eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سِـن‌ رودیدۍمَشتـۍ!؟ بعضـۍهاشون‌خـیلی‌جَ‌ـوون‌بودن! 💔
⊰•🪴🖇•⊱ -لبخند‌بزن‌دلبر؛لبخندتو‌شیرین‌است دآرو‌بِه‌چِه‌ڪـٰار‌آید؟ لبخندتوتسڪین‌است…(:♥️
بی‌حسرت از جهان نرود هیچ‌ڪس به در الا شهیدِ عشق؛ به تیر از ڪمانِ دوست..!
🚨 مادر طارمی: دوست دارم مهدی گل‌هایش را به شهدای شاهچراغ تقدیم کند ⭕️ امیدوارم پسرم به آمریکا و انگلیس گل بزند. قبل از بعضی بازی‌ها باهم صحبت می‌کنیم و مهدی از من می‌خواهد برایش دعا کنم. برای حاجت روایی مادر طارمی هر چی تونستی صلوات نذر کن و بفرست اجرت با صاحب الزمان😍❤️
🇮🇷❤️ 🇮🇷❤️ همه برای ایران متحد و قوی دعا میکنیم به امید موفقیت تیم ملی ایران با هر سلیقه ای ❤️🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 | قطعه‌ای برای وطن 🔺لطفاً به دیده شدن این اثر کمک کنید من اعتراض دارم من انتقاد دارم
ڪوچہ‌ احساس
•••♡🍂🍂🍂♡••• ﴾﷽﴿ رمان ♥ #بےدل ♥ به قلم #ر_مرادی #فصل_دوم * پایانِ یک آغاز * #قسمت_صد_و_چهل_و_یکم
•••♡🍂🍂🍂♡••• ﴾﷽﴿ رمان ♥ ♥ به قلم * پایانِ یک آغاز * ترس مثل یک شّبّح، داشت آرام و بی‌صدا میان مردم پرسه می‌زد و آنها را به تسخیر خود درمی‌آورد. کابوسِ این بیماری ناشناخته، خواب را از چشم مردم همه‌ی دنیا گرفته بود. این بیماری داشت مرزها را یکی‌یکی پشت سر می‌گذاشت‌ و خیال آنهایی که می‌گفتند:" اووو..چین کجا!..ایران کجا!.. تا برسه ایران تموم شده! " یا پچ‌پچ‌ می‌کردند:" آنفولانزاست بابا.. خطرناک‌تر از اون که نیست دیگه.. نترسید! " یا ماسک نمی‌زدند و به توانایی بدن خود مغرور بودند، آشفته می‌کرد. همه داشتند خودشان را برای سال نو آماده می‌کردند که همه چیز نقش بر آب شد. زنگ خطر به صدا درآمد. کم‌کم خیابان‌ها خلوت‌تر می‌شد و مراکز درمانی و بیمارستان‌ها شلوغ‌تر. مردم از یک سردرد ساده هم‌ هراس داشتند. گلرخ دستانش را غرق مایع ضدعفونی کرد و در همان حال گفت:" مریم پازوکی رو می‌شناسی؟ پرستار بخش اورژانس؟ " با سکوت تکتم ادامه داد:" همون دختر تپله! خوش اخلاقه.. یه ماه‌گرفتگی کوچولو هم رو پیشونیش هست؟ " تکتم بی‌حوصله گفت:" خب؟! " - تعریف می‌کرد چند روز پیش هزار و شیشصد نفر فقط اومدن تست دادن! فقط هشت نفر مثبت بودن! یه چند نفری هم‌ بستری شدن.. می‌گفت هر کی یه عطسه می‌کنه فورا‌‌ً میاد واسه تست.. بیمارستان بدتر شلوغ میشه.. تکتم متفکر گفت:" خب چیکار کنن! شوخی که نیس! ترسیدن! من خودم وسواس گرفتم.. دیگه به هر چی می‌رسم ضدعفونی می‌زنم.. حتی پولام.." اشاره کرد به مایع ضدعفونی. " اون‌و بده.. حس می‌کنم رو دستام پُر ویروسه.. " آه از نهاد گلرخ درآمد." عین من! صب یکم‌ گلوم می‌سوخت..یه لیوان پر آب‌نمک قرقره کردم.. دو تا قرص خوردم.. یه لیوان دمنوش..الان گیجِ گیجم.." تکتم خندید." استرسِ مریضی بیشتر از خودش آزاردهنده‌س.. دعا کن از استرس نمیریم.. خود کرونا پیش‌کش.." دستانش را به هم مالید. گلرخ چشم دوخته بود به دستان تکتم. آه کشید و گفت: " بیچاره مریم! می‌گف دو هفته‌س خونه نرفته.. پدر مادرش‌و ندیده.. نگرانشون بود. نیرو خیلی کمه..