتماً میدونی هامون برگشته و اومده سراغم.. اینم میدونی که اومده خونمون! اصن تو همهچیو میدونی..مگه نه؟!
اینم میدونی بعد تو چقد داغون شدم؟..چقد بهم سخت گذشت؟
بعد مامان یه بخش وجودم فرو ریخت..بعد تو همش.. وقتی اونم رفت دیگه امیدی به زندگی نداشتم..اگه به خاطر بابا نبود..دووم نمیآوردم طاها..
دلم تنگ شده برات.."
بغض کرد و به او نگاه کرد.
" واسه کلکل کردنامون..قدم زدن تو خیابون..غرغر کردنات..واسه هر چیز کوچیک..واسه حمایتات..
طاها تو اگه بودی من الان اینقد سرگردون نبودم..اینقد عاشقی کردن واسم سخت نمیشد..اینقد تحقیر نمیشدم.. "
پاهایش را جمع کرد. سردش شده بود. اهمیتی نداد. سرما خیلی وقت بود جزئی از وجودش شده بود. چادرش را دور خودش پیچید.
" بعدِ تو..یه حفرهی عمیق تو دلم.. بهوجود اومد که با هیچی دیگه پر نشد. دیگه هیچ وقتم پر نمیشه.. تا آخر عمرم باهامه..فک کنم خاصیت از دست دادن یه عزیز همینه.. نمیدونم.."
دست کشید روی سنگ. سرد بود.
" این حس لعنتی!.. این ترس..
میدونی طاها.. هامون دوسم داره..خودش که اینطور میگه.. اونجوری نگام نکن.. "
سرش را پایین انداخت.
"دوسم داشت خودم خرابش کردم.. آره ولم کرد رفت..ولی خب.. حالا که اومده و حرفاشو زده..دارم بهش فکر میکنم..طاها ولی میترسم.. از مامانش میترسم..
میترسم کینه ازم به دل بگیره و زهرشو یه روز به زندگیمون بزنه..میدونی که مخالفه.."
خندید." خنده داره نه؟! میبینی چقد ترسو شدم؟ میبینی چطور دارم دستوپا میزنم؟ آره..میگی یه نه بگو و خلاص..هزار بار بهش فک کردم..هزار بار تو خلوتم بهش گفتم نه..ولی وقتی باهاش روبهرو میشم یا صداشو میشنوم..زبونم نمیچرخه طاها..نه گفتن بهش برام سخت میشه.."
آه کشید. کمی مکث کرد. بغضش را فرو داد.
" از یه چیز دیگه هم میترسم.. اینکه مجبورم کنه بعد ازدواج از ایران بریم.. خودت خوب میدونی من بدون بابا هیچجا نمیرم.. من برم اون از تنهایی دق میکنه..
طاها..از یه طرف میخوام..از یه طرف این فکرا..این ترسا.. داره دیوونم میکنه.. تو به دادم میرسی؟ کمکم میکنی یه نفس راحت بکشم؟!"
سرش را روی زانویش گذاشت. سفت خودش را بغل کرد." دلم آرامش میخواد طاها..من دنبال آرزوهای بزرگ نیستم.. دنبال عشق عجیبوغریب و به قول گلرخ خفنم نیستم..مث یه ماهی شدم که افتاده بیرون از آب و نفس کم آورده.. فقط تو میدونی من چی میکشم.. خودتم کمکم کن.."
#ادامهدارد...
ایناثر فقط متعلق به کانال #کوچهاحساس میباشد.⛔️
#هرگونهکپیوارسالدردیگرکانالهاحراماست❌
لینک کانال
http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
💠⚜💠
برآی ای آفتاب صبح امید
که در دست شب هجران اسیرم
🖊حافظ
💠 #اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهاللهِالاَعظَم 🌤
💠 #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج♥️
💠 اَینَالمُنتَقَم؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحی دربارهی کتاب لینالونا🌺
نوشتهی خانم کلرژوبرت
حجاب را با این دید تبیین کنیم✅
از زبان یک بانوی ایرانی مسلمان🌸🌿
به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است:
چه فرزند خوبی است دختر!
پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقهمند به پاکیزگی
💫معنی این همه موهبت این است که من فرق دارم💫🌱
تفکر فمنیسمی مرا با مردان مساوی قلمداد میکند.
من تساویای را نمیخواهم که از صبح تا شب پا به پای مردان در کوچه و خیابان بدوم که سر ماه حقوق مدرن بودنم را بگیرم.
من ریحانهام
جایگاهم فراتر ازین حرفهاست
من یک زنم؛
خالقم سورهای به نامم نازل کرد!
من یک زنم؛
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن زندگی مرد دچار مشکل میشود.
من یک زنم؛
خالقم دستور داده که حجر اسماعیل را نیز طواف کنید، جایی که یک زن، هاجر در آن دفن است.
من یک زنم؛
و خالقم گفته باید هفت بار
پا در جای پای یک زن، هاجر، بگذارید و آنقدر سعی کنید تا خدایتان شما را بپذیرد.
🌿🌿🌿🌿🌷
💠زن
💠زندگی
💠آزادی
واقعی تنها در اسلام ناب قابل تجربه است.
سکنجبیـــــــ🍹ــــــــن
بسی گفتند: دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است
اما نوشداروست ...
🖊فریدون مشیری
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
خداےخوبِابراھیم 🌿'
پیروی از بهترین سخن . . .
همسایه ای در محل بود که ابراهیم را خیلی دوست داشت و نصیحت میکرد. او کتاب پهلوانان ایران قدیم را برای ابراهیم آورد. بارها در زمینه زندگی صحیح، بر اساس دستور خدا با او صحبت میکرد و در رشد شخصیت ابراهیم تلاش نمود، اما همین شخص از محافظین شاه خائن بود!
ابراهیم کاری به شغلش نداشت، از کلام خوب و نصایح او استفاده میکرد. چون خداوند میفرماید:
«همان کسانی که سخنان (افراد مختلف) را میشنوند و از بهترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.»
سورھ زمر، ۸۱
قهرمان من
بزرگ مرد سرزمینم #ایران
#شهید_ابراهیم_هادی
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش #عمامه_بوسی اول صبح امروز در بوشهر
دوستان این پویش برای ضد انقلاب و صدای آمریکا سنگینه تا میتونید این پویش رو جلو ببرید
خانمها و دخترخانمهای عزیزمون هم پویش #تکریم_چادر رو شروع کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک کلیپ خوب برای محجبه ها
#حجاب _نشانه مسلمانی
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─┅
💢📣📣📣 آیا فرزندآوری فقط برای نسل شیعه عیب و ننگ است؟؟؟
‼️ با شعار فرزند کمتر زندگی بهتر شیخک مغروق استخر
و با عقیم کردن مخفیانه بانوان ایرانی توسط مرندی نسل شیعه در ایران
در حال انقراض و نابودی ست
به خود آییم‼️
💢‼️به خواسته صهیونیست جهانی ،
جهان فقط باید از نسل فاسد یهود و نصاری پر شود
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات_با_آشوبگران_داعشی
#انتقام_سخت_ما_منتظریم_سردار
⊰•🦋☘•⊱
#امام_زمان
بۍسَۅادۍراگُفتَند:
؏ِـشقچَندحَرفدارَد؟
بۍسَۅادگُفت:چھـٰارحَرف!
هَمِہخَندیدَنـد،
بۍسَۅادبـٰاخۅدمیگُفت:
مَگَرمَھدۍچَندحَرفدارد؟!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نميدانمزپاافتادگانداریخبریانه…
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج 🖤
‹🌿🌷›
مادرمبعدخدانامتورایادمداد
عادتِکودکیماست،علیگفتـنּما..💚
✨¦⇠#علی_مولا
•♥️🍃•
دَرروزِحَشرچوטּڪهبِپُرسَندچہداشتے
سَربَرڪندحُسیـטּوبِگویَدحِسابشُد.!
#صلےاللهعلیڪیااباعبدلله
#امام_حسینی