eitaa logo
کانال علی‌اصغر(همراه‌بامعرفی مطالب کانال‌هایی درارتباط‌با کودک و نوجوان)
264 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان حُرّ‌بن‌ریاحی_1 ✔️✔️ امام با خانواده و یارانش در راهِ به سمت کوفه، هنوز به کربلا نرسیده بود که سپاه یزید، یه نفر رو فرستادن تا با امام حرف بزنه؛ اون یه نفر، از فرمانده‌هان سپاه دشمن بود. فرمانده خیلی قوی و معروفی هم بود. او همراه نیروهاش سراغ امام رفت تا ایشون رو راضی‌ کنه که امام نزد حاکم کوفه بره و خودشو تسلیم اون کنه. اونا مقابل کاروان امام صف‌آرایی کردند و برای ایشون خط و نشون کشیدند که اگر این کار رو نکنه، باهاش می‌جنگن، ولی امام حسین همون طور که می‌دونیم برای جنگ نیومده بود. ایشون به جای جنگیدن، دستور داد از آبی که همراه‌شون بود، به سپاه حُر و اسب‌هاشون بِدن. به حُر دستور رسیده بود که همراه امام حسین بمونه و از کاروانش جدا نشه. حُر هم همون جا، نزدیک کاروان موند تا اینکه وقت نماز شد. امام حسین ایستادند تا نماز بخوانند. حُر مسلمون بود و نمازخون، پس پشت امام ایستاد و به ایشون اقتدا کرد و نماز را به جماعت خوندن. وقتی امام حسین و کاروانش عزم رفتن کردند، حرّ و سپاهش هم او را همراهی کردند. در همان موقع نامه‌ای به حرّ رسید و به حُر دستور داده شد که کاروان امام را تحت فشار قرار بده و ایشون رو به کوفه، نزد حاکم کوفه ببره. حُرّ نزد امام حسین رفت و به ایشون گفت که در نامه چه نوشته شده. امام حسین لبخند زد و گفت: ! بعد هم رو به اهل‌بیتش کرد و گفت: برخیزید و سوار شوید! ولی حُر نمی‌خواست اجازه بده امام و کاروانش راه بیفتن، چون مخالف دستورِ رسیده به اون بود؛ پس رفت و جلوی امام حسین را گرفت. 📚راسخون با تغییراتی @koodakAliAsghar