مجبورن بمونن.." تکتم مصمم و جدی رو کرد به گلرخ. - من می‌خوام داوطلب برم بخش کرونا.. می‌خوام برم‌کمکشون. گلرخ ابروهایش را بالا داد. - تو با این همه گرفتاری چطوری می‌خوای بری؟ فخار نمی‌ذاره.. خودشم نیرو کم داره.. - فعلاً اولویت این مریضی کوفتیه.. وقتی اونجا به کمک نیاز دارن من چرا وقتم‌و اینجا تلف کنم.. شرکتم از وقتی قضیه کرونا جدی شده.. می‌خوان این ور عیدی تعطیل کنن.. - اِ..خب پس منم با فخار حرف می‌زنم.. ببینم می‌ذاره منم بیام..راس میگی ما نریم کمک همکارامون کی بره؟‌ خیلی گناه دارن طفلیا.. راستی شنیدم دکتر فاطمی هم‌ داوطلب شده رفته بخش کرونا‌‌.. خیلی از دکترا دارن داوطلبانه کمک می‌کنن‌‌.. دوری در اتاق زد." نمی‌دونم چرا اینقد دلم شور می‌زنه‌..به نظرت حالا چی میشه؟ " تکتم که با شنیدن اسم حبیب، به فکر فرو رفته بود، آهسته گفت: "چی چی میشه! " - عاقبتمون!..زنده می‌مونیم؟.. این مریضیِ ناشناخته‌س.. میگن ساخت دست بشره واسه همین درمون نداره.. ای خدا این دیگه چه بلایی بود!.. اصن همین‌که هیشکی راجع بهش هیچی نمی‌دونه وحشتناکه.‌.. نشست روی صندلی. - تو اورژانس بدونی چه خبره؟! نکنه جوون‌مرگ شیم تکتم هان؟ تکتم از جا برخاست و خندید. خنده‌اش زیر آن ماسک چندلایه پنهان شده بود. - نترس! بادمجون بم آفت نداره! خواست برود برگشت سمت او. با لحن قاطعی گفت:" وقتی قراره بزنیم به دل خطر.. ترس دیگه معنی نداره.. باید پی همه‌چیو به تنمون بمالیم.. کارِ خیلی سختیه.. " - گلرخ نگاه نگرانش را به او دوخت. - من که دلم نمیاد تنهات بذارم.. هر طور شده فخارو راضی می‌کنم.. تکتم دستی برایش تکان داد و رفت. او بیش از هر چیز نگران پدرش بود. اگر قرار بود داوطلب شود باید شب‌وروزش را همین‌جا سپری می‌کرد. حاج‌حسین توان مقابله با این بیماری را با آن قلب خرابش نداشت. فقط از خدا یک چیز می‌خواست. سلامتی پدرش. هر بلایی سرش می‌آمد مهم‌ نبود، فقط باباحسینش از این بلا محفوظ می‌ماند، کافی بود. " طاها! هوای بابا رو داشته باش..تو رو خدا.. " ... این‌اثر فقط‌ متعلق‌ به‌ کانال‌ می‌باشد.⛔️ ❌ لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
سنگربان یعنی امنیت تیم! یعنی کسی که قرار جلوی دروازه بایسته و نذاره گل بخوره. دقیقا مثل پلیس و نیروی امنیتی که نذاره دشمن وارد حریم سرزمینت بشه و آرامش تو رو بهم میزنه. وقتی سنگربان تیم زخمی میشه و نتونه بازی کنه و از دروازه محافظت، کل اعضای تیم بهم میریزن. نمیتونن خوب دفاع کنن. چون کوه امینتشون از پا دراومده. توی این فوتبال بسی درس بود. برای آنانکه باید بفهمند. این دونفر که ناخواسته بهم خوردن. اما بقیه بدونن که زدن نیروی امنیت یعنی شکست خودت! پی‌نوشت: امیدوارم هرچه زودتر حال دروازه بانمون بهتر بشه و در بازی های بعدی با روحیه بهتری بازی کنند. به امید موفقیت تیم ملی ایران🇮🇷 @khoodneviss
♦️یقیناً فردای براندازی جمهور اسلامی ایران حالا بفهم چرا کنار رفتنی نیستیم بفهم چرا حاج ق ا س م گفت: کل ایران حرم است و همه ما مدافعان آن حرم و پرچم پ.ن: به نظرت امثال علی کریمی و علی دایی بوقت سوریه شدن ایران مدافع میشوند یا فرار بر قرار ترجیح میدن؟
«صبحم» شروع مے شود آقابہ نامتان «روزے من»همہ جـا «ذڪرنـامتـان» صبح علے الطلوع «سَلامٌ عَلے یابن الحسن» مـن دلخـوشـم بـہ «جـواب سلامتان»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑اعلام حمایت فعال رسانه‌ای لبنانی از تیم ملی ایران در جام جهانی قطر به زبان فارسی اعتراض «مایا صباغ» فعال رسانه‌ای لبنانی به تبلیغات رسانه‌ها علیه تیم ملی فوتبال ایران: 🔘به ما اعتراض می‌کنند که چرا طرفدار تیم ایران هستید؟! چرا طرفدار ایران نباشم؟ ایران از جمله کشورهای مظلومی است که با استعمار و استکبار جهانی مبارزه می‌کند. 🔘من هوادار تیم ایرانم و به آن افتخار می کنم. وقتی شبانه‌روز علیه فوتبال ایران تبلیغات می‌کنند واضح است مساله فقط فوتبال نیست! مسائل سیاسی را با فوتبال دخالت می‌دهند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎ 🌟💞 @h0narmandan
⚠️زمانه عجيبي ست برخي مردمان، " امام گذشته را عاشقند نه امام حاضر را " ميدانی چرا؟ امام گذشته را " هر جور بخواهند تفسير ميكنند اما؛ امام حاضر را بايد فرمان ببرند " و«كوفيان اينگونه عاشورا را رقم زدند! » شهید مرتضی آوینی
آماده شده کاسه‌ےِ خالیِ گدایی• •آقاے حسن بی برو برگرد کریم است•
'♥️𖥸 ჻ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ(نور۳۵) نور آسمانها و زمین است. الهی به اون گوشه تاریک قلبمون که ترس و وحشت و ناامیدی تسخیرش کرده ، نور امید بباره و تموم تار و پودشو روشن کنه 🌿¦⇠ 🌸¦⇠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندارم حاجتی از هیچ کس با یکی کار من افتاده است و بس
ایران واقعی: مردم در حال کار روزمره رونمایی از موشک هایپرسونیک همه منتظر بازی تیم ملی با انگلیس افتتاح خط آهن بلوچستان بعد از چند دهه اعلام درمان سرطان خون با «ژن درمانی» برای اولین بار و... ایران در ذهن براندازان: مردم اعتصاب کردند، رژیم سقوط کرد؛ تشکیل شورای سلطنت :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ اجــــرش کمتــــر از شهیـــــد نیسـت ... ☑️ عفـیف بـاشــی، شهیــــدی. 🔸️ حجت الإسلام ┅═ೋ❅❅ೋ═┅ أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج... 𖣘ᬷ‌࿐ྀུ‌≽⊰❃،࿐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 استاد 🔸 حکایت ما و امام زمان شبیه شیشه رفلکسه.... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🕊
گفت: این‌همہ‌حجاب،حجاب‌‌می‌کنیدچہ‌فایده‌اۍ‌ داره؟!🧐 گفتم‌: فوایدش‌کہ‌خیلی‌زیاده،امااگہ‌بخوام خلاصہ‌بگم: خیابان‌هاامن‌تر،خانہ‌هاگرم‌تر،زنان‌ ارزشمندترمی‌شوند . . ‌.❤️:)!
دلگیر نباش دلت ڪه گیر باشد رها نمی‌شوۍ یادت باشد آزاد بودن شرط شهادت است . . .🍁🧡 -سید‌علۍخامنه‌اۍ